به گزارش اکوایران، پس از 7 اکتبر، اسرائیل به بازیگر دیگری تبدیل شد. از آن روز، زمانی که حماس به سرزمین های اشغالی تحت کنترل اسرائیل نفوذ کرد، به تهدیدی بالقوه برای تل آویو تبدیل شد.با این همه آنگونه که ناظران مدعی اند، پیروزی بر حماس به تنهایی برای التیام زخم های اسرائیل کافی نخواهد بود. از همین رو اسرائیل همانطور که برای شکست نظامی حماس تلاش می کند، باید برای تعیین استراتژی بلندمدت خود نیز خیز بردارد. در چنین چارچوبی، بنیامین نتانیاهو برای هدایت هیچ بخشی از این روند مناسب نیست –نه شکست حماس و نه تحقق صلح پایدارتر.

دستپخت بی‌بی

به نوشته اقتصادنیوز، پس از خروج آریل شارون، نخست وزیر اسرائیل از غزه در سال 2005، جانشین او، ایهود اولمرت، تلاش کرد با تشکیلات خودگردان فلسطین برای دستیابی به توافق صلح که شامل غزه نیز می شد، همکاری کند. اما نتاناهو از رویکردی متفاوت پیروی کرد. به ادعای بی‌بی، منافع اسرائیل با دو پارگی فلسطینیان - جدا شدن غزه از کرانه باختری- جایی که تشکیلات خودگردان میانه روتر در آن حاکم است – به گونه ای بهتر تامین می شود.بسیاری از منتقدان به تناقض میان کلام و عمل نتانیاهو اشاره کرده و می گویند، او زمانی راه حل دو کشور را قبول کرد اما در گام های بعدی با هرگونه رایزنی با فلسطینی ها مخالفت خوانی کرد.

 آنگونه که فارن افرز نوشته، نتانیاهو معتقد بود که قطع روابط سیاسی بین کرانه باختری و غزه مانع از هر گونه روند صلحی می شود که ماحصلش راه حل دو کشوری است. به بیانی بهتر، «بی بی» برای جلوگیری از ظهور کشور مستقل فلسطینی به هر اهرمی متوسل شد.به نوشته فارن افرز، تقسیم فلسطینی ها، صرفا خطرهای امنیتی برای تل آویو به دنبال داشت و  راه حل تک دولتی نتوانست به تنش ها پایان دهد. در سرزمین های اشغالی که شامل کرانه باختری و غزه می شود، یهودیان کمتر از 50 درصد جمعیت را تشکیل می دهند. اما اسرائیل با حفظ وضعیت موجود، به تنش ها دامن زد. شهرک نشینان اسرائیلی در کرانه باختری از حقوقی بسیار برتر از فلسطینیان برخوردارند و دو نظام حقوقی مجزا بر زندگی یهودیان و فلسطینی ها در آنجا حاکم است، غزه نیز بدون فرودگاه و یا بنادر زمینی و دریایی، تقریبا محصور مانده؛ گزاره هایی که زمینه ساز خشم فلسطینی ها شد.

7IvSSDHGoEFt

بازی با حاصل جمع صفر

نتانیاهو اسرائیلی‌ها را مجبور کرد که در کابوسی استراتژیک که به سان بازی مسخره ای می ماند، ایفای نقش کنند. نتانیاهو از اسرائیلی‌ها خواست تا به فن آوری گنبد آهنین ایمان بیاورند؛ اهرمی که خسارات ناشی از شلیک راکت را به حداقل می رساند.«بی‌بی»تصور می‌کرد که غزه را بر روی «شعله ای کم» نگه داشته، بدین معنا که در این سرزمین خشم وجود دارد، اما هرگز به بحران انسانی تمام‌عیار تبدیل نخواهد شد. در چنین شرایطی نتانیاهو همچنین تلاش کرد تا توافق صلح با عربستان سعودی را تعریف کرده و بدین طریق فلسطینی ها را نادیده انگارد. هدف از این طرح حفظ ائتلاف افراطی راست و الحاق بود که او را در اواخر سال 2022 به قدرت بازگرداند. ائتلاف جناح راست بر توسعه شهرک های یهودی در کرانه باختری و از بین بردن امکان راه حل دو دولتی متمرکز شده است.

نتانیاهو تصور می کرد تهدیدها مدیریت شده، به همین دلیل آگاهانه ارتش اسرائیل را به بهانه اصلاحات قضایی، تضعیف کرد. او هشدارهای کهنه‌سربازان تشکیلات امنیتی اسرائیل مانند ژنرال موشه یالون و ژنرال عاموس مالکا - و همچنین بسیاری از گروه‌های دیگر - را نادیده گرفت.حالا صحنه ای که برای این نمایش در نظر گرفته شده یک خرابه است.بر اساس یک نظرسنجی در سپتامبر 2023، 42 درصد از اسرائیلی ها حامی راه حل دو کشوری بودند. این نشان‌دهنده کاهش اعتماد عمومی به ایده نتانیاهو است. هنوز خیلی زود است که بدانیم حمله حماس افکار عمومی اسرائیل از راه حل تشکیل دو کشور تغییر خواهد داد یا نه. به ادعای فارن افرز، قبل از اینکه بتوان بر راه حل دو کشوری متمرکز شد، می بایست حماس را از قدرت کنار گذاشت. این نشریه در ادامه مدعی شد، این اقدام ساده ای نخواهد بود، چرا که تحققش مستلزم جنگ سخت در مناطق شهری است.

فعلا این خطر وجود دارد که نبرد شدید در غزه باعث شعله‌ور شدن درگیری‌های جدید در عرصه‌های دیگر مانند کرانه باختری و مرز اسرائیل با لبنان شود. حمله به غزه نیز زمینه ساز بحران انسانی شده و همسایگان عرب اسرائیل را بی‌ثبات کرده است. طبیعتا کنار گذاشتن حماس، غزه را درگیر خلا سیاسی می کند. اسرائیل هیچ علاقه ای به ازسرگیری کنترل بر جمعیت فلسطینی در آنجا نخواهد داشت. در عوض باید به طراحی فرآیندی کمک کند که در آن یک نیروی بین المللی با هماهنگی اسرائیل، تشکیلات خودگردان و ایالات متحده - با همکاری کشورهای عربی مانند مصر، اردن و عربستان سعودی - مسئولیت دوره انتقالی را بر عهده بگیرد. نتانیاهو نمی تواند هیچ بخشی از این روند را هدایت کند - نه روند صلح و نه جنگ. بالاخص آن که « بی بی» اعتماد بسیاری از اعضای نهادهای امنیتی را از دست داده است. به گزارش اقتصادنیوز، درگیری ها در نقاط مختلف جهان در حال افزایش است. همزمان با حمله 7 اکتبر حماس به اسرائیل که منجر به بمباران غزه شد و شبح جنگی وسیع در خاورمیانه را برجسته کرد، خشونت در سراسر سوریه نیز افزایش یافته است، پیشتر، یعنی اواخر سپتامبر آذربایجان منطقه مورد مناقشه قره باغ کوهستانی را تصرف کرد و حدود 150 هزار نفر از ارامنه را به ترک خانه هایشان واداشت در همین حال، در آفریقا، جنگ داخلی سودان ادامه دارد، درگیری به اتیوپی بازگشته و نیجر زیر سایه حکومت نظامیان قرار دارد.بر اساس داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط موسسه تحقیقات صلح اسلو، تعداد، شدت و طول درگیری‌ها در سراسر جهان در بالاترین سطح خود از قبل از پایان جنگ سرد قرار دارد. این مطالعه نشان داد که 55 درگیری فعال در سال 2022 جریان داشته که میانگین آن بین 8 تا 11 سال به طول انجامیده است.

ESwgDInt2y8p

خاورمیانه روی انبار باروت

علیرغم افزایش درگیری ها، فرآیندهای سیاسی تحت رهبری سازمان ملل در لیبی، سودان و یمن متوقف شده یا فروپاشیده است. تنش های به ظاهر منجمد - در مناطقی چون اتیوپی، اسرائیل و میانمار - با سرعت نگران کننده ای در حال شعله ور تر شدن است. به واسطه حمله روسیه به اوکراین، درگیری ها به اروپا نیز بازگشته است. در کنار گسترش جنگ، شاهد تحولات  بی سابقه انسانی نیز هستیم. در سال 2022، یک چهارم جمعیت جهان - دو میلیارد نفر - در مناطق متاثر از درگیری زندگی می کردند. تعداد افراد آواره اجباری در سراسر جهان تا آغاز سال 2023 به میزان 108 میلیون نفر رسید.تحولات خاورمیانه و سایر مناطق دیگر این حققیت را یادآوری می‌کند که درگیری ها فقط برای مدتی قابل مدیریت است. زمانی که جنگ در سراسر جهان شعله ور می شود و علل ریشه ای درگیری حل نشده باقی می ماند، ابزارهای سنتی ایجاد صلح و توسعه ناکارآمد به نظر می رسند.

آنگونه که فارن افرزنوشته، تلاش‌های ایالات متحده برای تحقق توافق‌نامه عادی سازی رابطه اعراب و اسرائیل؛ تلاشی بود برای تحقق صلح و توسعه ای پایدار. با این همه، حمله 7 اکتبر به خوبی نشان داد که این توافقنامه در عمل نمی تواند به عوامل مناقشه اسرائیل و فلسطین پایان دهد. گزینه های بین المللی برای دستیابی به راه حل های بلندمدت به ویژه در خاورمیانه و شمال آفریقا کم است. مرحله کنونی جنگ داخلی یمن پس از مذاکرات بین انصار الله و عربستان تقریبا متوقف شده است. از همین رو بسیاری از یمنی‌ها، از جمله ندوه الدوسری، محقق کهنه‌کار، انتظار دارند دیر یا زود جنگ بازگردد، یا وضعیت برزخ «بدون جنگ، بدون صلح» ادامه یابد.درگیری ها در سوریه نیز به دلیل عدم پیشرفت مذاکرات، در یک قدمی انفجار است. بالاخص آن که مذاکرات بین کمیته ارتباط عربی، متشکل از اردن، عربستان، عراق، مصر و اتحادیه عرب و دولت سوریه متوقف شده است.

بازیگران منطقه‌ و دیپلمات‌ها و تحلیل‌گران غربی مدت‌هاست براین باورند که وضعیت غزه و کرانه باختری ناپایدار است. اما توجه های بین المللی به جای دیگری معطوف شده است. پلن ترامپ زمینه ساز برقراری رابطه دیپلماتیک بین اسرائیل و بازیگران عرب چون بحرین و امارات شد. بایدن نیز برای گسترش دامنه توافق با اعراب خیز برداشت اما شکست خورد. هرچند فارغ از تشدید درگیری میان اسرائیل و حماس، مقامات آمریکایی از جمله آنتونی بلینکن، همچنان امیدوارند که مذاکرات عادی سازی اسرائیل و عربستان ادامه یابد.

در چنین شرایطی می توان گفت، جهان در نقطه عطفی قرار دارد و هنوز هم می توان از رویکرد جدیدی برای حل مناقشه حمایت کرد. آنگونه که ناظران باور دارند، هرگونه تلاش برای احیای صلح نیازمند اراده سیاسی کشورهای قدرتمند، به ویژه ایالات متحده و دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل است. این نکته به صراحت توسط آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل متحد، در خلاصه سیاستی که اخیرا منتشر شده، با عنوان "برنامه جدیدی برای صلح" مطرح گشته، چشم اندازی که مسئولیت تامین صلح و حفظ هنجارهای بین المللی را به جای کشورهای مختلف بر عهده دارد. در این میان اگر دولت‌هایی که می‌گویند به نظم مبتنی بر قوانین اعتقاد دارند به حمایت از قوانین و هنجارهای بین‌المللی پایبند نباشند، رقابت فعلی به سمت درگیری همه جانبه پیش خواهد رفت.

مذاکرات برای برقراری آتش بس به عنوان بخشی از  «فرایند صلح»، غالبا و به طور موقت سلاح ها را ساکت می کند.از همین رو، برای میانجیگری به رویکردی تازه نیاز هست. فرآیندها و شیوه‌های رسمی صلح‌سازی در طول دوره پس از جنگ سرد گسترش یافته و حرفه‌ای شدند، و یا مستلزم پویایی هستند - از جمله همکاری ژئوپلیتیکی و حل و فصل موفقیت‌آمیز صلح و انتقال سیاسی - که دیگر وجود ندارند. دنیای امروز با رقابت ژئوپلیتیکی تعریف می شود و به چیزی بسیار متفاوت نیاز دارد. در همین حال، آنگونه که ناظران می گویند، کسانی که به دنبال برقراری صلح هستند، باید با بازیگران غیرسنتی - قدرت‌های متوسط، سازمان‌های بشردوستانه و بازیگران بخش خصوصی - درگیر شوند.