8e3e23f8-04a4-4109-9521-31670472

به گزارش اکوایران، 26 سال از آخرین باری که حزب کارگر در انتخابات سراسری بریتانیا قدرت را از دست محافظه‌کاران بیرون آورد، می‌گذرد. در حال حاضر کییر استارمر، رهبر حزب کارگر، در مسیر تقلید از دستاورد تونی بلر در سال 1997 است. انتخابات بعدی باید تا ژانویه 2025 برگزار شود و احتمالا زودتر برگزار خواهد شد. به گفته نشریه اکونومیست، حزب کارگر از یک پیشتازی بزرگ، اگر چه رو به کاهش، در نظرسنجی‌ها برخوردار است و خود را با جدیت به عنوان یک دولتِ در انتظار تصویر می‌کند. این خود به تنهایی قابل توجه است. استارمر در سال 2020، بلافاصله پس از اینکه جرمی کوربین حزب کارگر را به بدترین شکست انتخاباتی خود از سال 1935 هدایت کرد، رهبر حزب شد. بی‌چارگی محافظه‌کاران در دولت به شدت به بخت حزب کارگر در انتخابات کمک کرده است، با این حال، داشتن یک شانس خوب برای برنده شدن یک چرخش بزرگ برای این حزب است.

اما برای به دست گرفتن قدرت، حزب کارگر همچنان باید رأی دهندگان را به سه چیز متقاعد کند. اول اینکه واقعاً صلاحیت دارد. دوم اینکه آن‌ها مانند کوربین نیستند که قبل از انتخابات سیاست‌های طرفدار بازار را تبلیغ و بعد از آن پرچم‌های قرمز را برافراشته کنند. سوم و مهمتر از همه، این است که ایده‌هایی برای رفع برخی از مشکلات ریشه‌ای که بریتانیا با آن مواجه است، دارند. در دو مورد اول، استارمر پاسخ‌های خوبی دارد. برای مورد سوم اما کار لازم است.

شایستگی هسته اصلی جذابیت استارمر است. او فاقد کاریزمای بلر است و در جر و بحث‌های پارلمانی سرآمد نیست. اما او می‌داند که چگونه سازمان‌های بزرگ بخش دولتی را اداره کند: قبل از اینکه در سال 2015 نماینده مجلس شود، او مسئول سرویس دادستانی سلطنتی بود. وقتی در مصاحبه با اکونومیست از او خواسته شد «استارمریسم» را تعریف کند، او به همان اندازه روی «چگونگی» عملکرد دولت تمرکز می‌کند که بر «چیستی» آن تاکید دارد. این تا حدودی در پاسخ به هرج و مرج سیاسی سال‌های اخیر است – ترکیب برگزیت، بوریس جانسون و لیز تراس باعث شده است که ثبات برای بریتانیایی‌ها جذاب به نظر برسد. اما در تشخیص استارمر از آنچه که بریتانیا را رنج می‌دهد نیز محوری است: رویکرد کوتاه‌مدت‌گرایانه و غیر همه‌گیر به دولت.

او پنج «مأموریت» را برای یک دولت کارگری تشریح کرده است، از دستیابی به بالاترین نرخ رشد پایدار در G7 تا داشتن برق بدون کربن تا سال 2030. این مأموریت‌ها برای هدایت انرژی‌های دولت کارگر آینده، در طول یک دوره پنج ساله مجلس و فراتر از آن طراحی شده‌اند. چنین جاه‌طلبی‌هایی ممکن است بسیار آرزومندانه به نظر برسد، اما این بینش که یک دولت مؤثرتر تفاوت بزرگی برای بریتانیا ایجاد می‌کند کاملاً درست است. عدم در بخش‌های دولتی به توضیح اینکه چرا بسیاری از افراد به جای مرخص شدن در مراقبت‌های اجتماعی در بیمارستان‌ها بی‌حال می‌شوند، کمک می‌کند. با تأکید بیشتر بر پیشگیری، پیامدهای سلامتی بهتر خواهد بود. چرخش بی پایان سیاست ها و وزرا مشکلی است که پیش از آشفتگی سال های اخیر پیش می رود.

اصلاحات اساسی استارمر در حزب کارگر نیز، موید مسئله کارآمدی او است. و این نگرانی را کمتر می‌کند که او خیلی بیشتر از آن چیزی که دوست دارد اعتراف کند، به سمت چپ متمایل است. محافظه‌کاران دائماً به مردم یادآوری می‌کنند که استارمر در زمان آقای کوربین خدمت می‌کرد و او رهبری حزب را با مجموعه‌ای از سیاست‌های سوسیال‌تر از سیاست‌هایی که اکنون از آنها حمایت می‌کند به دست آورد. اما او در حذف چپ‌های افراطی بی‌رحم بوده است. آقای کوربین دیگر از چنین حزب کارگری حمایت نخواهد کرد. فهرست نامزدهای جدید حزب کارگر به شدت استارمر-گونه است. چپ افراطی یک پاکسازی گسترده را تجربه کرده است.

20230429_LDD001

البته این هنوز حزب کارگر است. فکر نمی‌کند یک دولت فعال چیزی است که باید از آن دوری کرد. اما سیاست‌های آن متناسب با جریان اصلی سوسیال دمکراتیک است، بیشتر شبیه اولاف شولز تا الکسیس سیپراس. در سیاست خارجی، ضد آمریکایی بودنِ سال‌های کوربین از بین رفته است. این یک حزب آتلانتیک‌گرا است. در داخل کشور، استارمر در تلاش است که بگوید افزایش مالیات نمی‌تواند پاسخی برای همه مشکلات باشد. او اصرار دارد که افزایش پیشنهادی مالیات بر سهام خصوصی و مدارس خصوصی، منادی جنگ علیه ثروت نیست. تحت رهبری او، کارگر پذیرفته است که ارائه دهندگان خصوصی نقش مهمی در خدمات بهداشت ملی ایفا می‌کنند. در سیاست صنعتی، خطر جدی هدر رفتن پول عمومی وجود دارد، اما وعده حزب وارد کردن سرمایه خصوصی است، نه ملی کردن همه چیز.

کارگر به درستی رشد اقتصادی را به عنوان اولویت اصلی شناسایی کرده است، تنها راه برای اطمینان از اینکه خدمات عمومی می‌تواند به درستی بدون افزایش بی‌رویه مالیات تامین شود. این حزب در حال عرضه نوعی دولت‌گرایی است که در آن دولت برای شناسایی سیاست‌های خاص، بخش به بخش با کسب‌وکارها همکاری می‌کند تا به افزایش بهره‌وری کمک کند.

در واقع، سوال بزرگ این نیست که استارمر طرفدار چه چیزی است یا اینکه آیا او یک کمونیست است، بلکه این است که آیا او به اندازه کافی موانع را خواهد شکست یا خیر. انتخاب‌پذیر کردن مجدد حزب کارگر، او را ملزم به ارائه یک برند اطمینان‌بخش از مرکزگرایی کرده است. در حالی که آقای جانسون و خانم تراس در حال انجام کارهای روزمره خود در خیابان داونینگ بودند، این رویکرد مسیری معتبر برای پیروزی ارائه کرد. اما اکنون که ریشی سوناکِ با صلاحیت و عمل‌گرا مسئول است، ممکن است این دیگر برای حزب کارگر کافی نباشد.

این‌ها مطمئناً برای پیشرفت بریتانیا کافی نیست. شکستن تعادل نامطلوب رشد کم، مالیات‌های بالا و هزینه خدمات سرسام آور نیازمند تصمیمات جسورانه و دشمن تراشی واقعی برای حزب کارگر است. حوزه‌ای که می‌تواند سریع‌ترین تأثیر را ایجاد کند، سیستم برنامه‌ریزی ناکارآمد بریتانیا است، به نظر می‌رسد که استارمر بیشتر از آقای سوناک مایل به مبارزه است، سوناکی که تسلیم پشتیبانان و اعضای حزب خود شده است. با این حال، در سایر زمینه‌ها، مشخص نیست که رهبر حزب کارگر تا کجا پیش خواهد رفت.

او نیاز به یک رابطه اقتصادی عمیق‌تر با اروپا برای تقویت رشد و ورود مهاجران بیشتر برای پر کردن شکاف‌های نیروی کار بخش دولتی دارد، با این حال در مورد اعلام کردن آن تردید دارد. بهتر کردن دولت به معنای صرف پول بیشتر در برخی زمینه‌ها خواهد بود. اما در تلاش برای نترساندن کسب‌وکارها از مالیات، اصلاحات معقولی مانند به‌روزرسانی ارزش‌گذاری دارایی‌ها که مبنای مالیات است، هنوز مطرح نشده‌اند.

در این مرحله از چرخه انتخابات، قابل درک است که یک حزب خارج از دولت برخی چیزها را ناگفته بگذارد. با این حال برای زمان طولانی‌تری ممکن نخواهد بود. زمانی که تونی بلر در سال 1997 به پیروزی رسید، اقتصاد در وضعیت حباب بود و حزب کارگر به سرعت توانست خروارها پول را در خدمات عمومی سرمایه گذاری کند. استارمر این تجمل را نخواهد داشت. او حزب کارگر را دوباره قابل انتخاب کرده است، اما برای اینکه خود را از آقای سوناک متمایز کند و بریتانیا را به سوی بهبود تغییر دهد، او هنوز انتخاب‌های سختی در پیش دارد.