به گزارش اکوایران، در 13 آوریل، ایران عملیات وعده صادق را آغاز کرد که پاسخی به حمله اول آوریل (13 فروردین) اسرائیل به کنسولگری خود در سوریه بود. فرماندهان ارشد ایران این پاسخ را - که اولین حمله مستقیم علیه اسرائیل از خاک ایران بود - یک ارسال پیام موفق خواندند، درحالی که اسرائیل مدعی شد شماری از پرتابه‌ها را با موفقیت سرنگون کرده است.

آغاز فصلی جدید

به نوشته علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بین‌المللی بحران در فارن‌افرز، سیاستگذاران و صاحب‌نظران از روزها پیش می‌دانستند که تهران حمله اسرائیل به کنسولگری دمشق را تلافی خواهد کرد. اما تا زمانی که پهپادها و موشک‌ها به پرواز درآمدند، مشخص نبود که آیا تهران چیزی را که قبلاً یک درگیری پنهان و غیرمستقیم بود، به درگیری آشکار و مستقیم تبدیل خواهد کرد یا خیر. اکنون از این خط عبور شده و فصل بعدی نامشخص و مملو از مخاطرات برای  کل منطقه است.

اما با مشخص شدن ویژگی‌های پاسخ ایران و خسارات، بیشتر سیاست‌گذاران و ناظران خارج از خاورمیانه ابراز خوش‌بینی محتاطانه‌ای داشتند که می‌توان از تشدید بیشتر جلوگیری کرد. با این حال، برای آسودگی خیلی زود است: هر دو طرف هنوز شمشیرهای خود را به هم می‌زنند و اسرائیل ممکن است با حملات بیشتر واکنش نشان دهد. دو طرف می‌توانند به تبادل ضربات فزاینده‌ای ادامه دهند که منجر به گسترش جنگی می‌شود که ایالات متحده را درگیر کرده و کل منطقه را در بر می‌گیرد.

حلقه آتش؛ ارتش هفت ملت

برای سال‌ها، ایران با ایجاد آنچه که استراتژیست‌های اسرائیلی «حلقه آتش» در اطراف خود می‌نامند، به دنبال مبارزه با اسرائیل بوده است. ایران این کار را با حمایت از محور مقاومت (مجموعه‌ای از بازیگران همسو که شامل حزب الله، حماس، جهاد اسلامی فلسطین و گروه‌های مستقر در کرانه باختری، رزم‌جویان سوریه، حوثی‌های یمن و گروه‌های نظامی در عراق)  انجام داد. این جبهه همچنین شامل  است. تهران همچنین یک برنامه هسته‌ای را دنبال کرده است که مقامات اسرائیلی آن را یک تهدید وجودی می‌پندارند.

در پاسخ به این اتحاد چندجانبه، اسرائیل کارزار خود را علیه ایران دنبال کرده است. تل‌آویو بارها فعالیت‌های مخفیانه در خاک ایران انجام داده است -از جمله عملیات‌هایی که تأسیسات هسته‌ای و دانشمندان و همچنین تأسیسات و کارشناسان را هدف قرار داده است.

دو طرف مراقب بودند که نگذارند حملاتشان علیه یکدیگر، که اغلب از الگوی تلافی‌جویانه پیروی می‌کردند، از کنترل خارج شوند. اما این تعادل ظریف پس از 7 اکتبر، زمانی که حماس به اسرائیلی‌های اطراف نوار غزه حمله کرد، شروع به تغییر کرد. در نمایش همبستگی با ساکنان غزه و با هدف پایان دادن به جنگ در غزه، اعضای محور مقاومت حملات خود را علیه اسرائیل و تأسیسات آمریکا تشدید کردند.

در پاسخ، اسرائیل به گروه‌های متحد ایران در لبنان و سوریه و سپس به خود پرسنل نظامی ایران حمله کرد. بین اوایل دسامبر تا اواخر مارس، اسرائیل نزدیک به دوازده فرمانده و مستشار ایرانی را ترور کرد. این حملات با حمله هوایی به کنسولگری ایران در دمشق در ماه آوریل به اوج خود رسید که در آن سردار محمدرضا زاهدی، مردی که بنا بر گزارش‌ها مسئول هماهنگی عملیات در سراسر شام بود، و معاون وی و چند تن دیگر از اعضای سپاه جان باختند.

2024-04-13T233806Z_760586938_RC2

حرکت روی لبه مرز

واکنش نهایی ایران نشان دهنده تغییر آشکار در تفکر ایرانی است. برای سال‌ها، رویکرد این کشور در قبال اسرائیل و ایالات متحده عمدتاً حول محور چیزی بود که مقامات ایرانی آن را «صبر استراتژیک» توصیف می‌کنند، رویکردی بلندمدت که مستلزم تقویت گروه‌های متحد، بدون توسل به انتقام‌جویی فوری و تحریک‌آمیز است. این استراتژی بر این باور استوار بود که شبکه‌هایی که ایران ایجاد کرده بود، به آن امکان می‌داد تا بدون خطر رو در رویی مستقیم، نمایش قدرت انجام دهد، و در عین حال هزینه‌هایی را تحمیل کند و هم‌زمان پوششی از انکارپذیری را حفظ کند.

اما محافظه‌کاران، که اکنون دست بالا را در ایران دارند، به طور فزاینده‌ای چنین صبری را نشانه ضعف می‌دانستند. بنابراین آن‌ها دولت را تحت فشار قرار دادند تا تحمل ریسک خود را افزایش دهد و از رویارویی استقبال کند. این تفکر در رفتار چند ماه اخیر ایران مشهود بود. در ژانویه، ایران به اهدافی در شمال عراق و سوریه حمله کرد. روز بعد، در خاک پاکستان حمله کرد و  پایگاه‌های عملیاتی گروه‌های شبه‌نظامی معارض را هدف قرار داد. اکنون ایران به اسرائیل نیز حمله کرده است. یک مقام ارشد ایرانی در 14 آوریل در شبکه اجتماعی ایکس پست کرد: «دوران صبر استراتژیک به پایان رسیده است. معادله تغییر کرده است.»

با این حال، به نظر می‌رسد که دولت ایران علاقه‌ای به ادامه این روند ندارد. پاسخ 13 آوریل به گونه‌ای طراحی شده بود که روی خط باریک بین نمایش قدرت نظامی و اجتناب از انتقام‌گیری از سوی اسرائیل (و احتمالاً ایالات متحده) حرکت کند. مقامات ایرانی پیش از حمله پیام‌های زیادی را با واشنگتن و پایتخت‌های منطقه خاورمیانه رد و بدل کردند و به همه فرصت دادند تا سامانه‌های دفاعی را آماده کنند. ایران در پیام علنی و دیپلماتیک خود در رابطه با این حملات تاکید کرد که به دنبال پاسخی محدود و متناسب است. صبح روز بعد از حملات، با فرونشستن گرد و غبار رئیس ستاد ارتش ایران اعلام کرد: «عملیات ما به پایان رسیده است و قصدی برای ادامه آن نداریم».

این پایان ماجرا نیست

اما این اعلامیه پایان ماجرا نیست. بیانیه رسمی ایران ممکن است رویارویی با اسرائیل را «پایان یافته» تلقی کرده باشد، اما اسرائیل نیز در این مورد نظری دارد. ییسرائیل کاتز، وزیر امور خارجه اسرائیل، در پیش‌بینی واکنش ایران، اعلام کرد که «اگر ایران از خاک خود حمله کند، اسرائیل پاسخ خواهد داد». و با وجود ادعای خسارات محدود، آن‌ها ممکن است تصمیم بگیرند که به هر حال کاری کنند.

حمله به اسراییل موشک ایرانی

در واقع، دلایل مهمی وجود دارد که فکر کنیم این کار را انجام خواهند داد. ایران ممکن است از پاسخ به حمله دمشق و نمایش قدرت نظامی خود راضی باشد، اما این اقدام محدودیت‌هایی هم داشت. پاسخ ایران هم‌چنین همراهی بیش‌تر غربی‌ها را با اسرائیل برانگیخت که تا حدودی پویایی بین‌المللی چند روز قبلش را معکوس کرد.

اگر اسرائیل با حمله به خاک ایران پاسخ دهد، وضعیت ممکن است از کنترل خارج شود. دو طرف ممکن است خود را در درگیری‌ها مستمر و مستقیمی بیابند که منجر به تلفات زیاد شده و یک منطقه خطرناک را بیشتر بی‌ثبات می‌کند. چنین درگیری می‌تواند به سرعت گسترش یابد. ایالات متحده که مجبور به دفاع از اسرائیل است، ممکن است مستقیما وارد معرکه شود. متحدان غیردولتی ایران می‌توانند حتی تهاجمی‌تر شوند. ایران ممکن است خود را بیشتر با چین و روسیه هماهنگ کند. علاوه بر این، صحبت‌های غرب در مورد تشدید تحریم‌ها می‌تواند تهران را به هماهنگی بیشتر با پکن و مسکو وادار کند. و در صورت وجود چالش در دفع حملات بیشتر اسرائیل از طریق متحدان منطقه‌ای و سلاح‌های متعارف، تهران ممکن است تلاش کند از برنامه هسته‌ای فوق پیشرفته‌اش برای برداشتن گام هسته‌ای جدیدی استفاده کند.

دلیلی برای امیدواری وجود دارد که بتوان از چنین تشدیدی اجتناب کرد. واشنگتن از ماه اکتبر در تلاش برای جلوگیری از یک درگیری کامل منطقه‌ای بوده و بر اساس گزارش اکسیوس، پیامش به بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل این بوده که دفاع خود را به عنوان یک پیروزی تلقی کند و از ماجرا عبور کند. ایالات متحده اهرم قابل توجهی در برابر اسرائیل دارد و بنابراین ممکن است پیروز شود. اما واشنگتن نمی‌تواند تضمین کند که نتانیاهو ساکت خواهد ماند. تهران در پاسخ بی‌سابقه خود -با استفاده از محاسباتی که احتمالاً با محاسبات رهبر اسرائیل مشترک است- خطرات را در مقابل منافع سنجید و به این نتیجه رسید که باید روی دست اسرائیل در بیاید تا از عبور آن از خطوط قرمز (مانند حمله به کنسولگری‌اش) جلوگیری کند. اسرائیل نیز ممکن است به نتیجه مشابهی برسد.

ایرانی‌ها قبلاً گفته‌اند که در صورت تلافی اسرائیل، حاضرند از نردبان تنش بالا بروند. اسرائیل می‌تواند پس از آن دوباره حمله کند. خاورمیانه در 13 آوریل منفجر نشد، اما همچنان در معرض خطر یک درگیری بزرگ‌تر است که هیچ برنده‌ای نخواهد داشت.