به گزارش اکوایران، دودستگی جمهوری‌خواهان در مسئله سیاست خارجی به یک فهم عرفی در واشنگتن و فراتر از آن تبدیل شده است. بر اساس این دیدگاه، گروه کوچکی از جمهوری‌خواهان کنگره از تصویب لایحه‌ای برای ارائه کمک‌های اضافی به اوکراین جلوگیری می‌کنند که نشان‌دهنده شکاف عمیق بین شاخه سنتی بین‌الملل‌گرای ریگانی حزب و اردوگاه حمایت‌گرا و انزواطلب ترامپی است.

آمیخته‌‌ای از سیاست خارجی ترامپ-ریگان

به نوشته متیو کرونیگ و دَن نِگریا برای وبگاه فارن پالیسی، اختلافات بر سر کمک به اوکراین در میان جمهوری‌خواهان یک استثناست. در ارکان اصلی سیاست خارجی و دفاعی، حزب همچنان به طور قابل توجهی متحد است. بخش اعظم جنبش محافظه‌کار آمریکا از چیزی که آن را «آمیخته‌‌ای از سیاست خارجی ترامپ-ریگان» می‌نامند، حمایت می‌کند. این رویکرد اصول سنتی ریگانی، مانند دفاع ملی قوی، بازارهای آزاد و آزادی فردی را با سیاست‌های «اول آمریکا»ی دونالد ترامپ برای قرن بیست‌ویکم به روز کرده است.

شاید برخی ناظران اعتراض کنند که تلفیق ترامپ و ریگان یک تناقض آشکار است، چرا که جهان‌بینی و شخصیت این دو بسیار متفاوت به نظر می‌رسد؛ اما آن‌ها اشتراکات زیادی نیز دارند. هر دو از دنیای سیاست واشنگتن بیگانه بودند. هر دو پیش از آنکه سیاستمدار جمهوری‌خواه شوند، دموکرات بوده و هر دو را به عنوان افرادی غیرجدی و حتی بی‌باک مورد انتقاد قرار می‌دادند. با این حال، آن‌ها به تأثیرگذارترین رؤسای جمهور جمهوری‌خواه در دهه‌های اخیر تبدیل شدند و بدون درک هر دوی آن‌ها نمی‌توان سیاست‌های جمهوری‌خواهان امروزی را فهمید.

راه صلح از قدرت می‌گذرد!

محافظه‌کاران و ترقی‌خواهان عقاید بنیادین متفاوتی در مورد ماهیت نظام بین‌الملل و نقشی که دولت ایالات متحده باید در امور جهانی ایفا کند، دارند. به عنوان محافظه‌کاران، اعضای هر دو جناح حزب جمهوری‌خواه امروز بر این باورند که وظیفه دولت ایالات متحده تأمین منافع آمریکا در دنیایی خطرناک است. در مقابل، ترقی‌خواهان تمایل دارند به همکاری با سایر ملت‌ها برای مقابله با چالش‌های مشترک جهانی مانند تغییرات اقلیمی و بهداشت عمومی اولویت دهند.

در زمینه سیاست دفاعی، محافظه‌کاران بر سر لزوم افزایش قدرت ایالات متحده تأکید دارند تا هیچ دشمنی جرئت به چالش کشیدن آن را نداشته باشد و درنتیجه، صلح ماندگار بماند. از این نظر، باید از زور به طور محدود و قاطع استفاده کرد. جمهوری‌خواهان امروز از یک نیروی دفاعی ملی قوی حمایت می‌کنند و هم با آنچه احتیاط بیش از حد دولت بایدن می‌دانند، مانند ترس‌های افراطی از تشدید جنگ‌های جاری در اروپا و خاورمیانه و هم با دخالت‌های نظامی گسترده نومحافظه‌کاران مخالف هستند.

ناو جنرال فورد ارتش آمریکا

در سال ۱۹۸۶، رونالد ریگان، رئیس‌جمهور وقت با نقل‌قول از جورج واشنگتن گفت: «آمادگی برای جنگ یکی از مؤثرترین راه‌ها برای حفظ صلح است». ترامپ نیز در سخنرانی سال ۲۰۲۰ خود در مجمع عمومی سازمان ملل با همین ایده هم‌صدا شد و گفت که ایالات متحده «در حال دنبال‌کردن سرنوشت خود به عنوان صلح‌ساز است، اما این صلح از طریق قدرت حاصل می‌شود».

تقویت دفاعی ریگان مشخصه دوران ریاست‌جمهوری او بود و دولت ترامپ نیز یکی از بزرگ‌ترین بودجه‌های پنتاگون در تاریخ آمریکا را تصویب کرد. هر دوی آن‌ها به دنبال کاهش مداخلات نظامی بی‌شکل بودند؛ ریگان در لبنان و ترامپ در سوریه و افغانستان. هنگامی که دشمنان خارجی به شهروندان ایالات متحده حمله کردند، هر دو رئیس‌جمهور نشان دادند که مایل به مقابله با آن هستند. در زمان ریگان، ارتش آمریکا در سال ۱۹۸۸ در واکنش به مین‌گذاری ایران در خلیج‌فارس، کشتی‌های نیروی دریایی ایران را غرق کرد و در سال ۲۰۲۰ و پس از حمله نیروهای مقاومت به پایگاه هوایی آمریکا در عراق، ترامپ دستور ترور سردار قاسم سلیمانی را صادر کرد.

ترامپیسم و ریگانیسم اقتصادی، دو روی یک سکه

وقتی صحبت از سیاست تجاری و اقتصادی به میان می‌آید، شاید در نگاه اول ریگان و ترامپ متفاوت از هم به نظر برسند: یکی قائل به تجارت آزاد بود و دیگری یک حمایت‌گرا. اما در واقع، هر دو معتقد بودند که اقدامات حمایتی گاهی برای ایجاد تجارت آزاد ضروری است. ریگان بر بسیاری از شرکای ایالات متحده از جمله برزیل، ژاپن، کره جنوبی و بازار مشترک اروپا تعرفه وضع کرد. او گفت که «هدف نهایی» از تعرفه‌های او «گسترش بازارهای آزاد در همه‌جا» است. این رویکرد منجر به ترتیبات تجاری جدید، از جمله متقاعدکردن توکیو برای محدودکردن شیوه‌های تحریف بازار شد.

به طور مشابه، ترامپ نیز چنین نگاهی دارد؛ همانطور که در سال ۲۰۱۸ توضیح داد، «اگر برخی از کشورها به بهای دیگران از سیستم سوءاستفاده کنند، نمی‌توانیم تجارت آزاد و عادلانه داشته باشیم. ما از تجارت آزاد حمایت می‌کنیم، اما باید عادلانه و متقابل باشد».

او در دوران ریاست‌جمهوری خود، با راه‌اندازی جنگ تجاری با چین که راهبرد مشارکت اقتصادی دیرینه، دوحزبی و شکست‌خورده ایالات متحده را برهم زد و همچنین وضع تعرفه بر متحدان ایالات متحده، از جمله کانادا، مکزیک و اتحادیه اروپا، همزمان توافقات تجاری را با چندین شریک تجاری آمریکا تغییر داد. ترامپ توجیه بازار آزاد پشت تعرفه‌های خود را توضیح داد و قبل از دیدار با ژان کلود یونکر، رئیس وقت کمیسیون اروپا در توییتی نوشت: «تمام تعرفه‌ها، موانع و یارانه‌ها را حذف کنید! تا اینکه تجارت آزاد و عادلانه شود»!

چین آمریکا

امروزه، هم طرفداران ریگان و هم طرفداران ترامپ خواهان کاهش گزینشی وابستگی به چین و تأمین امنیت زنجیره تأمین هستند و در عین حال، توافقات تجاری منصفانه و متقابل با کشورهای همسو مانند انگلستان و تایوان را در نظر می‌گیرند. اگر این شباهت زیادی به رویکرد جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا دارد، به این دلیل است که او تا حد زیادی سیاست‌های اقتصادی ترامپ را در این زمینه حفظ کرده که نشان‌دهنده نوعی اجماع دوحزبی جدید است.

متحد در برابر دموکرات‌ها

اتحاد جمهوری‌خواهان به اعتقاد به استثناگرایی آمریکا، از «شهر درخشان روی تپه» ریگان تا تمایل ترامپ به اولویت‌دادن به آمریکا، گسترش می‌یابد. در کنوانسیون ملی جمهوری‌خواهان در سال ۱۹۸۴، ژان کرک پاتریک، سفیر ریگان در سازمان ملل گفت که دموکرات‌ها تمایل دارند «اول آمریکا را سرزنش کنند». و امروز نیز ترقی‌خواهان، کمبودهای آمریکا مانند نژادپرستی و جنسیت‌گرایی ادعایی در داخل و نظامی‌گری در خارج را برجسته می‌سازند. ۶۹ درصد از جمهوری‌خواهان با این جمله که «آمریکا بهترین کشور جهان است» موافق بوده، اما تنها ۳۷ درصد از دموکرات‌ها با آن موافق هستند.

علاوه بر این، به نظر می‌رسد ریگانی‌ها و طرفداران ترامپ در مورد مهم‌ترین مسائل سیاست خارجی امروز توافق دارند. حزب کمونیست چین بزرگترین تهدید در برابر امنیت ملی آمریکاست. متحدان ناتو باید اقدامات بسیار بیشتری برای دفاع از اروپا انجام دهند. توافق هسته‌ای ایران یک اشتباه بود و اعمال فشار حداکثری رویکرد بهتری برای برخورد با تهران است. ایالات متحده باید دست بازتری به اسرائیل در جنگ علیه حماس بدهد. سیاست مرزی ایالات متحده یک فاجعه است. تغییرات اقلیمی یک تهدید وجودی نیست، بلکه مشکلی است که باید مدیریت شده و گذار به سمت انرژی پاک باید توسط نیروی بازار هدایت شود، نه دخالت شدید دولت.

اوکراین، نقطه‌شکست جمهوری‌خواهان

در این زمینه، واضح است که اوکراین یکی از نقاط نادر اختلاف‌نظر درون حزب است. ریگانیست‌ها می‌خواهند به اوکراین هر چیزی را که برای به دست آوردن یک پیروزی قاطع نظامی نیاز دارد بدهند، در حالی که ترامپیست‌ها خواهان مذاکره و آتش‌بس فوری هستند. اما حتی در اینجا، اتحاد بیش‌تری نسبت به آنچه به نظر می‌رسد، وجود دارد. هر دو جناح حزب خاطرنشان می‌کنند که ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه در زمان حضور دموکرات‌ها در قدرت به اوکراین حمله کرد و آن‌ها دولت بایدن را به دلیل عدم اتخاذ یک استراتژی روشن برای پایان‌دادن به جنگ اوکراین مقصر می‌دانند. محافظه‌کاران نمی‌خواهند همانطور که بایدن در ژوئن گذشته گفت: «تا هر زمان که طول می‌کشد»، بجنگند. آن‌ها می‌خواهند پوتین متوقف شود و جنگ سریعاً پایان یابد؛ به هر روشی که لازم است.

کنگره آمریکا اوکراین اسراییل

در نهایت، ممکن است حزب جمهوری‌خواه در سیاست اوکراین همگرایی نشان دهد. امید ریگانیستی به پیروزی قاطع نظامی اوکراین به طور فزاینده‌ای بعید به نظر می‌رسد. از همان آغاز جنگ، دولت بایدن تسلیحات مورد نیاز اوکراین را برای پیروزی در اختیار این کشور قرار نداد و به روسیه زمان داد تا پشت دفاع خود قایم شود. تصور یک پیشرفت نظامی کوتاه‌مدت برای هر دو طرف دشوار است. این حقایق باعث شده که برخی جمهوری‌خواهان برجسته از استراتژی جدیدی حمایت کنند که به دنبال کمک به دفاع اوکراین و در عین حال، پایان‌دادن به جنگ در امتداد خطوط فعلی است. این رویکرد عملاً همگرایی دیدگاه اردوگاه‌های ریگانیستی و ترامپیستی است.

اگرچه ممکن است حزب جمهوری‌خواه آشفته به نظر برسد، تجزیه و تحلیل دقیق‌تر پویایی متفاوتی را نشان می‌دهد. در واقع، ادغام رویکرد ترامپ-ریگان در سیاست خارجی حزب جمهوری‌خواه را متحد ساخته و این اتحاد به این زودی‌ها از بین نمی‌رود.