به گزارش اکوایران به نقل از روابط عمومی خانه اندیشمندان علوم انسانی، نشست "آینده تفکر در ایران" به همت انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی، برگزار شد.

سید اسدالله اطهری: وظیفه آکادمی و انجمن ها است که نخبگان خود را گرامی بدارند

سید اسدالله اطهری رئیس انجمن ایرانی مطالعات غرب آسیا، بیان داشت: امروز مصادف شده است با آن چیزی که در منطقه می بینیم یعنی جنگ های منطقه ای و مذهبی. طباطبایی معتقد بود که با جنگ افزارهای خوب و قانون های خوب، می توانیم صلح را به ارمغان بیاوریم. او در حوزه فلسفه و اندیشه سیاسی یک متخصص تمام عیار بود و دو پروژه اندیشه ایرانشهری و نظریه انحطاط را پیش برد.

وی افزود: طباطبایی مفهوم غرب را به غرب فکری نزدیک کرد و البته از غرب سیاسی و جغرافیایی غافل نبود. او توانست در ایران یک تنه به جنگ غرب ستیزی و تجددستیزی برود. او معتقد بود نوسازی و اندیشه های مربوط به توسعه جواب نمی دهد. او به ایران فکر می کرد و ایران را دوست داشت و معتقد بود ایران متولی ندارد.

اطهری در پایان گفت: وظیفه آکادمی و انجمن ها است که نخبگان خود را گرامی بدارند.

سید علی میرموسوی: طباطبایی از اندیشمندان بسیار موثر در تاریخ معاصر ایران بود

سید علی میرموسوی از اساتید دانشگاه ابراز داشت: جواد طباطبایی از اندیشمندان بسیار موثر در تاریخ معاصر ایران بود و یک وجه از پروژه او، بحث سنت است و می گفت که تجدد از درون سنت برآمده است و اندیشه سیاسی جدید را بدون توجه به سنت نمی توانیم داشته باشیم. او در یک نظریه، هم سنت را تعریف می کند هم اجزا و عناصر آن را تبیین می کند. از نظر او سنت ترکیبی است بین سه عنصر ایرانشهری، اسلامی و یونانی که این ها هر کدام متون خاص خود را دارند.

وی افزود: طباطبایی معتقد است که سنت یک توجهی به موقعیت زمان خود دارد و سنت ایدئولوژی را ناحیه ای از سنت می داند که ابزاری در خدمت مناسبات قدرت است. او می گوید که روشنفکری دینی و سنت مداری دو لبه قیچی هستند که دارند سنت را از بین می برند.

ابراهیم صحافی: طباطبایی معتقد بود که باید بشود ایدئولوژی ها را نقد کرد

ابراهیم صحافی از پژوهشگران سیاسی، به مفهوم امتناع در منظومه فکری طباطبایی اشاره کرد که شامل امتناع اندیشه و امکان امتناع و امکان رفتن به سوی معرفت شناسی جدید است. مورد اول، حاصل ایدئولوژی ها است  و چگونگی وارد شدنشان به ایران و چگونگی اوج گرفتنشان را نشان می دهد. پیروزی مشروطه مهم ترین حادثه دوران جدید در ایران است.

صحافی ادامه داد: فرهنگ ایرانی بخشی از اندیشه هست و به دو قسمت حافظه تاریخی و خاطره تاریخی تقسیم می شود. حافظه تاریخی، به مکتوب شدن آثار می پردازد و خاطره تاریخی در آثار هنری ایرانی که توأمان با اندیشیدن هست دیده می شود.

وی افزود: طباطبایی، ایدئولوژی را همان آگاهی کاذب می داند و معتقد است روشنفکر ایرانی نه فکر روشنی دارد نه به ایران فکر می کند و این به خاطر ایدئولوژی ها است و باید بشود که ایدئولوژی ها را نقد کرد.

احمد بستانی: نظریه ایرانشهری طباطبایی تلاشی بود برای تدوین نظریه ایران

احمد بستانی از اساتید دانشگاه، ابراز داشت: اگر بخواهیم آثار طباطبایی را دوره بندی کنیم، می توان به چند دسته بندی اشاره کنیم. یک دوره ای به دهه ۶۰ و اواسط دهه ۷۰ مربوط می شود و زوال اندیشه سیاسی در این دوره، نقطه کانونی آثار او است. در این دوره نشان می دهد که حتی سنت ایرانشهری هم دچار زوال شده است.

بستانی ادامه داد: هنگام نگارش کتاب ابن خلدون، اتفاقات مهمی برای طباطبایی می افتد. او می گوید ما نمی توانیم صرفا با مطالعه آثار اندیشمندانی چون فارابی، در مورد یک تمدن نظر بدهیم. مورد بعدی، توجه طباطبایی از مسئله ایران، به جهان می رسد. سپس او به سمت نظریه انحطاط رفت و در نهایت دوره سوم، از اوایل دهه ۹۰ شروع می شود که او در حوزه عمومی حضور بیشتری پیدا می کند و به مسئله ایران به مفهوم انضمامی تر کلمه، توجه می کند. در این دوره، او از نگاه مورخانه عبور می کند و به یک نگاه هنجاری می رسد. هم چنین در این دوره، نگاه طباطبایی به جای نگاه به گذشته، معطوف به آینده است.

وی افزود: نظریه ایرانشهری طباطبایی، تلاشی بود برای تدوین نظریه ایران.

عباس آخوندی: توسعه بدون امر ملی موضوع ممتنع است

عباس آخوندی از اساتید دانشگاه، ابراز داشت: موضوع بحث من، توسعه و امر ملی است که به نتایج تجربیات عملی خود اشاره می کنم. توسعه بدون امر ملی موضوع ممتنع است. ما اوایل توسعه را ساده می دیدیم اما بعدها متوجه شدیم با چنین شیوه ای به توسعه نمی رسیم و به تدریج به این فکر افتادیم که عمیق تر به توسعه بیندیشیم و به این فکر کنیم که آیا چارچوب نظام حکمرانی ما، قدرت توسعه را دارد؟

وی افزود: اصلی ترین مفهوم توسعه، مفهوم حکمروایی است. کشوری پیدا نمی کنیم که بدون دولت، توسعه پیدا کرده باشد. دولت و توسعه دو روی یک سکه هسند. اصلی ترین چالش اندیشه بری در فضای موجود، نحوه تشکیل دولت ملی است که دولت - ملت شکل بگیرد و ما مسئله مان این است که نمی توانیم دولت - ملت تشکیل بدهیم چون نمی توانیم ملت را تعریف کنیم. ما هنوز نتوانسته ایم در بحث سازماندهی جمعی، به صورت واضح و روشن، جمع را تعریف کنیم.

آخوندی ادامه داد: طباطبایی دو خدمت بزرگ به ما کرد. یکی آن که گفت شما باید بتوانید امر جمعی که همان ایران است را تعریف کنید و ایران یک پدیدار تاریخی است. دومین مورد، تعریف امر ملی و مفهوم زمان بود و پدیدار تاریخی در هر لحظه ای حال، گذشته و آینده دارد. امر ملی نه باستان گرایی است و نه ملی گرایی.

شجاع احمدوند: طباطبایی هدف مشروطه را بازگشت امر ملی می دانست

شجاع احمدوند از اساتید دانشگاه، ابراز داشت: در این مجال، من به مباحثه مرحوم فیرحی و مرحوم طباطبایی با محوریت دو کتاب آخر هر یک می پردازم. طباطبایی حدود چهار دهه و فیرحی حدود سه دهه در حوزه اندیشه سیاسی فعالیت کردند و آثار خوبی برجای گذاشتند. طباطبایی از اول، بحثش نقد سنت است و فیرحی نقد سنت ایرانشهری. طباطبایی هدف مشروطه را بازگشت امر ملی می دانست و در مقابل، فیرحی بازگشت امر اسلامی را هدف مشروطه می پنداشت.

وی افزود: فیرحی، تلاشش را بر نقد دیدگاه های طباطبایی در حوزه سنت می گذارد و فقه دوره میانه را مورد نقد قرار می دهد و البته در متون جدید، سعی کرد لایه های جدید فقه سیاسی شیعه را بازیابی کند. 

احمدوند ادامه داد: گرچه فیرحی اولویتش بر امر اسلامی بود اما نیم نگاهی هم به امر ایرانی داشت و از سوی دیگر نیز، طباطبایی اولویتش امر ملی بود اما در بعضی موارد، در مورد امر اسلامی نیز صحبت کرده است.

ابوالقاسم مجتهدی: متن طباطبایی از شیوه ای خاص برخوردار است که دچار نوعی کم نوشتی است

ابوالقاسم مجتهدی از اساتید دانشگاه، ابراز داشت: قصد دارم به چشم انداز روش شناختی آثار طباطبایی بپردازم که خیلی کم به آن پرداخته شده است. طباطبایی هم روش شناسی خود را مشخص کرده است و هم نظریه ای که در این حوزه دارد به روش متصل کرده است.

او ادامه داد: متن طباطبایی از یک شیوه خاصی برخوردار است که دچار یک نوع کم نوشتی است. متن او، جاهای خالی زیادی دارد، پرسش های زیاد وایده های فراوانی را در ذهن خواننده ایجاد می کند. پروژه کلان فکری او، نیاز به وقت زیادی داشت و ذهن نویسنده به دنبال پروژه های کلانی است که می داند زمان ندارد آن را به اتمام برساند.

مجتهدی افزود: در بحث روش شناسی، طباطبایی از روش تحلیل گفتار سیاسی بهره می گیرد که واژه ها را می شکافد. او می گوید که از روش تاریخی که هویت مستقل اندیشه را تهدید می کند، دوری می کنم.

ابوالفضل دلاوری: نقد فکری در تاریخ ایران سابقه طولانی دارد

ابوالفضل دلاوری از اساتید دانشگاه، ابراز داشت: طباطبایی می گفت که مبادی معرفت شناسی مفروض است و وارد این بحث ها نمی شد و از توضیح دقیق مفاهیمی که به کار می برد امتناع می کند. هم چنین او مشخص نکرده است که کدام نحله از گفتار سیاسی را در روش شناسی استفاده کرده است. این ابهامات مشکل زا است و باعث بدفهمی و عدم امکان گفتگو می شود پس باید مفاهیم را توضیح داد.

دلاوری افزود: نقد فکری در تاریخ ایران سابقه طولانی دارد اما آسیب هایی برای جریان های فکری در ایران موجود است از جمله اینکه اندیشمندان ما تأخر تاریخی به مسئله دارند و هر تاخیری، عجله می آفریند.

قدیر نصری: طباطبایی، شارح شرایط امتناع بود نه ساختار و بایسته ها و سیاستگری

قدیر نصری از اساتید دانشگاه، ابتدا برداشت ها و تفسیرهای متمایز طباطبایی را بدین صورت بیان داشت: ۱- او، شارح شرایط امتناع بود نه ساختار و بایسته ها و سیاستگری ۲- منافع ملی به مثابه مفهومی مطلق، غیر قابل معامله و استراتژیک ۳- ایران، به عنوان موضوع تامل نظری و ایرانشهر به مثابه مقصد و مطلوب

۴- ملی اندیشیدن به عنوان بدیل قومیت باوری و جهانی اندیشی(خلق یا امت) ۵- ملت و ملیت مقدم بر دولت ملی(تأخر دولت ملی به ملت ایرانی)

در ادامه، نصری نظام های سیاسی که با فکر طباطبایی مباینت و تخاصم داشتند را بدین صورت بیان کرد: ۱- نظام سیاسی اسلامی (در قالب های خلافت، تصوف، ولایی و...) ۲- نظام سیاسی دموکراتیک(جمهوری به معنای ریاست مبتنی بر رای گیری) ۳- نظام سیاسی خلقی و اینتر ناسیونالی.

در پایان، نصری نظام های سیاسی که با اندیشه طباطبایی قرابت دارند را بدین صورت بیان کرد: ۱- نظام سیاسی سلطنت مبسوط ایرانی ۲- نظام سلطنت مشروطه ۳- نظام ایرانشهری(آمیخته ای پیچیده از سنت، تجدد و روح مختص ایرانی)

علی قربانپور: علوم سیاسی و تاریخ، به گذشته توجه دارند

علی قربانپور از اساتید دانشگاه، بیان داشت: در ماهیت تمدن ایرانی، استعاره ای استفاده می شود به نام خیمه گاه. در اینجا، خیمه منظور دولت است. تا چوب خیمه گاه بالا نیاید، دموکراسی معنی نمی دهد و جامعه مدنی هم شکل نمی گیرد. 

وی افزود: عنوان بحث من، در میانه گذشته و آینده است. باید توجه داشت امر ملی قابل تعریف نیست و یک حالت کشسانی نسبت به گذشته، حال و آینده دارد و باید پرسید که آیا امکان شکل گیری آینده وجود دارد؟

قربانپور ادامه داد: نقد من به علوم سیاسی و تاریخ این است که به گذشته توجه دارند و اکثر پایان نامه ها در این رشته ها، در مورد گذشته صحبت کرده است و کمتر میزانی از گفتارهای ما ره به سوی آینده دارند.

داریوش رحمانیان: در دوره جدید تاریخ مان، بعد از سقوط صفویه با مسئله انحطاط درگیر شدیم

داریوش رحمانیان از اساتید دانشگاه، اظهار داشت: بحث من در مورد جایگاه طباطبایی در تاریخ علت شناسی انحطاط است. ما ایرانی ها در دوران قدیم تاریخ مان هم به انحطاط و زوال می اندیشیدیم. در دوره جدید تاریخ مان، بعد از سقوط صفویه با مسئله انحطاط درگیر شدیم به شکلی که سابقه نداشت ولی به دور قطعی از دوره جنگ های ایران و روسیه، پرسش از انحطاط و عقب ماندگی پیش کشیده شد. 

وی افزود: باید بررسی کرد که در جریان فکری ۲۰۰ سال اخیر، طباطبایی در کجا قرار می گیرد؟ همان طور که یک بار در سال ۱۳۹۲ گفتم، طباطبایی بزرگ ترین متفکر ایرانی از نظر نظریه پردازی علل و تأمل انحطاط در ایران بوده است.