به گزارش اکوایران، پس از پایان «وقفه بشردوستانه» اسرائیل و حماس، اسرائیل حمله خود به نوار غزه را تشدید کرد. بمباران هوایی توسط نیروی هوایی اسرائیل در عرض چند دقیقه پس از آتش‌بس ناآرام یک‌هفته‌ای که در ۱ دسامبر به پایان رسید، از سر گرفته شد. پس از حملات هوایی، واحدهای زرهی، توپخانه و پیاده‌نظام پیشروی خود را آغاز کردند.

به نوشته زوران کواساک، تحلیل‌گر شبکه الجزیره، در طول آتش‌بس، نیروهای اسرائیلی به صدور هشدارها و تهدیدات علیه حماس و فلسطینی‌ها ادامه دادند. پس از پایان آتش‌بس، اسرائیل نشان داد که عزمش را جزم کرده و با حمله‌ای قوی و مصمم به جنوب غزه، عمدتاً شهر خان یونس را هدف قرار داد.

بسیاری از تحلیلگران انتظار داشتند که اسرائیلی‌ها با سه ستون نظامی در محورهای مختلف، به سمت مرکز شهر غزه پیشروی کنند.

در عوض، نیروهای اسرائیلی تصمیم گرفتند با پیشروی به سمت جنوب غزه، جبهه جدیدی باز کنند. مانند آنچه در ماه نوامبر علیه شهر غزه انجام دادند، اسرائیلی‌ها دوباره تصمیم گرفتند که قبل از ورود به مرحله بعدی، شهر خان یونس را محاصره کنند.

در شمال شهر خان یونس دو ستون زرهی، توپخانه و پیاده‌نظام مکانیزه اسرائیلی به سمت غرب حرکت کردند. اما به جای پیشروی به سمت ساحل مدیترانه، در دو کیلومتری ساحل توقف کردند و نیروها را در جهت یکدیگر به پایین جاده صلاح‌الدین، شریان اصلی شمال به جنوب غزه فرستادند. هنگامی که گردان‌های اسرائیلی در نیمه‌راه به هم رسیدند، محاصره منطقه جراره تا مرز اسرائیل شد.

اینکه چرا اسرائیل به جای تصرف کامل این منطقه، نیروی زیادی را برای مسدودسازی این قطعه کوچک از خاک، زمین کشاورزی و حومه‌ای که ارزش دفاعی ظاهراً کمی دارد، درگیر کرد، مشخص نیست.

سپس یک ستون دیگر از شرق به سمت مرکز خان یونس فرستاده شد. تانک‌های اسرائیلی و پیاده‌نظام مکانیزه نیز هم‌زمان به سمت پایین جاده صلاح‌الدین به سمت مرکز شهر پیش رفتند.

برای آماده‌سازی مقدمات عملیات در بخش جنوبی غزه، اسرائیل نقشه‌ای را منتشر کرد که کل قلمرو محاصره‌شده را به ۶۲۳ بلوک در اندازه‌های مختلف تقسیم می‌کرد. سپس، اسرائیل به فلسطینی‌های ساکن بلوک‌هایی که در آن‌ها عملیات نظامی جریان داشت، دستور تخلیه داد. اسرائیل اعلام کرد که این رویکرد که «بر اساس نرم‌افزار پیچیده نقشه‌برداری» اتخاذ شده، برای ایمن نگه‌داشتن غیرنظامیان و جهت برآوردن تقاضای ایالات متحده جهت کاهش تلفات غیرنظامیان است.

اما ظاهراً این حرف‌ها چیزی جز یک عملیات تبلیغاتی نبود. مقامات اسرائیلی کاملاً آگاه هستند که جنوب مملو از پناهجویان شهر غزه و سایر مناطقی است که یا به دستور مستقیم اسرائیلی‌ها یا از ترس گرفتارشدن در جنگ مرگبار تخلیه شده‌اند. اکثر حدود دو میلیون نفر از ساکنان این منطقه ۲۰۰ کیلومتر مربعی با امکانات موقت و حداقلی زندگی کرده و بنابراین، احتمال کمی وجود دارد که بتوانند به اطلاعیه‌های سریع واکنش نشان دهند. دستور تخلیه برای بمباران‌های هوایی بی‌وقفه ادامه دارد و تعداد تلفات غیرنظامیان همچنان بالاست و به بیش از ۱۷۰ هزار نفر از جمله بیش از ۷ هزار کودک رسیده است.

این ارقام با ۹۳ نظامی اسرائیلی کشته‌شده در غزه، هم‌خوانی و تناسب کمی دارد.

فریادهای جهانی برای توقف جنگ در غزه در حال افزایش بوده و حتی ایالات متحده، علی‌رغم روابط نزدیکش با اسرائیل، آشکارا ناراضی است. واشنگتن درخواست آتش‌بس بشردوستانه شورای امنیت سازمان ملل را وتو کرد. با وجود رأی ممتنع متحد سنتی خود یعنی بریتانیا و رأی مثبت تمامی ۱۳ عضو دیگر شورا به پایان جنگ، واشنگتن قطعاً متوجه شده که درخواست‌ها برای پایان‌دادن به وضعیت اسفبار فلسطینیان در حال افزایش است.

اسرائیل در تلاش است تا اتهامات مربوط به کشتار بی‌رویه غیرنظامیان را دفع کند؛ اما ادعاهایش چندان منطقی به نظر نمی‌رسد. اوایل این هفته و در نشستی خبری، یک مقام رسمی اسرائیلی ادعا کرد که به ازای هر رزمنده کشته‌شده حماس، دو غیرنظامی فلسطینی کشته شده است که نشان می‌دهد عملکرد اسرائیل در رابطه با نسبت تلفات نظامیان به غیرنظامیان، بهتر از بیشتر ارتش‌ها در جنگ‌های اخیر است.

حتی با کنارگذاشتن بدبینی نسبت به ادعاهای اسرائیلی‌ها، حساب‌وکتاب این ارقام جور در نمی‌آید؛ زیرا سخنان مقامات اسرائیلی به این معناست که با کشته‌شدن نزدیک به ۱۷۴۰۰ نفر فلسطینی، حماس متحمل ۵۸۰۰ تلفات شده است. یعنی ۶۲ نیروی حماس به ازای هر سرباز کشته‌شده اسرائیلی.

حتی اگر این فرض بسیار بعید را در نظر بگیریم که نیمی از رزمندگان حماس در خارج از جنگ، مثلاً در رختخواب یا در خیابان کشته شده‌اند، باز هم به این معنی است که ارتش اسرائیل ۲۹۰۰ نفر از دشمنانش را کشته و تنها ۹۳ نفر از سربازانش را در این راه از دست داده است.

از نظر نظامی، نسبت تلفات ۳۱ به ۱، به معنای شکستی بزرگ برای طرف مقابل است؛ وضعیتی که از لحاظ نظامی و روانی ضربه‌ای بزرگ به دشمن وارد می‌کند.

البته ممکن است یک آرایش نظامی ۳۰ نفره در نبردی کشته شوند، در حالی که تنها یک نفر از طرف مقابل بمیرد. این اتفاق معمولاً به معنای شکست در نبرد است، نه به معنای شکست در جنگ.

اما تقریباً برای هر نیروی نظامی، نسبت تلفات ثابت ۳۰ به ۱ در عملیات‌هایی که بیش از یک ماه در حداقل دو میدان جنگ مجزا به طول می‌انجامد، نشانه‌ای قطعی از فروپاشی کامل و قریب‌الوقوع خواهد بود.

حتی با در نظر گرفتن انگیزه ایدئولوژیکی بالای رزمندگان حماس، همچنان تصور اینکه آن‌ها پس از چنین شکست‌هایی به جنگ ادامه دهند، دشوار است.

یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل به سربازانی که روز جمعه با آن‌ها دیدار داشت، گفت: «شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد شکست حماس در غزه آغاز شده است».

ادعای گالانت یا اغراق‌آمیز بوده یا تلاشی خوش‌بینانه برای تقویت روحیه سربازانش است. در واقع، ادعاهای اسرائیل در مورد تلفات رزمندگان فلسطینی، با طوری که حماس به نبرد ادامه می‌دهد، همخوانی ندارد.