به گزارش اکوایران، تهران در تلافی حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه، با استفاده از پهپاد، موشک‌های کروز و موشک‌های بالستیک از پایگاه‌هایی در ایران، عراق، سوریه و یمن به اسرائیل حمله کرد.

سیگنال بازدارندگی و پیامدهای در حال آشکار شدن

به نوشته فایننشال تایمز، اگرچه شماری از پرتابه‌های ساقط شدند، اما این عملیات عبور از یک خط‌قرمز بود. این اولین اقدام نظامی مستقیم علیه اسرائیل به شمار می‌آید که مستقیماً از خود ایران و توسط نیروی نظامی آن صورت گرفت. پیش از این، جنگ ایران علیه اسرائیل در سایه و عمدتاً از طریق نیروهای مقاومت مانند حزب‌الله یا حماس صورت می‌گرفت.

به احتمال زیاد، این عملیات برای بازدارندگی از حملات آینده اسرائیل و ارسال پیامی مبنی بر اینکه اسرائیل دیگر نمی‌تواند با فرار از مجازات، به رهبران ارشد نظامی ایران حمله کند، طراحی شده بود.

در حالی که مشخص نیست چنین هدفی محقق شود، پیامدهای دیگر آن در حال آشکارشدن است. اول، شاید راه نجاتی سیاسی برای بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل فراهم می‌سازد و به او فرصتی برای بسیج‌کردن اسرائیلی‌ها علیه ایران می‌دهد. حتی با وجود اینکه قبلاً اختلافات عمیقی بین اسرائیل و شرکای غربی آن به وجود آمده بود، آن‌ها پس از اقدام نظامی ایران، به دفاع از اسرائیل برخاستند. گزارش‌های تأییدنشده‌ای وجود دارد که برخی از کشورهای خلیج فارس اطلاعات حیاتی در مورد نقشه ایران را در اختیار اسرائیل قرار داده‌اند.

حمله به اسراییل اشکلون موشک ایرانی

پرسش بزرگ

سؤال بزرگ این است که اسرائیل و در واقع کل خاورمیانه از این به بعد چه خواهند کرد. واضح است که ایران می‌خواهد اوضاع به حالت قبل برگردد؛ یعنی جنگی غیرمستقیم که مخفیانه یا از طریق نیروهای متحد صورت می‌گیرد. ایالات متحده نیز می‌خواهد اوضاع آرام شود. آخرین چیزی که کاخ سفید به آن نیاز دارد، جنگی گسترده در خاورمیانه است؛ به ویژه با توجه به اینکه ایران توانایی بستن تنگه هرمز را به روی کشتی‌های باری و نفتکش‌ها دارد؛ چیزی که باعث افزایش قیمت نفت و افزایش تورم می‌شود که به فشارهای داخلی بر جو بایدن خواهد افزود.

طبق گزارشات، دولت بایدن پس از موفقیت اسرائیل در رهگیری برخی از پرتابه‌های ایران به آن‌ها توصیه کرده که «همین پیروزی را بپذیرند». بنابراین، سؤال اینجاست که آیا اسرائیل آماده است به توصیه آمریکا (کاری که در جنگ علیه حماس انجام نداده) گوش دهد و اوضاع را به حال خود رها کند.

گزینه‌های روی میز

به طور کلی، گزینه‌های اسرائیل بدین شرح است: هیچ کاری نکن، به وضعیت سابق جنگ غیرمستقیم با ایران بازگرد، حملات محدودی علیه اهداف نظامی مرتبط با عملیات انتقامی در داخل ایران انجام بده یا دست به عملیاتی بزرگ، از جمله علیه تأسیسات هسته‌ای شناخته شده ایران بزن.

در زمان نگارش این متن، اسرائیل هنوز فضای زیادی برای بررسی گزینه‌هایش دارد؛ چیزی که اگر اقدام نظامی ایران منجر به کشته‌شدن تعداد قابل توجهی از اسرائیلی‌ها یا نابودی اهداف نظامی باارزش می‌شد، آن را نداشت.

انجام‌ندادن هیچ کاری یا حتی بازگشت به جنگ غیرمستقیم قبلی برای اسرائیل  مزایایی دارد. این کار به اسرائیل اجازه می‌دهد تا بر غزه و بازگرداندن اسرایش تمرکز کرده، از جنگی گسترده به همراه هزینه‌های اقتصادی، نظامی و انسانی آن جلوگیری کند، آمریکایی‌ها را راضی نگه دارد و از عادی‌سازی حملات مستقیم علیه کشورهای اجتناب کند. اما این کار هزینه‌ای بر ایران بابت آنچه انجام داده، تحمیل نخواهد کرد.

به همین دلیل، خویشتن‌داری کسانی را در داخل و خارج از کابینه اسرائیل که اولویتشان بازگرداندن قدرت بازدارندگی است، راضی نخواهد کرد. این امر استدلال برای حملات محدود علیه اهداف نظامی در ایران را تقویت می‌کند. 

کنسولگری ایران قاسم سلیمانی حمله اسرائیل

با این حال، چنین حملاتی ریسک این را به دنبال دارد که ایران به حملات بیشتر علیه اسرائیل سوق پیدا کرده و تهران به سمت تسریع برنامه هسته‌ایش و گریز هسته‌ای تشویق کند.

در همین حال، حمله به سایت‌های هسته‌ای شناخته‌شده ایران به عنوان تشدیدی قابل‌توجه محسوب شده و دوباره اسرائیل را در موضع دفاعی قرار می‌دهد. این احتمالاً منجر به دو برابرشدن تلاش‌های ایران برای گریز هسته‌ای به شکلی می‌شود که اسرائیل نمی‌تواند آن را تهدید کند. تحولی که به نوبه خود می‌تواند کشورهای دیگر منطقه را به دنبال گریز هسته‌ای سوق دهد.

گزینه‌های کم‌تر بد و محتمل‌تر برای اسرائیل، از سر گیری جنگ غیرمستقیم علیه ایران یا انجام حمله‌ای محدود علیه اهداف نظامی در داخل کشور است. گزینه دوم شاید از نگاه رادیکال‌ها برای بازگرداندن بازدارندگی مؤثرتر بوده، اما در عین حال، خطرات حملات جدید ایران و چرخه‌ای از تشدید تنش‌ها را افزایش می‌دهد.

فارغ از اقدام بعدی اسرائیل، هیچ راهی برای حل چالش استراتژیکی که ایران برای اسرائیل ایجاد کرده، وجود ندارد. در بهترین حالت، این تهدید چیزی است که همه بازیگران منطقه‌ای و جهانی مجبورند آن را مدیریت کنند.