به گزارش اکوایران، وبسایت تحلیلی نظامی «وار آن د راکز» یادداشتی منتشر کرده است با عنوان «سوء تفاهم واشنگتن درباره بازدارندگی» و به انتقادات مبنی بر تضعیف موضع آمریکا در صورت درگیری نظامی با چین، به دلیل ارسال تسلیحات به اوکراین پاسخ داده است. اکوایران این یادداشت را در دو بخش ترجمه کرده است که بخش اول آن پیش‌تر منتشر شد. در ادامه قسمت دوم این یادداشت را می‌خوانید:

 

از جزئیات غافل نشویم

درست است که جنگ اوکراین ذخایر آمریکا، به ویژه مهمات زمینی را برای کوتاه مدت تخلیه کرده است. اما این یک سوال جالب را ایجاد می‌کند: آیا چنین کمبودی بر بازدارندگی علیه چین تأثیر می‌گذارد؟ شاید نه.

سیاست‌گذاران اغلب به قدرت نظامی در ابتدایی‌ترین شکل آن فکر می‌کنند، اما مثال نقض برای چنین تفکری زیاد است: هیچ تعداد از حملات روسیه با موشک‌های مافوق صوت نتوانسته است ایالات متحده و متحدانش را از کمک به اوکراین منصرف کند. به طور مشابه، چین در طول سال‌ها زرادخانه‌های نظامی هسته‌ای و متعارف خود را به شدت گسترش داد، اما ظاهراً این موضوع تمایل آمریکا برای دفاع از تایوان را کاهش نداده است. بارها و بارها ثابت شده است که این تصویر بزرگتر - مانند تلفات احتمالی درگیری در خون و ثروت ملی - است که برای بازدارندگی اهمیت دارد، نه اینکه چه تعداد مهمات یا سلاح در زرادخانه وجود دارد. بنابراین، تاکید نباید بر روی ذخایر باشد، بلکه باید بر این نکته تاکید شود که چگونه جنگ در اوکراین روایت استراتژیک گسترده‌تری از قابلیت‌ها و امکانات ایالات متحده را شکل داده است.

در این صورت، این نتایج حائز اهمیتی که از جنگ اوکراین حاصل شده است چه می‌تواند باشد؟ حداقل سه مورد از آنها را می‌توان نام برد. اول، در سطح فنی، تسلیحات غربی - حتی سیستم‌های نسبتا قدیمی- هنوز به خوبی عمل می‌کنند. فقط کافی است به صدها هزار تلفات روسیه و نزدیک به 10،000 قطعه از تجهیزات روسی آسیب دیده، نابود یا ضبط شده - از جمله برخی از سیستم‌های پیشرفته - نگاه کنید تا اثرات ملموس کمک نظامی آمریکا را ببینید. با توجه به اینکه تایوان در حال حاضر میلیاردها دلار سخت افزار نظامی آمریکایی دریافت می‌کند، این موضوع باید باعث درنگ پکن شود.

از نظر استراتژیک، جنگ اوکراین تأکید می‌کند که غرب نه ضعیف است و نه آنقدر که بسیاری تصور می‌کردند چند پاره است. قبل از شروع جنگ اوکراین، این سوال مطرح بود که آیا ایالات متحده و متحدانش خواهند جنگید یا خیر. هر چه نباشد، آمریکا پس از یک انتخابات رقابتی، مشغول درگیری‌های داخلی بود و به تازگی در افغانستان متحمل شکستی مفتضح شده بود. نظرسنجی‌ها در آن زمان نشان می‌داد که انزواگرایی فزاینده‌ای در میان جمعیت آمریکا در حال رشد است، به‌دلیل مواضع «اول آمریکا» در جناح راست و ترقی‌خواهان ضدجنگ در چپ. دو سال پیش، اکثریت کوچکی از آمریکایی‌ها از دفاع از تایوان در صورت حمله حمایت کردند - البته نه حمایت قوی، به‌ویژه با توجه به اینکه جنگ با چین تقریباً به طور قطع طولانی و خونین خواهد بود.

علیرغم بی علاقگی معمول به سیاست خارجی، عموم مردم آمریکا یک سال بعد از شروع جنگ، همچنان علاقه قابل توجه و پایداری به اوکراین نشان می‌دهند. این علاقه و حمایت مهم است، زیرا توانایی نظامی تنها نیمی از معادله بازدارندگی است. جنبه دیگر - و به نوعی چالش برانگیزتر - در معادله بازدارندگی، نشان دادن اراده برای استفاده از زور است.

منتقدان اغلب خاطرنشان می‌کنند که بازدارندگی وابسته به شرایط است و پاسخ به یک بحران قطعاً پاسخ مشابهی را به بحران دیگر از پیش تعیین نمی‌کند. اما در این مورد، روند اخیر سرمایه گذاری‌های نظامی خاص تایوان و تعهدات در قبال امنیت جزیره، این موضع را تقویت می‌کند. دولت بایدن مکرراً قول پاسخی قوی‌تر به تهاجم چین به تایوان، نسبت واکنش به روسیه در اوکراین را داده است و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که تعداد قابل توجهی از آمریکایی‌ها از چنین اقدامی حمایت خواهند کرد. این یک اثر بازدارندگی تجمعی است، که هدف هم همین است.

np_file_212507

مهمتر از همه، درگیری اوکراین نشان می‌دهد که جنگ‌ها اساساً غیرقابل پیش‌بینی هستند. در اوکراین، جنگی که تقریباً همه فکر می‌کردند ظرف چند روز به پایان می‌رسد و پیروزی نسبتاً ساده‌ای را برای روسیه به ارمغان می‌آورد، بیش از یک سال به طول انجامید و رژیم ولادیمیر پوتین را در موقعیتی متزلزل قرار داد. این یک پیامد نگران‌کننده برای همه رهبرانی است که به استفاده از زور در آینده فکر می‌کنند - مهم نیست که در مسکو و پکن باشند یا در واشنگتن.

 

اجتناب از تقلیل‌گرایی استراتژیک

در برخی سطوح، منتقدان حمایت ایالات متحده از اوکراین درست می‌گویند. بازدارندگی در برابر چین در حال فرسایش است. برخلاف موازنه نظامی آمریکا و روسیه، حداقل برخی از تحولات به نفع چین است. در نتیجه، شی جین پینگ، رهبر چین، برخلاف ولادیمیر پوتین، می‌تواند صبور باشد. مهم نیست که ایالات متحده در اوکراین چه می‌کند، در دراز مدت، با افزایش قدرت و جاه طلبی چین، بازدارندگی آن دشوارتر خواهد بود.

با این حال، در موضوع سیاست‌گذاری، سؤال اصلی این است که چگونه ایالات متحده از ابزارهایی که امروز در اختیار دارد برای به حداکثر رساندن اثرات بازدارنده خود استفاده خواهد کرد. از منظر عملیاتی، جنگ اوکراین به موازنه نظامی در برابر چین لطمه ای وارد نکرده است. در واقع، ایالات متحده نشان داده است که می‌تواند به دنبال افزایش قابلیت‌های نظامی متمرکز بر هند و اقیانوس آرام باشد و در عین حال به اوکراین کمک کند. علاوه بر این، جنگ اوکراین حتی ممکن است در درازمدت کمک کند ایالات متحده و متحدانش بفهمند که جنگ صنعتی فقط موضوعی برای کتاب‌های تاریخ نیست و بر اساس آن خود را آماده کنند

مهمتر از آن، اگر واقعاً بازدارندگی اساساً یک اثر روانی باشد، پس سؤال کلیدی دیگر این است که چه چیزی بیشتر روی آن تأثیر می‌گذارد: چند جاولین و هیمارس اضافی که در تایوان مستقر اند، یا دیدن یک رژیم استبدادی که با آن «دوستی بدون محدودیت» دارید خود را با حمله به یک همسایه کوچکتر و ضعیف‌تر گرفتار می‌کند؟

در دنیایی که به طور فزاینده‌ای در حال بی‌ثبات شدن است، کشش قابل درکی به سوی تقلیل‌گرایی استراتژیک وجود دارد، مثلاً تمرکز صرف بر چین به عنوان «تهدید فوری» به هزینه هر چیز دیگری. تسلیم شدن در برابر این وسوسه اشتباه است. به عنوان یک قدرت جهانی، ایالات متحده با چالش‌های متعددی مواجه است و به سادگی این امکان را ندارد که تنها بر یک تهدید تمرکز کند. اما حتی اگر می‌توانست انتخاب کند، بازدارندگی یک ابزار کشسان است. در حالی که ایالات متحده با برخی از انتخاب‌های استراتژیک دو گزینه‌ای مواجه است، بازدارندگی چین در مقابل مبارزه با روسیه در اوکراین یکی از این انتخاب‌ها نیست.