به گزارش اکو ایران، پوتین بعد از هشت ماه جنگ در اوکراین و متحمل شدن خسارات سنگین به واسطه ضد حمله های موفق کی یف در شرق و جنوب و ناتوانی اش در مدیریت سیاسی بحران حاکم بیش از هر زمان دیگر در انزوا قرار دارد. حمله متقابل اوکراین در اوایل ماه آگوست، پس از این که پیشروی نظامیان روس در منطقه دونباس متوقف شد، پیشرفت های برجسته ای را به نام این کشور ثبت کرد؛ تا جایی که اوکراین تا اوایل سپتامبر توانست بسیاری از سرزمین هایی را که از دست داده بود را بازپس بگیرد. شکست های پی در پی مسکو موجب شد تا پوتین هدف تند انتقادهای مقام های منصوب شده روسیه و ملی گرایان این کشور قرار بگیرد. پس لرزه های این شکست دامان پوتین فراتر از مرزهای این کشور را نیز گرفت تا جایی که در اجلاس سازمان همکاری شانگهای، دو متحد پوتین، یعنی «شی» و « مودی» تلاش کردند تا از او فاصله گرفته و حتی به شکلی ضمنی سیاست نظامی اش را زیر سوال ببرند. با این همه پوتین برای پایان دادن به انتقادها به سه اهرم خطرناک و پر حاشیه متوسل شد: نخست، بسیج جزئی برای تکمیل نیروهای نظامی اش در اوکراین، برگزاری همه پرسی نمادین در چهار منطقه اوکراین که نتیجه اش از پیش مشخص بود و اظهار نظر مقام های ارشد روس مبنی بر این که در صورت ادامه حملات اوکراین، کرملین قادر است با توسل به ابزارهای موجود از جمله سلاح های هسته ای، از مواضع کرملین دفاع کنند.

بسیج شکسته خورده « تزار»

پوتین از حمله به اوکراین تحت عنوان « عملیات ویژه نظامی» و نه یک جنگ یاد می کند، شاید به این دلیل که تلاش دارد تا اینگونه وانمود کند که روس ها با تکیه بر اهرم اجبار و نظامی گری به خشونت ها متوسل نشدند. پوتین به روشنی می دانست که علیرغم نظرسنجی ها مرکز لودا که در جریانش بسیاری از جنگ او علیه اوکراین حمایت می کنند، مردم روس تمایل چندانی به این مبارزه نداشته و ندارند. به بیانی دیگر، آنها اصرار کرملین مبنی بر این که آینده اوکراین یک موضوع جدی و درعین حال وجودی برای روسیه است را درک نکرده و برنمی تابند. از همین رو پوتین تلاش کرد تا با تعریف کمپین بسیج جزئی، این مقوله پرمناقشه را اصلاح کند.

اما سیاست ورزی ظریفش هزاران مرد و زن رو را ترساند و موجب شد هزارا نفر روسیه را ترک کنند. برگزاری تظاهرات در پنجاه شهر و تجمعات خشونت آمیر در داغستان، منطقه ای که مسکو پیشتر تعدادی از سربازان اوکراینی را در آنجا نگاه می داشت و همچنین حمله به هیات هایی که وظیفه ثبت نام در بیست شهر را عهده دار بودند، برنامه ها و سیاست های پوتین را در هم شکست. این سیاست به اندازه ای برای کرملین دردساز شد که صدای شخصیت های بلندپایه ای چون ویاچسلاو ولودین، رئیس دوما و والنتینا ماتوینکو رئیس شورای فدراسیون را درآورد؛ تاکتیکی آزمایش شده در سیاست روسیه؛ این که فقط تزار می تواند از رهبری حمایت کند بالاخص در شرایطی که سیاستی شکست می خورد.

مرهمی برای آرام کردن شاهین‌ها

پوتین امیدوار بود که تکیه بر شمشیرهای اتمی اش، غرب بالاخص ایالات متحده را متقاعد کند تا زلنسکی را در مناطقی که مسکو ادعای تسلط بر آنها را دارد، تحت فشار قرار دهد. اوایل سال جاری چنین تهدیدهایی کار ساز بود بالاخص بعد از آن که دولت بایدن در ارتباط با حمایت های لجستیکی از اوکراین منفعل شد و از ارائه جت های جنگده میگ یا ارسال توپخانه به این کشور منصرف گشت. اما اندکی بعد فارغ از هشدار ها مبنی بر عدم تحریک مسکو، بایدن صراحتا پوتین را مخاطب قرار داد و گفت توسل به سلاح های هسته ای تاکتیکی کم بازده می تواند عواقب مخربی را برای مسکو به دنبال داشته باشد.

مهم تر از همه امروز هنوز ضد حمله ها ادامه دارد و اوکراینی ها به پیشروی شان در شرق ادامه داده اند و در آستانه تصرف ساحل سمت راست روخانه دنیپرو در نزدیکی شهر استراتژیک خرسون قرار دارند؛ این خبر بدی برای پوتین است.پوتین حالا باید پاسخ دیگری برای آرام کردن شاهمین های روسی بیابد؛ شاید بمباران گسترده سراسر اوکراین و هدف قرار دادن زیرساخت های غیر نظامی این کشور، مرهمی باشد برای زخم های که عریان تر از همیشه شده. با این همه همین پادزهر نیز چندی دیگر بی اثر می شود چرا که بمباران اوکراین صرفا ناتو را برای حمایت بیشتر از اوکراین مصم تر خواهد کرد؛ رخدادی که می تواند کی یف را در موضع قوی تری قرار دهد.

آغاز بازی سرزنش

شکست های پی در پی مسکو در میدان نبرد اوکراین، زمینه ساز ناآرامی ها در مسکو شده تا جایی که شخصیت های کلیدی ناچار شدند در ارتباط با وقایع اخیر موضع گیری کنند، از همین رو بازی سرزنش در سطح ارشد برای تبیین شکست های مسکو کلید خورده است. پوتین به شکلی زیرکانه در این بحث ها دخالتی نمی کند  با این همه هیچکدام از تحولات اخیر لزوما نشان از سقوط پوتین به این زودی نیست. آنگونه که نشننال اینترست نوشته دنیا در باب پویایی قدرت در روسیه اطلاعات کافی ندارد اما شکاف های جدی در عمارت پوتین ظاهر شده و این مقوله به روشنی نشان می دهد که امروز شاهد مبهم ترین برهه زمانی در تاریخ ریاست این چهره هستیم.

 تاریخ روسیه به یادمان می آورد که شکست در جنگ ها برای پادشاهان یا اقتدارگرایان روس حامل پیام خوبی نبوده و غالبا زمینه را برای تغییرات هموار کرده است حداقل این حقیقت را می توان در سال های 1905، 1917 و 1989 رصد کرد. امروز پوتین امیدوار است با صدور احکام پی در پی، مانع از وقوع شکستش در اوکراین شده و از تکرار سرنوشت اسلافش برای خود جلوگیری کند. از همین رو بی امان در باب تکیه بر سلاح هسته ای هشدار می دهد تا بدین طریق بتواند حملات اوکراین را حداقل در مناطقی که ضمیمه خود کرده،  متوقف کند. از همین رو می توان گفت تا مادامی که غرب در برابر این تهدید مشکوک ایستاده و به ارائه سلاح های پیشرفته مورد نیاز اوکراین ادامه دهد، رهبر روسیه چاره ای ندارد جز دست کشیدن از رویاهایاش، یعنی احیای امپراتوری.