به گزارش اکوایران، از پنج  دهه قبل  تحلیلگران حوزه آب از بحران قریب الوقوعی سخن می گفتند که امروز محقق شده است. در واقع از یک دهه  قبل همه کارشناسان حوزه آب در مورد ورشکستگی آب به توافق رسیدند. اما هنوز سیاستگذار هیچ نقشه راه متقنی برای جلوگیری آن ترسیم نکرده است. تاکنون هر برنامه‌ای ترسیم شده است، موقتی و کوتاه مدت بوده است. البته برخی برنامه‌ها حتی یک دوره مدیریتی را هم به درستی پوشش نداده است. برخی دیگر هم کشور را به سمت سراشیبی سوق داده است. برهمین اساس کارشناسان هشدار داده‌اند، اگر موضوع  ورشکستگی آب در عمل جدی گرفته نشود، کشور به ورطه نابودی سوق داده می‌شود. با این حال هنوز سیاستگذار در خم یک کوچه مانده است.

یک منبع آگاه به اکوایران هشدار داد: ما در ماه‌های آتی با بحران آب در  استان تهران هم مواجه خواهیم شد که این خود می‌تواند به ناآرامی‌ها کشور دامن بزند. اما متاسفانه سیاستگذار به این بحران‌ها بی‌توجه است. او می‌افزاید: آنچه در خوزستان و همدان رخ داد، در آینده در تهران و شهرهای اطراف آن نیز رخ خواهد داد.

البته این وضعیت هم اکنون در 30 درصد شهرهای خراسان رضوی به نقل از مقامات آبفای استان دیده می‌شود. وضعیت بحرانی در روستاها به‌مراتب بدتر است و منابع آبی‌ به‌شدت در حال کاهش است. 

علی‌نقی ضیایی، دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد دلیل شکل‌گیری این وضعیت را نداشتن نقشه راه مشخص برای رسیدن به اهداف سند بالادستی مطرح می‌کند.  او می‌گوید: این نقشه راه باید دارای شاخص‌های قابل‌مقایسه باشد تا میزان نزدیک شدن به اهداف سند را بتوان پایش کرد و وظایف و عملکرد هر دستگاه به‌خوبی مشخص باشد.

به نقل اتاق مشهد او می‌افزاید: از دیگر چالش‌های ما عدم توجه به محدودیت‌های سیاسی، بودجه و… است. به‌طور مثال برای آبیاری تحت‌فشار سیاست‌هایی ابلاغ‌شده اما آیا اعتبارات لازم برای تحقق این مهم در نظر گرفته‌شده است یا بودجه کشور اجازه می‌دهد به اهداف مشخص‌شده دست پیدا کنیم؟ ارائه آمار و اطلاعات متناقض از دیگر چالش‌هایی است که ما با آن دست‌به‌گریبان هستیم. در حقیقت تا زمانی که ما مسئله را به‌خوبی تشخیص ندهیم به‌خوبی نمی‌توانیم تحلیل کرده و برای حل آن اقدام کنیم.

ضیایی می‌گوید: در بسیاری از مواقع کلی‌گویی صورت می‌گیرد؛ به‌طور مثال هیچ‌گاه نتوانستیم میزان تحقق آبیاری تحت‌فشار و الگوی کشت را به عدد و رقم ذکر کنیم.

حمیدرضا رضوی خبیر، مدیرعامل صندوق حمایت از توسعه بخش کشاورزی استان خراسان رضوی هم با نقد وضع کنونی می‌گوید:  تضاد منافع بین آب و غذا هیچ‌گاه اجازه نداده که از اسناد و برنامه‌های موجود، خروجی خوبی داشته باشیم. ما آمار متقنی در حوزه آب نداریم که بتوان به آن تکیه کرد. به‌طوری‌که نمی‌توان بیلان آب را به‌طور صحیح محاسبه کرد، همچنین پایش آب به دلیل فقدان اتوماسیون نیز امکان‌پذیر نیست.

او می‌افزاید: کریدور شرق  جایی است که تغییرات اقلیمی به‌شدت بالاست و اگر مقرر است از مصرف بی‌رویه جلوگیری شود، باید از تخصیص جدید در حوزه انرژی خودداری شود. به همین دلیل به نظر می‌رسد باید فشارهای سیاسی و اجتماعی مبنی بر تخصیص جدید آب و برق از مدیران متولی برداشته شود. به‌طور مثال، احداث یک مجتمع فولاد نیاز به آب و برق زیادی دارد که این فشارها باید از مدیران استان برداشته شود تا میان منابع و مصارف تعادل ایجاد گردد.

رضوی خبیر می‌گوید: نکته قابل‌توجه آن است که ما به پساب به‌عنوان آب جدید نگاه می‌کنیم و هیچ جا در خصوص این‌که این آب باید بازچرخانی شود و به بیلان و سفره‌های آب زیرزمینی بازگردد اشاره‌ای نمی‌شود. بااین‌حال پساب را می‌توان در چاه‌های تغذیه و سفره‌های آب زیرزمینی مورداستفاده قرارداد.

برهمین اساس کارشناسان خواهان رسیدگی هرچه سریعتر قیمت آب برای کنترل موقتی وضعیت فعلی هستند. زیرا قیمت آب و انرژی در کشور پایین است و باید برای این مسئله تدبیری اساسی اندیشید. از نگاه تحلیلگران در کشور بحث هدر رفت انرژی نیز بسیار بالاست. درحال حاضر ایران یکی از پرمصرف‌ترین کشورهای جهان در حوزه انرژی است، چراکه قیمت آب و برق ارزان است.

با این حال مدت‌هاست، دولت و مجلس به دنبال توسعه صنایع آب بر در مناطق خشک کشور هستند. این درحالی که به گفته کارشناسان احداث مجتمع‌های فولاد در استان‌های خشکی مانند خراسان رضوی اشتباه محض است. شاهد این مدعا صنعتی کردن استان خشک و بی‌آبی مانند یزد است.

در کنار جلوگیری از احداث صنایع آب بر باید بخشی از پساب را به بخش کشاورزی اختصاص داد تا دوباره آب به زمین نفوذ پیدا کند، نه آن‌که پساب صرفا به صنایعی مانند فولاد تخصیص پیدا کند که دیگر هیچ چرخه‌ای برای استفاده نداشته باشد.

در این بین کارشناسان معتقدند، آبخیزداری، درختکاری و… ازجمله اقدامات زیربنایی در راستای افزایش بهره‌وری از منابع آب است که باید مدنظر قرار گیرد. هرچند که ممکن است نتیجه این اقدامات در کوتاه‌مدت مشهود نباشد؛ اما قطعاً آثار آن در بلندمدت کاملاً مشهود و بارز است.