به گزارش اکوایران، روسیه که از نظر تاریخی، از زمان جنگ سرد یک ذینفع و بازیگر اصلی در خاورمیانه تلقی می‌شود، با وارد شدن به سومین هفته جنگ حماس و اسرائیل، شاهد تضعیف اهرم فشار خود است و کرملین علیرغم تلاش برای میانجیگری، در این مناقشه غایب است.

به نوشته المانیتور، در حالی که کارشناسان طرفدار دولت روسیه سیگنال‌های دیپلماتیکی را از مسکو منتقل می‌کنند، آن‌ها همچنین می‌دانند که مسکو شانس واقعی کمی برای عمل کردن به عنوان واسطه دارد و دلیل آن را این عنوان می‌کنند که «نه اسرائیل و نه حماس درخواستی برای میانجیگری ندارند». در واقع، روسیه مدت‌هاست که خود را از تلاش‌ها برای حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین کنار گذاشته است. علاوه بر این، در بحبوحه افزایش کنونی توان رزمی ایالات متحده در دریای مدیترانه برای حمایت از اسرائیل، مسکو برای اولین بار از زمان اعزام نیرو به سوریه در سال 2015، هیچ ابزاری برای اعمال بازدارندگی در منطقه ندارد.

پیام حمایت از فلسطین؟

در 13 اکتبر، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، گفت که روسیه می‌تواند به میانجیگری بین اسرائیل و فلسطین کمک کند، زیرا طرف روسی روابط «خوب» و «سنتی» با هر دو طرف دارد و مسکو را نمی‌توان به «همکاری با کسی» متهم کرد.

مقدمات سفر محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین به مسکو در حال انجام است. خبر سفر عباس که در ماه سپتامبر به عنوان یک سفر معمولی اعلام شد - آخرین سفر در دو سال گذشته- با تشدید تنش‌های کنونی رنگ تازه‌ای به خود می‌گیرد و به نظر می‌رسد برای کرملین چند امتیاز سیاسی کسب کند.

فرض فاصله داشتن مسکو از دو طرف قابل بحث است. به عنوان مثال، پوتین حمله حماس را «بی‌سابقه» خواند و گفت که اسرائیل «حق دفاع از خود» را دارد، اما در عین حال از موضع «ایالات متحده و متحدانش» و حمایت بی‌قید و شرطشان از اسرائیل انتقاد کرده و بر لزوم یک «فلسطین مستقل» تأکید کرده است. با توجه به این موضوع، برخی از رسانه‌های روسی موضع کرملین را طرفدار فلسطین تفسیر کردند. قابل توجه است که رسانه‌های دولتی روسیه گزارش‌هایی مبنی بر تمجید حماس از موضع رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین در مورد مناقشه اسرائیل و فلسطین و تلاش‌های روسیه برای توقف حملات به نوار غزه، منتشر کرده‌اند.

رمضان قدیروف، رهبر منطقه چچن روسیه، صریحاً حمایت خود را از فلسطینیان در درگیری اعلام کرد و از اقدامات اسرائیل علیه جمعیت عرب غزه انتقاد کرد. قدیروف حتی پیشنهاد فرستادن چچنی‌ها را به عنوان حافظ صلح به منطقه داد.

untitled

مردم در کرانه باختری پرچم‌های روسیه، فلسطین، فتح و حماس را تکان می دهند و پرتره هایی از ولادیمیر پوتین و کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی را حمل می کنند.

روسیه به عنوان یک ناظر

مسکو روابط خوبی هم با اسرائیلی‌ها و هم با فلسطینی‌ها داشته است و در دوران جنگ سرد، از طریق متحدانش در مصر، سوریه و عراق نفوذ قابل توجهی در خاورمیانه داشته است.

در دهه 1950، رهبری شوروی از اسرائیل به عنوان تجسم بهترین اصول صحبت می‌کرد، اما پس از جنگ 1973، پس از متهم کردن اسرائیل به تحریک مصر و سوریه به اقدام نظامی، مسیر سیاستی متفاوتی را در پیش گرفت. برای مدتی، شوروی موضع بی‌طرفانه و متعادلی را در ایفای نقش حامی روند صلح از جمله در کنفرانس مادرید در سال 1991 اتخاذ کرد.

تصمیم روسیه برای مداخله در سوریه در سال 2015 در کنار دولت بشار اسد در جنگ داخلی، اتخاذ موضع بی‌طرفی و تعادل برای مسکو دشوارتر شد؛ در درجه اول به دلیل روابط جدید متحدانه‌اش با محور حزب‌الله، ایران و دمشق.

این احتمال وجود دارد که روسیه با گسترش تماس‌های خود با حماس در سال‌های اخیر، نه تنها توانسته باشد انگشت خود را روی نبض وضعیت اسرائیل و فلسطین نگه دارد، بلکه توانسته از دو طریق دیگر از آن به نفع خود استفاده کند. در ماه مارس یک هیئت حماس از روسیه بازدید کرد و با مقامات ارشد دیدار کرد. روابط با اسد به روسیه این امکان را داد که روند عادی سازی روابط سوریه و حماس را کنترل کند، چیزی که ایران به دنبال آن بود.

جناح در معرض خطر

تناقض این است که تشدید تنش جدید اسرائیل و فلسطین، برای کرملین تا حدی به عنوان یک عامل مطلوب در نظر گرفته می‌شود که توجه را از جنگ آن در اوکراین دور می‌کند. از یک سو، به مسکو زمینه وسیعی برای تبلیغات در مورد «رد افسانه‌ها در مورد توانایی جنگی ارتش اسرائیل» و تحقیر دیپلماتیک غرب داده شد، مبنی بر این که بخشی از مسئولیت آنچه در حال رخ دادن است بر عهده غرب است که مانع از کار گروه چهارجانبه میانجی خاورمیانه با مشارکت روسیه شده‌اند.

از سوی دیگر، احتمال گسترش مناقشه به سطح نیمه منطقه‌ای مستقیماً منافع روسیه در خاورمیانه را تهدید می‌کند. این می‌تواند آخرین دوره رکود در روابط با اسرائیل باشد که به نظر می‌رسید در زمان نخست وزیری یائیر لاپید متوقف شده بود، و بی ثباتی سوریه که هم اکنون به دلیل غیرحرفه‌ای بودن مقامات سوریه، از نظر اقتصادی در حال خفه شدن است.

GettyImages-1559741349

با توجه به گستردگی جنگ اوکراین، تشدید تنش در قره باغ و روند جایگزینی مزدوران واگنر با ساختارهای وفادار و نزدیک به وزارت دفاع، مسکو دیگر به عنوان یک ذینفع در این جا عمل نمی‌کند که بتواند نفوذ ایران در سوریه را محدود کند.

بازدارندگی دریایی فلج شده

دریاسالارهای روسی دوست دارند گزارش دهند که نیروی دریایی روسیه به طور منظم در دریای مدیترانه با ناوگروه‌های آمریکایی و ناتو مقابله می‌کند. با این حال، در بحبوحه استقرار ناوگروه‌های یو‌اس‌اس جرالد فورد و یو‌اس‌اس آیزنهاور در منطقه برای حمایت از اسرائیل - یعنی در نزدیکی سوریه - روسیه عملاً خود را بدون ابزار بازدارندگی در تئاتر دریایی می‌بیند.

در مارس گذشته، وضعیتی بی‌سابقه برای نیروهای مسلح روسیه در سواحل سوریه رخ داد که سه کشتی جنگی به یکباره آب‌های دریای مدیترانه را ترک کردند. دلیل آن این بود که توانایی فرماندهی روسیه برای چرخش کشتی‌ها در مدیترانه به دلیل ممنوعیت ترکیه برای عبور کشتی‌های جنگی روسی از تنگه بسفر و داردانل بسیار محدود شده است.

اکنون تنها دو ناوچه روسیه در دریای مدیترانه عملیاتی هستند. علاوه بر آن‌ها، زیردریایی کلاس کراسنودار نیز هست که در حال حاضر در واکنش به ورود ناوگروه‌ جرالد فورد، حرکت به سمت تنگه جبل الطارق را آغاز کرده است. با این حال، طبق علم نظامی، برای ایجاد هر نوع دفاع زیرآبی توانمند در مسیرهای سواحل دریای سوریه در برابر یک ناوگروه بزرگ، به چندین زیردریایی از این دست نیاز است.

بر اساس برخی گزارش‌ها، فرماندهی روسیه با درک عدم تعادل خطرناک اوضاع و با در نظر گرفتن ارتباط دریای سیاه و دریای مدیترانه در برنامه‌ریزی نظامی مسکو، عجولانه در تلاش است تا ناوچه دریای سیاه دریاسالار گریگوروویچ را به سواحل سوریه بازگرداند. اکنون به دلیل عدم توانایی کشتی‌ها در بازگشت به پایگاه اصلی خود برای تعمیر و نگهداری روتین به دلیل ممنوعیت ترکیه، تعمیرات برنامه ریزی شده در یک کارخانه کشتی‌سازی در دریای بالتیک انجام می‌شود. این کشتی با گذراندن نزدیک به دو سال انجام وظیفه رزمی در سواحل سوریه از اکتبر 2021 تا آوریل 2023، یک رکورد را در تاریخ نیروی دریایی روسیه به ثبت رساند.

آنچه در دریای مدیترانه در حال رخ دادن است در واقع توانایی محدود مسکو برای قدرت نمایی در منطقه خاورمیانه را نشان می‌دهد که نیروهای روسیه اکنون در تلاش هستند تا از طریق فعالیت‌های هوایی آن را جبران کنند. از این رو، مسکو چاره‌ای جز اشاره به حمایت از یک طرف در منطقه و دنبال کردن رویدادها ندارد، با در نظر داشتن این که ثبات برای تجارت آرام چیز خوبی است و تشدید تنش گاهی ابزاری مناسب برای بازیابی سریع نفوذ است.