بندیکت شانزدهم، که امروز در سن 95 سالگی درگذشت، اولین پاپ در طول 600 سال گذشته بود که از مقام خود کناره‌گیری می‌کند. پاپ آلمانی با اعلام دلیل کهولت سن در سال 2013 از مقام خود کنار رفت.

واتیکان در شرایطی درگذشت پاپ بازنشسته بندیکت شانزدهم را اعلام کرد که در روزهای گذشته پاپ فرانسیس از مؤمنین برای شفای سلف خود درخواست دعا کرده و گفته بود که او «بسیار بیمار است».

پاپ بندیکت شانزدهم

از روحانی تا پاپ

او در 16 آوریل 1927 با نام جوزف آلویس راتزینگر در مارکتل واقع در ایالت بایرن آلمان به دنیا آمد و در باواریا بزرگ شد. پس از جنگ جهانی دوم، ابتدا در رشته الهیات و فلسفه تحصیل کرد و در سال 1951، زمانی که در مونیخ کشیش شد، پایه و اساس آنچه را که قرار بود به دست آورد را در آن‌جا بنا نهاد.

راتزینگر سپس به عنوان یک دانشگاهی نامی برای خود دست و پا کرد. ابتدا دکترا گرفت و سپس با سخنرانی افتتاحیه خود در مورد «خدای ایمان و خدای فلسفه» به استادی دانشگاه بن رسید. در سال 1966، او کرسی الهیات جزمی در دانشگاه توبینگن را به عهده گرفت، که ادامه یک حرفه آکادمیک چشمگیر بود؛ اما تعهد او به مذهب به محافل دانشگاه‌ ختم نشد. در حالی که نوشته‌هایش به او وجهه‌ای درخشان می‌بخشید، هنوز پاپ شدن در افق نبود. با این حال، راتزینگر نیز تعهد خود را به پیشرفت نشان داد.

دست راست ژان پل دوم

در 24 مارس 1977، در سن 50 سالگی، او به عنوان اسقف اعظم مونیخ-فریزینگ منصوب شد، درست قبل از این‌که توسط پاپ پل ششم در 27 ژوئن 1977 به عنوان کشیش کاردینال سانتا ماریا کنسول آل تیبورتینو معرفی شود.

چهار سال بعد، در سال 1981، پاپ ژان پل دوم راتزینگر را به رم فراخواند؛ جایی که او بخشدار جماعت مقدس برای دکترین ایمان، قدیمی‌ترین بخش در میان بخش‌های کوریا روم شد. راتزینگر از آن پس دست راست پاپ ژان پل دوم بود. آنچه پاپ از آن سخن می‌گفت، راتزینگر از نظر الهیاتی آن را پشتیبانی می‌کرد.

هنگامی که پاپ ژان پل دوم در سال 2005 درگذشت، ارتباطی که راتزینگر با ژان پل دوم و روابط متعدد دیگری که او در واتیکان از آن دفاع کرده بود، ارزش زیادی پیدا کرد و تردیدی دیگر وجود نداشت که باید به مقام پاپی برسد. بسیاری راتزینگر را یکی از مهم‌ترین الهی‌دانان زمان خود می‌دانستند که همه پیش‌نیازها برای یک پاپِ موفق بودن را داشت.

بندیکت شانزدهم در دوران تصدی مقام پاپی، توانست نفوذ خود را بر واتیکان و فراتر از آن در محافل و مخاطبان مختلف گسترش دهد. او یک سیاست‌گذار بود و می‌دانست که چگونه نوع جدیدی از اسقف‌های کاتولیک را انتخاب کند و کتاب‌ها و مقالاتش که به زبان‌های مختلف ترجمه شده‌اند، به شیوه‌هایی که مختص یک کاردینال و بیشتر یک روشنفکر عمومی نیست، به دست بسیاری رسید.

عدم اصلاح ساختاری

بندیکت شانزدهم در دوران پاپی خود تغییرات مهمی را به وجود آورد. او اجازه داد که مراسم عشای ربانی (لاتین) که پس از واتیکان دوم (1965-1962) محبوبیت خود را از دست داده بود، انجام شود و برخی از اصلاحات آموزشی مانند ایجاد شورای پاپی و ترویج بشارت جدید را ممکن ساخت.

بندیکت همچنین روند رسیدگی به آزار جنسی گسترده و پدوفیلیا را در میان روحانیون آغاز کرد و همچنین گفت‌وگوی گاه بحث‌برانگیز بین مذاهب را با کلیساهای خواهر مسیحی مانند کلیسای ارتدکس یونان، کلیسای انگلیکن و سایر ادیان برجسته مانند یهودیت، اسلام، بودیسم و هندوئیسم آغاز کرد.

اما بندیکت شانزدهم نتوانست یک تغییر پارادایم بسیار مورد نیاز را در کلیسای کاتولیک و پاپ ایجاد کند. در واقع او در تغییر شکل ماهیت کلاسیک پاپ ناموفق بود تا یک پاپ بتواند سخنگوی یک کلیسای کاتولیک جهانی و پسااروپائی و منادی گفت‌وگوی بین ادیان باشد؛ موضعی که توسط پاپ فرانسیس پذیرفته‌شده و تجسم‌یافته است.

علاوه بر این، در حالی که او قوانین برخورد با موارد خشونت جنسی در سراسر جهان و در واتیکان را تشدید کرد، منتقدان خاطرنشان کردند که او هرگز به علل عمیق‌تر این خشونت‌ها، که در ساختارهای کلیسا یافت می‌شود، علی‌رغم تمام پشیمانی واقعی، توجه نکرد.

در واقع او برای ایجاد تغییرات شرعی و الهیاتی که به سبب بحران آزار جنسی به شدت و به‌وضوح ضروری بود، کاری نکرد. در عوض، او همچنان به این رسوایی از دریچه جنگ فرهنگی پس از 1968 نگاه می‌کرد و او هرگز تلاش واقعی برای اصلاح واتیکان و دولت مرکزی کلیسای کاتولیک انجام نداد.

میراث ماندگار

بعد از بروز حاشیه‌های درباره موارد آزار جنسی، او نهایتا در مقام پاپ، در سال 2013، به دلیل کهولت سن از مقامش کناره گرفت.

با این حال، صرف‌نظر از اینکه تاریخ بندیکت شانزدهم را چگونه قضاوت خواهد کرد، بدون توجه به فرصت‌های از دست رفته و اختلافات داخلی در کلیسای کاتولیک، میراثی که او اکنون به عنوان یک محقق و به عنوان یک پاپ از خود به جای گذاشته، بسیار زیاد است.

با وجود عقاید بعضا سنتی و محافظه‌کارانه، بندیکت در مقام پاپ، به عنوان یک دانشگاهی، دانشمند الهیات و معلم و تاحدودی روشنفکر بوده است. فردی که گفته می‌شد توانایی صحبت به 10 زبان دنیا را دارد، با موسیقی آشنایی ویژه‌ای داشت و این علاقه در ارادت آشکارش به موتزارت هویدا بود. در واقع پاپ بندیکت به طبقه‌ای جداگانه تعلق داشت، متفاوت از هر کلیسای دیگری در 50 سال گذشته.