به گزارش اکوایران، آیا رهبران عرب پشت اسرائیل درآمدند؟ اگر کسی به تفسیرهای رسانه‌های اجتماعی در مورد تلاش مشترک اسرائیل، آمریکا، انگلیس، فرانسه، اردن و احتمالاً دیگر کشورهای عربی برای خنثی‌کردن موشک‌ها و حملات پهپادی ایران به اسرائیل نگاه کند، ممکن است چنین فکر کند. گروهی از تحلیل گران، اسرائیلی‌ها و فعالان طرفدار اسرائیل به وضوح می‌خواهند این باور را ترویج کنند.

طلوع «خاورمیانه جدید»؟

به نوشته استیون کوک برای وبگاه فارن پالیسی، اما این ادعا بیشتر اغراق‌آمیز است. هفته گذشته اتفاقاتی به وقوع پیوست، اما طلوع «خاورمیانه جدید» که با همکاری بیشتر اعراب و اسرائیل آغاز شد، یکی از آن‌ها نبود. خوشبختانه، حقیقت هنوز به اندازه کافی اطمینان‌بخش است.

کارزار نظامی ویرانگر اسرائیل در نوار غزه در طول شش ماه گذشته فشار قابل‌توجهی بر روابط این رژیم با کشورهای عربی، به ویژه مصر و اردن وارد کرده است. از کشورهای عربی که روابط دیپلماتیک با اسرائیل دارند، سفرای مراکش، مصر و امارات در سرزمین‌های اشغالی باقی مانده‌اند، هرچند ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمک‌های بشردوستانه با اسرائیل را پس از کشته‌شدن هفت امدادگر از سازمان غیرانتفاعی «آشپزخانه مرکزی جهان» در حمله پهپادی اسرائیل به حالت تعلیق درآورد. با این حال، پس از همه خشونت‌ها و تنش‌های دیپلماتیک، برای روزنامه‌نگاران و تحلیلگران این امر عادی شده که بپرسند آیا «توافقنامه‌های ابراهیم» -توافق دیپلماتیکی که روابط بین اسرائیل و چندین کشور عربی خلیج فارس را در دوران دولت ترامپ عادی‌سازی کرد- اکنون از بین رفته است؟

این یکی از دلایلی است که نمایش هماهنگی امنیتی منطقه‌ای هفته گذشته تحت نظارت فرماندهی مرکزی ایالات متحده (سنتکام) را حائز اهمیت می‌کرد. دلیل دیگر به خود ایالات متحده مربوط می‌شود. پس از بیش از یک دهه که جامعه سیاست خارجی آمریکا به دنبال کمتر اهمیت‌دادن، فاصله‌گرفتن و عقب‌نشینی از خاورمیانه بود، دولت بایدن ثابت کرد که واشنگتن می‌تواند، فارغ از رویکرد گیج‌کننده‌اش نسبت به جنگ غزه، منبعی برای پشتیبانی از اسرائیل و شرکایش در منطقه باشد.

دفاع از حریم هوایی یا  کمک به اسرائیل؟

اما نباید در نشان دادن نتایج بیش از حد اغراق کرد. در همین حال که دوستان اسرائیل مشغول دست دادن بودند و اسرائیلی‌ها علناً از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرت‌های منطقه‌ای برای کمکشان تشکر می‌کردند، مقامات و تحلیلگران عرب به سختی تلاش می‌کردند تا همه صحبت‌ها در مورد خاورمیانه جدید را تعدیل سازند. عبدالله دوم، پادشاه اردن صراحتاً اعلام کرد که اقدام علیه پهپادهای ایرانی در راستای دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و در صورت پرتاب پهپادها از سوی دیگر طرف درگیری نیز همین کار را انجام خواهند داد.

موشک ایرانی

در گفتگویی خصوصی، یکی از ناظران دقیق منطقه و از مقامات سابق عرب بیان کرد: «این موضوع به چگونگی درک مشروعیت اقدام نظامی توسط کشورها بستگی دارد. در دریای سرخ، هیچ کشوری نمی‌خواست در یک ائتلاف دریایی که به عنوان دفاع از اسرائیل تلقی می‌شد، شرکت کند. اگر این کشورها علیه موشک‌ها اقدام کردند، این اقدام را می‌توان به عنوان دفاع از حریم هوایی خود و عدم تمایل به جنگ منطقه‌ای تفسیر کرد».

این‌ها استدلال‌های مهمی هستند. با توجه به وحشت‌های غزه و خشم هم‌زمان بسیاری از مردم خاورمیانه نسبت به کشته‌شدن ده‌ها هزار نفر از بی‌گناهان به دست نیروهای اسرائیلی، حتی یک رهبر عرب حاضر نیست علناً با اسرائیل هم‌سو شود، چه برسد به تأمین امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید درگیری‌های منطقه‌ای جاری نتیجه‌ای یک‌سان دارد: کمک به اسرائیل.

هیچ کس به نتانیاهو اعتماد ندارد 

گذشته از از این، برخی تحلیل‌گران، با اشاره به عملیات‌های نظامی هماهنگ که اسرائیل را از تلفات و نابودی گسترده محافظت کرد، بر دوام معاهدات صلح اردن-اسرائیل و مصر-اسرائیل و همچنین توافقات عادی‌سازی ۲۰۲۰ تأکید می‌کنند. بدون شک، روابط بین اسرائیل و اردن در سال‌های اخیر به دلیل تمرکز بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل بر توسعه روابط با کشورهای خلیج فارس و سیاست‌های تحریک‌آمیز در قدس و کرانه باختری، تحت فشار قرار گرفته است. این امر مشکلات سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرد و توازن ظریف بین خواسته‌های اکثریت فلسطینی اردن، جنبش فعال اسلامی آن و رهبران قبیله‌ای کرانه شرقی، در کنار ضرورت استراتژیک حفظ روابطی عمیقاً نامحبوب با اسرائیل را به خطر انداخت. عزم آشکار پادشاه اردن برای حفظ رابطه با اسرائیل، با توجه به اهمیت آن برای روابط اردن و آمریکا، شامل گفتگوی امنیتی بود که حتی با ضعیف‌ شدن سایر جنبه‌های روابط با اسرائیل، برای رهبران اردن مهم باقی ماند. این همکاری امنیتی پس از قرار گرفتن اسرائیل تحت حوزه مسئولیت سنتکام در سپتامبر ۲۰۲۱ تشدید شد.

.بنیامین نتانیاهو اسراییل

از طرف دیگر، مصری‌ها به نظر نمی‌رسد در رویدادهای هفته گذشته نقش خاصی ایفا کرده باشند، اما آن‌ها نیز علی‌رغم بحران‌های متعددی که روابط دوجانبه را از سال ۱۹۷۹ تحت‌الشعاع قرار داده، اطمینان حاصل کرده‌اند که مناسبات امنیتی آن‌ها با اسرائیل همچنان قوی باشد.

با این حال، منتقدان استدلال می‌کنند که از این روابط امنیتی نباید خوشحال بود. روابط بین دولت‌های عرب (که مشروعیت آن‌ها تا حدودی به دلیل روابطشان با اسرائیلی‌ها به خطر افتاده است) و اسرائیلی که فلسطینیان را از سرزمین خود رانده و سرکوب کرده است، بدون رهبران اقتدارگرا و حمایتی که آن‌ها از واشنگتن دریافت می‌کنند، وجود نخواهد داشت. اما همچنین این واقعیت را نفی نمی‌کند که مناسبات امنیتی که سال‌ها بین این کشورها در جریان بوده، در ۱۳ آوریل نتیجه داد.

همین استدلال اساسی در مورد توافقنامه ابراهیمی صدق می‌کند که تحت آن، پس از سال‌ها همکاری غیررسمی و پنهانی، همکاری‌های امنیتی به سرعت توسعه یافت. هیچ رهبری در خلیج فارس به نتانیاهو اعتماد ندارد و از هر آنچه ارتش اسرائیل در غزه به بار آورده، منزجر است، اما اماراتی‌ها، بحرینی‌ها و سعودی‌ها (که شرکای خاموش توافق ابراهیمی هستند) مطمئناً در زمینه‌های دیگر هراس بیشتری  دارند.  با وجود غیبت برخی از سفرای عرب در اسرائیل در طول این ماه‌های خشونت‌آمیز، هیچ‌یک از کشورهای عربی که با اسرائیل کنار آمده‌اند، روابط خود را به طور کامل قطع نکرده‌اند. برای مثال، دولت عربستان سعودی به طور علنی بر تعهد خود به عادی‌سازی روابط تأکید کرده، هرچند مقامات ریاض می‌گویند که برای پیشرفت جدی، حرکت به سمت تشکیل کشور فلسطین نیاز است. با این حال، حتی پس از تمام خشونت‌ها و ریختن خون بی‌گناهان در غزه، همین واقعیت که سعودی‌ها هنوز می‌خواهند با اسرائیلی‌ها کنار بیایند، چیزهای زیادی در مورد اولویت‌های رهبران عرب درباره مسئله فلسطین می‌گوید.

جنگی که چهره منطقه را چندان تغییر نداد

نهایتاً پس از بیش از دو دهه که سرمایه‌گذاری آمریکا برای تغییر خاورمیانه دستاورد کمی داشت، رویدادهای اخیر منعکس‌کننده این است که وقتی سیاست‌گذاران آمریکایی روی جلوگیری از تهدیدات علیه خود، برخلاف استفاده از قدرتشان برای بازسازی جوامع، تمرکز کنند، موفق‌تر ظاهر می‌شوند.

هفته گذشته در رسانه‌های اجتماعی و جاهای دیگر، نظرات زیادی در مورد خاورمیانه جدید ابراز شد که در آن کشورهای منطقه با هم همکاری کردند تا جنگ گسترده نشود. در این مورد حرف‌هایی هست که باید مطرح شود. اما نکته شگفت‌انگیزتر این است که جنگ چندان هم منطقه را تغییر نداده است. دولت‌های منطقه هم‌چنان درک پیشین خود را از تهدید دارند، تعهد خاصی به آرمان فلسطین نداشته، دیدگاهشان پیرامون آمریکا و اسرائیل چندان تغییر نکرده است.