به گزارش اکوایران، ماه گذشته، ایالات متحده تشکیل ائتلاف دریایی «عملیات نگهبان سعادت» را اعلام کرد. این ائتلاف با هدف جلوگیری از حملات حوثی‌ها در دریای سرخ و خلیج عدن شکل گرفت و بحرین تنها کشور عربی بود که به آن ملحق شد. انگیزه منامه از پیوستن به ائتلاف و چرایی خودداری سایر متحدان و شرکای ایالات متحده در منطقه نکات جالبی را روشن می‌کند.

گسترش نگرانی‌های منطقه‌ای

به نوشته جورجیو کافیرو، تحلیل‌گر مسائل منطقه‌ای در وبگاه ریسپانسبل استیت‌کرفت، بسیاری از کشورهای منطقه نگرانی‌های جدی در مورد گسترش بیشتر جنگ غزه دارند. حوثی‌ها می‌گویند که کشتی‌های تجاری مرتبط با اسرائیل یا آن‌هایی که به سمت بنادر سرزمین‌های اشغالی می‌روند را با حملات موشکی و پهپادی هدف قرار می‌دهند. آن‌ها قول داده‌اند تا زمانی که اسرائیل با آتش‌بس موافقت نکند، به حملات ادامه دهند. 

ایالات متحده اکثر این حملات را با دفاع موشکی نیروی دریایی خود خنثی کرده است. با این حال، بحران امنیتی دریای سرخ خطرات اقتصادی زیادی به همراه داشته است. تنگه باب‌المندب شبه‌جزیره عربستان و شاخ آفریقا را از هم جدا ساخته و اقیانوس هند و خلیج عدن را به دریای سرخ متصل می‌کند. این تنگه به همراه کانال سوئز محل ترانزیت تقریباً ۳۰ درصد از کل کانتینرهای جهانی و حدود ۱۲ درصد از کل تجارت جهانی است.

اما از زمان آغاز حملات حوثی‌ها در جنوب دریای سرخ و خلیج عدن، شرکت‌های بزرگ کشتیرانی عبور از کانال سوئز را متوقف کرده و مسیر کشتی‌های خود به جنوب آفریقا تغییر داده‌اند. این اقدام تهدیدی برای افزایش قیمت مصرف‌کننده است. اختلال در تجارت دریای سرخ می‌تواند به طور جدی به اقتصادهای اروپا که پیش از این بحران نیز در انقباض قرار داشتند، آسیب برساند.

جا خالی سنگین‌وزن‌ها در «نگهبان سعادت»

با اینکه عربستان سعودی و امارات متحده عربی دو کشور اصلی ائتلاف نظامی عربی بودند که در سال ۲۰۱۵ مبارزه با حوثی‌ها را آغاز کردند، اما به عملیات نگهبان سعادت نپیوستند. حتی مصر، کشور بزرگ عربی با ۹۳۰ مایل ساحل دریای سرخ نیز از پیوستن به آن خودداری کرد.

نگهبان سعادت

اکثر کشورهای عربی به دلایل متعددی از پیوستن رسمی به ائتلاف آمریکا اجتناب کردند. زیرا اولاً، جوامع عربی از بمباران بی‌رویه اسرائیل، گرسنگی اجباری، و آواره‌کردن میلیون‌ها فلسطینی غزه چنان خشمگین هستند که دولت‌های منطقه نمی‌خواهند با جانبداری آشکار از واشنگتن که حامی مالی و تسلیحاتی آشکار اسرائیل است، اَنگ همدستی با آن‌ها بخورند.

ثانیاً، کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی و امارات نمی‌خواهند حملات حوثی‌ها علیه زیرساخت‌های انرژی و غیرنظامی آن‌ها تجدید شده یا دریای سرخ که محل بسیاری از پروژه‌های چشم‌انداز ۲۰۳۰ ریاض است، دوباره بی‌ثبات شود. ثالثاً، ریاض و ابوظبی بیم دارند که پیوستن به این ابتکار امنیتی می‌تواند تنش‌های آن‌ها با تهران که حامی محور مقاومت است را افزایش دهد.

موقعیت متفاوت بحرین

بحرین که دولت جورج دبلیو بوش در سال ۲۰۰۲، آن را متحد اصلی غیرناتویی آمریکا توصیف کرد، موقعیت متفاوتی دارد. باید در نظر داشت که بحرین میزبان ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده است. همچنین بحرین و ایالات متحده در ماه سپتامبر توافقنامه یکپارچگی و رفاه امنیتی جامع را امضا کردند که یک پیمان استراتژیک امنیتی و اقتصادی است.

استیون رایت، دانشیار روابط بین‌الملل دانشگاه حمد بن خلیفه گفت: «مدت‌هاست که روابط بحرین و ایران دچار تنش بوده که این مسئله موضع امنیتی منامه را شکل داده است. بنابراین با میزبانی از دارایی‌های نظامی آمریکا، بحرین از حفاظت و اهمیتی برخوردار شده که فراتر از تضمین امنیتی است که از سوی عربستان سعودی و امارات دریافت می‌کند». او افزود: «به نظر می‌رسد که سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس محاسبات پیچیده‌تری دارند. تلاش‌های عربستان سعودی و امارات برای کاهش تنش با ایران، موضع کنونی آن‌ها در قبال ائتلاف دریایی را روشن می‌سازد».

آستین

جوزف کچیچیان، کارشناس ارشد مرکز تحقیقات و مطالعات اسلامی ملک فیصل ریاض خاطرنشان کرد که علی‌رغم اینکه بحرین دارای یک ناوچه موشکی هدایت‌شونده و دو کشتی موشکی هدایت‌شونده کوچک‌تر به نام کوروت است، اما این شناورها را برای پیوستن به ائتلاف آمریکا ارسال نکرده است. او افزود: «ممکن است مشارکت منامه در این عملیات مشابه هلند و استرالیا باشد. این دو کشور اعلام کردند که تنها پرسنل نظامی اعزام خواهند کرد، اما کشتی‌هایشان را نمی‌فرستند. با این حال، از آنجایی که بحرین مقر ناوگان پنجم نیروی دریایی ایالات متحده بوده و همچنین خانه نیروهای دریایی ترکیبی است که عملیات ائتلاف را در این منطقه هماهنگ می‌کند، منطقی است که پادشاهی، به این ائتلاف بپیوندد، حتی اگر تنها برای به اشتراک‌گذاری اطلاعات باشد».

او اذعان کرد که ممکن است سایر اعضای شورای همکاری خلیج فارس نیز اطلاعاتی را برای گروه ضربت جدید به اشتراک بگذارند؛ اگرچه مشخص نیست که چگونه این کار انجام می‌گیرد. کچیچیان افزود: «تا جایی که مشخص است، با اینکه عربستان سعودی و امارات می‌توانستند شناورهای خود را در اختیار ائتلاف قرار دهند، به دلیل مخالفت با اهداف محدود آن، در عملیات نگهبان سعادت حضور نیافتند».

واکنش منفی پسا ۷ اکتبر

با توجه به اینکه بحرین روابطش با اسرائیل را در سال ۲۰۲۰ عادی‌سازی کرد، از ۷ اکتبر در موقعیت نامناسبی قرار گرفته است. وقتی صحبت از روابط با اسرائیل به میان می‌آید، شکاف بزرگی بین رهبری بحرین و شهروندان آن وجود دارد. این شکاف در بحبوحه جنگ غزه عمیق‌تر شده است.

بحرین اسرائیل

از آنجایی که تعداد تلفات فلسطینی غزه به طور پیوسته افزایش می‌یابد، مقامات بحرینی باید با خطرات فزاینده واکنش منفی داخلی مقابله کنند؛ خصوصاً با توجه به اینکه توافق‌نامه ابراهیم برای شهروندان بحرینی سراسر طیف سیاسی کشور و در میان گروه‌های مختلف جامعه مدنی از عدم محبوبیت برخوردار است. همانطور که دیده‌بان حقوق بشر اخیراً مستند کرده، مقامات بحرین از تاکتیک‌های سرکوبگرانه برای ایجاد خفقان علیه همبستگی مردم با فلسطین استفاده کرده‌اند.

رایت خاطرنشان کرد: «از نظر تاریخی، سلطنت آل خلیفه در سرکوب مخالفان با ابزارهای مختلف مهارت دارد. به نظر می‌رسد که بحرین از قبل محاسبه کرده که علی‌رغم انتقادات، امضای توافقنامه ابراهیم در خدمت منافع کلی اقتصادی، سیاست خارجی و امنیتی سلطنت است». رایت افزود: «نکته اصلی این است که از نظر حاکمان بحرین، مزایای اقتصادی و حمایت ایالات متحده بر مخالفت‌های افکار عمومی از سوی گروه‌های سیاسی داخلی این کشور غلبه دارد».

کورتنی فریر، عضو دانشگاه اِموری به ریسپانسبل استیت‌کرفت گفت که مجلس سفلای بحرین در ماه نوامبر بیانیه‌ای صادر کرد و مدعی شد که سفیر این کشور اسرائیل را ترک کرده و روابط اقتصادی بین آن‌ها قطع شده است.

فریر گفت: «شایان ذکر است که این سخنان از پارلمانی شنیده می‌شود که وفادار به حکومت بوده و نشان می‌دهد که خصومت علیه اسرائیل تنها منحصر به احزاب مخالف نبوده و در نتیجه، نادیده‌گرفتن آن را دشوارتر می‌کند». او افزود: «خصوصاً شهروندان درگیر تظاهرات حمایت از فلسطین بوده و بسیار خشمگین هستند، اما مشخص نیست که آیا این خشم به خطری سیاسی برای رژیم تبدیل خواهد شد یا خیر».

ممکن است روابط دیپلماتیک بحرین با اسرائیل و اتحاد نظامی با ایالات متحده پادشاهی را در معرض ضربه بازیگران منطقه‌ای همسو با ایران قرار دهد. اما لغو توافقنامه ابراهیم یا تغییر اساسی در روابط بحرین با واشنگتن بسیار بعید به نظر می‌رسد. در نهایت، رهبری بحرین این‌چنین ارزیابی کرده که سود عادی‌سازی روابط با اسرائیل و حمایت آمریکا به واکنش‌های منفی داخلی می‌چربد.

رایت قائل است: «سلطنت آل خلیفه در مدیریت نارضایتی داخلی از طرق مختلف مهارت خود را ثابت کرده، بنابراین خطرات احتمالی قابل‌کنترل تلقی خواهد شد. بعید است که هرگونه نگرانی عمومی در مورد همکاری با اسرائیل یا ایالات متحده به طور جدی ثبات آن را به چالش کشیده و حداکثر ممکن است در مقیاس محدودی رخ دهد». او افزود: «اساساً بحرین با حمایت از ابتکار دریایی ضدحوثی‌ها به دنبال ارتباط با ایالات متحده است».