به گزارش اکوایران، تعامل چین با خاورمیانه و شمال آفریقا در پرتو دو مقوله قابل تبین است. در حالی که فرض بر آن است که منافع پکن در منطقه به امنیت انرژی و روابط اقتصادی محدود می‌شود، گزارشی به قلم توویا گرینگ - تحلیلگر مسائل چین در شورای آتلانتیک - نشان می‌دهد که چگونه همکاری چین با سراسر کشورهای منطقه در حوزه‌هایی فراتر از اقتصاد و انرژی گسترش یافته است. از همین منظر باید فارغ از تعامل‌های اقتصادی، تلاش‌ها و خیز پکن برای همکاری‌های نظامی و سیاسی با  بازیگرانی که ظاهرا متحدان این کشور هستند را نیز لحاظ کرد.

خیز چین برای تغییر معماری خاورمیانه

چین روابط استراتژیک خود با کشورهای «منا» (خاورمیانه و شمال آفریقا) را تقویت کرده و با سرمایه‌گذاری‌های هنگفت در پروژه‌های محلی، ابتکار کمربند و جاده و همچنین تعریف زیرساخت‌ها و فن‌آوری‌ها در این منطقه را گسترش داده است. پکن با تکیه بر این رویکرد به دنبال ادغام بیشتر استراتژی توسعه هرکدام از بازیگران هدف تعامل، با استراتژی خود است.

 فرض دیگری که باید لحاظ شود آن است که هیچ جایگزینی برای تسلط امنیتی و دیپلماتیک ایالات متحده در منطقه وجود ندارد. چنین گزاره‌ای توضیح می‌دهد که چگونه چین جایگزین‌های امنیتی محدودی را ارائه می‌دهد که به شکلی مستقیم و غیرمستقیم سلطه ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد بدون آنکه آن را جابجا کند. علاوه بر این چنین فرایندی نشان خواهد داد که حضور و نفوذ چین بالاخص از طریق ابتکار طرح امنیت جهانی «شی»، معماری خاورمیانه را تغییر می دهد.

تلاش خزنده پکن برای تضعیف هژمونی آمریکا

اگرچه چین در حال حاضر فاقد ظرفیت و اراده برای جایگزینی شبکه های بازدارندگی و اتحادهای یکپارچه دیرینه ایالات متحده است، اما ابتکارهای جدید را نباید نادیده گرفت. طبیعتا چنین فرایند موجب خواهد شد تا اراده برای تضعیف هژمونی ایالات متحده افزایش یافته و همین مولفه چالش‌هایی را برای رویکرد خاورمیانه ای آمریکا و متحدانش منطقه‌ای‌اش ایجاد خواهد کرد.

شورای آتلانتیک در گزارش خود آورده است که باید به متحدان و شرکای ایالات متحده قدرت داد تا تصمیم های آگاهانه ای را در باب جایگزین های پیشنهادی چین اتخاذ کرده و مدیریت ریسک را ارتقا و در عین حال آثار نامطلوب بر اولویت های استراتژیک ایالات متحده در خاورمیانه و منافع ملی شان را محدود کنند. طبیعتا متحدان منطقه ای آمریکا باید تشویق شوند  تا ساختارهای امنیتی تحت رهبری ایالات متحده را برای پکن شفاف سازی نکنند، بدین معنا که هر کدام از این بازیگران این استقلال عمل داشته باشند تا به شکلی مستقل با چین و ایالات متحده در منطقه همکاری  کنند.

چرایی افزایش اهمیت تعامل با اعراب

«شی» 7 دسامبر 2022 وارد عربستان شد تا در اجلاس سران عرب و شورای همکاری خلیج فارس حضور یابد، در جریان این سفر چین و عربستان یادداشت های تفاهم هایی را به ارزش ده ها میلیادر دلار امضا کردند و دو طرف به یک طرح همکاری جامع شامل 182 مورد همکاری در حوزه های چون سیاست، اقتصاد، تجارت و سرمایه گذاری پاسخی مثبت دادند. علاوه بر این بیانیه های مشترک منتشر شده، نشان از همکاری عمل گرایانه چین و کشورهای عرب در هشت بخش توسعه و امنیت طرح های ابتکاری خاصی را پیشنهاد کرد. این پیشنهادها در حالی مطرح و رسانه ای شد که به واسطه جنگ در اوکراین، جریان انتقال انرژی جهانی درگیر اختلال شده و همین مقوله بر اهمیت استراتژیک انرژی سنتی برای سهامداران در سراسر جهان به مقوله ای با اهمیت تبدیل شده است.

در چنین شرایطی نقش جهان عرب برای کشوری چون چین افزایش یافت؛ بازیگری که از سال 1993 واردکننده انرژی بوده و هست. چین همچنین بزرگ ترین مصرف کننده سوخت های فسیلی در جهان است و بیش از 70 درصد نفت و 40 درصد گاز طبیعی اش را وارد می کند.درست پیش از سفر «شی» چین و قطر قراردادی بیست و هفت ساله به ارزش 60 میلیارد دلار برای تامین چهار میلیون تن گاز طبیعی مایع امضا کردند.با این همه در دهه گذشته، منافع چین در خاورمیانه فراتر از امنیت انرژی افزایش یافته، پکن از سال 2020 بزرگ ترین شریک تجاری جهان عرب بوده و در سال 2021 بیش از 330 میلیارد دلار در تجارت دو طرفه تعامل داشته است.

پکن اعراب را گروگان گرفته است؟

چین در طول این سال ها تفاهمنامه های استراتژیک مشابهی را با دوازده کشورهای عرب خاورمیانه و شمال افریقا امضا کرده و روابط نزدیک تری با همه بازیگران منطقه خاورمیانه دارد.پکن تقلا می کند تا با تکیه بر اصل توازن مثبت، یعنی عدم انتخاب یک طرف یا دشمن تراشی، بدون آن که به اصل مداخله متوسل شود، نفوذش را در خاورمیانه حفظ کند.با این همه تمایل زیادی برای مشارکت در میانجیگری های امنیتی در عراق، لیبی، سودان، یمن و درگیری اسرائیل و فلسطین نشان داده، مهم تر از همه پکن در مذاکرات مرتبط با مذاکرات هسته ای ایران و مذاکرات ازمایشی برای احیای برجام مشارکتی فعالانه دارد.

پکن بارها برای جلوگیری از اجرای ابتکارهای غرب در ارتباط با سوریه دست به اقدام هایی زده و تعجب بسیاری از بازیگران را برانگیخته است.در شرایط کنونی رد پای حمایت های مالی چین در بسیاری از زیرساخت ها چون بنادر، راه آهن، بزرگراه و نیروگاه ها در منطقه منا دیده می شود این در حالی است که دهه گذشته پکن زمینه را برای تعریف زیرساخت ها و فن آوری ها فراهم کرده بود.با این همه مهم ترین مولفه آن است که رهبری چین بر ادغام طرح کمربند و جاده و ادغامش با استراتژی توسعه منطقه ای چون چشم انداز 2030 عربستان، قطر و مصر تاکید دارد و بدین سان سرنوشت این گروه از کشورها را بیشتر به سرنوشت خود گره زده می زند.

تلاش برای رویارویی جهان شمال و جنوب

چین به طور سنتی منا، منطقه ای غیر غربی یا همان جهان جنوب را به عنوان اهرمی برای مقابله با نفوذ جهان شمال می بیند. در شرایط کنونی منافع چین در خاورمیانه و شمال افریقا و همچنین تمایل این کشور به حفاظت از آنها به شکل چشم گیری افزایش یافته است.در شرایطی که مقام های چینی گزارش ها مبنی بر برنامه ریزی ارتش خلق چین برای تعریف پایگاه ها در خلیج فارس و دریای عمان را تکذیب کرده اند، پنتاگون با اشاره به پایگاه پشتیبانی- لجستیکی در جیپوتی، این ساختار را گام اول در توسعه نظامی چین معرفی کرده و انتظار می رود پکن در کشورهای دیگری چون بحرین، عمان، عربستان نیز گام های این چنینی بردارد.

اگرچه ارقام به روشنی نشان نمی دهند که کشورهای منطقه تسلیحات ساخت غرب را ترجیح می دهند، صادرات تسلیحات چین افزایش یافته است. براساس داده های گزارش موسسه تحقیقت صلح بین المللی استکهلم، ایالات متحده بیش از نیمی از کل واردات تسلیحات خاورمیانه را بین سال های 2017 تا 2021 به خود اختصاص داده است در حالی که رقم واردات از فرانسه 12 درصد و از روسیه 11 درصد است. برعکس، صادرات چین به خاورمیانه همانند صادرات جهانی اش تک رقمی است. این کشور با 4.6 درصد از کل صادرات تسلیحات در رتبه چهارم قرار دارد و نیمی از محصولاتش را راهی پاکستان می کند.با این همه تنش های دهه گذشته ایالات متحده و غرب، کشورها را تشویق کرده تا اتکای امنیتی شان را کاهش داده و منابع تامین خود را تنوع بخشند. این نیاز پس از توقف صادرات هواپیماهای بدون سرنشین  و جت های جنگده های توسط ایالات متحده در سال های اخیر، افزایش یافت.

رقابت در خفا

به نوشته آتلانتیک این مقوله نشان می دهد که چرا فارع از کاهش صادرات دفاعی چین به واسطه کووید صفر، صادرات این کشور به عربستان و امارات در پنج سال گذشته به ترتیب 290 درصد و 75 درصد افزایش یافته است. نکته ای که در این باب باید لحاظ شود ان است که کیفیت خدمات ارائه شده توسط پکن با کمیت انها یکسان است و همین گزاره به روشنی نشان می دهد که چرا شرکت های دفاعی دولتی چین مدت ها است که از سهم بازار روسیه پیشی گرفته اند.

 در سال های اخیر چین همچنین در توسعه پهپادها و وسایل نقلیه هوایی بدون سرنشین حضوری فعال دارد و به تدریج در آستانه ورود به بازار هواپیماهای سرنشین دار با موتورهای تولید داخل است. کارخانه های کشتی سازی نظامی و تجاری چین نیز به لطف بیش از 130 میلیارد دلار یارانه در دهه گذشته، امروز کل زنجیره تامین دریایی یعنی کشتی ها، تانکرها و جرثقیل ها را کنترل می کنند. مارس گذشته، تولید کنندگان سعودی و چینی توافقنامه ای را امضا کردند تا به واسطه آن اولین کارخانه تولید پهپاد در عربستان به عنوان بخشی از تلاش ملی برای انحراف نیمی از از کل هزینه های نظامی به تولید داخلی را تا سال 2030 امضا کنند. این در حالی است که چین به عربستان در توسعه داخلی موشک های بای بالستیک کمک می کند. چین همچنین به ارتش های امارات، مصر، عراق، اردن، ترکیه، مراکش، الجزایر هواپیما، پهپاد و موشک فروخته است. در این میان تمرین های نظامی نیز در ۱۰ سال گذشته افزایش یافته هرچند در مقیاس بسیار کم تر از رقیب یعنی آمریکا.

اهرم‌سازی برای مقابله با رادیکالیسم

چین و کشورهای خاورمیانه بیش از همه در حوزه امنیت غیر سنتی تعامل دارند و همزمان برای مبارزه با کووید 19، تغییرات آب و هوایی، مقابله با تروریسم و همکاری در حوزه‌های سایبری و دیجیتال همکاری می‌کنند؛ در همین راستا امضای سند ابتکار امنیت داده‌های چین و اتحادیه کشورهای عرب قابل استناد است. در این میان فن‌آوری‌های دومنظوره نیز ممکن است در حوزه همکاری‌های امنیتی تعریف شوند. جنگ علیه تروریسم به حزب کونیست چین این فرصت را داده که رویکرد وحشیانه اش را با اقلیت‌های مسلمان اویغور را تشدید و در عین حال توجیه کند.

منابع چینی مدعی‌اند که از دهه 1990 هزاران حمله تروریستی در مناطقی که در اختیار اقلیت های قومی قرار دارد رخ داده و منابع خارجی حضور رادیکال‌های مبارز چینی در آسیای مرکزی، عراق و سوریه را مستند کرده‌اند. رهبری چین ظاهرا نگران است که افراط‌گرایی و جدایی‌طلبی از آسیای مرکزی و خاورمیانه به خاک این کشور رخنه کرده یا شهروندان چینی و پروژه‌های فراتر از مرزهای این بازیگر را به خطر بیاندازد؛ این مقوله موجب می‌شود که این کشور همکاری‌اش را با کشورهای عرب در مبارزه با تروریسم و در راستای ضرورت ملی توجیه کند.

تلاش چین برای ایفای نقش پلیس جهان

مقوله دیگر که باید مورد توجه قرار بگیرد؛ نقش رهبری چین در سازمان همکاری شانگهای است؛ نهادی که پکن و مسکو ریاست مشترک آن را بر عهده دارند و بازیگرانی چون هند و آسیای مرکزی نیز عضو آن هستند. اگرچه فعالیت‌های سازمان همکاری شانگهای به واسطه منافع متضاد کشورهای عضو آن به شدت محدود شده، با این همه چین برای اولین‌بار متعهد شد که طی پنج سال آینده دو هزار پرسنل امنیتی کشورهای عضو این نهاد را آموزش دهد. چنین تعهدی نشان از آن دارد که پکن در طول چند سال قدرتی کوچک نیست بلکه بازیگری کلیدی در خاورمیانه قلمداد می‌شود که مایل به مشارکت در همه جبهه‌ها برای پیگیری منافعش است.

در همین راستا گروهی از کارشناسان در چین و خاورمیانه این استدلال را دارند که میزان مشارکت در برخی از جبهه‌ها ناکافی است و از همین رو از پکن می‌خواهند تا قدرت فراملی تازه‌یافته‌اش را با حضور سیاسی و امنیتی بیشتر تطبیق دهد. تا امروز سیاست خاورمیانه‌ای چین صرفا بر توسعه و همکاری برد- برد متمرکز بوده و همزمان در حوزه‌های امنیتی و سیاسی به مقوله‌هایی چون مبارزه با دزدی دریایی، عملیات حفظ صلح و میانجیگری در مناقشه با اجماع گسترده بین‌المللی پایبند بوده است. حال کارشناسان ارشد نظامی چین استدلال می‌کنند که چین نمی‌خواهد پلیس جهان باشد. با این همه شواهد گویای حقیقت دیگری است. به نظر می‌رسد که پکن قصد دارد به عنوان هژمون منطقه جانشین واشنگتن شود.

آمادگی «شی» برای عصر تازه رقابت‌ها

اولویت‌های چین تغییر کرده است. شی بر این باور است که جهان در مسیر تغییرات بزرگی قرار دارد که در یک قرن دیده نشده، بدین معنا که شرق که روند صعودی را طی می‌کند و غرب رو به زوال است؛ پس زمان و شتاب در اختیار این کشور است. شی برای مدت‌زمانی نامشخص با تکیه بر تفکری دیپلماتیک برای یک عصر جدید، قدرت را در اختیار دارد و هدفش تغییر نظم جهانی با توسل بر روح مبارزه است؛ مبارزه از طریق جاه‌طلبی‌هایی چون جوان‌سازی ملی و افزایش منافع اختصاصی در جنوب جهانی.

یانگ چنگ - دیپلمات سابق و کارشناس چین و روسیه - گفت در درازمدت چین ممکن است بتواند با کشورهای خاورمیانه در باب مسائل امنیتی همکاری کرده و حتی به تامین‌کننده اصلی کالاهای عمومی مرتبط با امنیت تبدیل شود.

به باور این تحلیلگر، جریان اصلی در چین از دخالت های بیشتر در امور منطقه حمایت می کند.در  شرایط کنونی کشورهای منطقه به شکلی جدی انتظار دارند که پکن هویت پذیرفته اش یعنی قدرت بزرگ مسئول را باور کرده و بدان عمل کند. امروز شاهین‌های ارتش خلق چین از خطوط ارتباطی دریای استفاده می‌کنند تا آسیب‌پذیری استراتژیک خلق چین در خاورمیانه و شمال آفریقا را برجسته و رهبرانشان را برای مشارکت امنیتی بیشتر تحت فشار قرار دهند. به ادعای آنها زمانی که تراشه‌ها روابط چین و آمریکا را در هم شکست، نیروی دریایی ایالات متحده مطمئنا چندین گلوگاه دریایی خاورمیانه، کانال سوئز، باب المندب و تنگه هرمز را که از طریق آن دو سوم تجارت نفت جهان انجام می‌شود، خواهد بست.

بازی در خفا آمریکا با پکن!

رقابت قدرت‌های بزرگ موضوعی تکراری است. وانگ لینکونگ، فعال در موسسه غرب آسیا و آفریقا، بر این باور است که ایالات متحده، متحدانش در خاورمیانه را تحت فشار قرار می‌دهد تا یک طرف را انتخاب کنند. به باور او تحولات خلیج فارس بخشی از بازی استراتژیک ایالات متحده است که با توسل بدان پیوستن خاورمیانه به چین مهار شود. با این همه کشورهای خاورمیانه به واسطه ناامیدی از آمریکا ضمن تاکید بر این که خلاء قدرتی در خاورمیانه وجود ندارد و نیازی به مداخله پدرسالار خارجی نیست، به خرد و راه‌حل‌های چینی برای جبران کاستی‌ها متوسل می‌شوند و توجیه‌شان این است که خاورمیانه یکی از مناطقی است که درگیر بیشترین کسری امنیت و توسعه است؛ دو مقوله‌ای که دلیل جدی افراط‌گرایی در منطقه محسوب می‌شود.

21 سپتامبر، وانگ یی، وزیر خارجه چین به شکل مجازی در مراسم مجمع امنیت خاورمیانه با محوریت ترویج معماری امنیتی جدید در خاورمیانه حضور یافت، او از این مجمع برای رونمایی از پیشنهاد چهار ماده ای برای اجرای مقوله‌هایی چون مفهوم امنیتی جدید مبتنی بر امنیت مشترک، جامع و پایدار استفاده کرد و بر موقعیت کشورهای خاورمیانه، پایبندی به اهداف و اصول منشور ملل متحد و تقویت گفت‌وگوها در باب امنیت منطقه‌ای تاکید داشت.

طرح وانگ را نباید صرفا در محدوده یک پیشنهاد برآورد کرد؛ چراکه در سال‌های اخیر پکن تلاش داشته تا برای تحقق امنیت و ثبات خاورمیانه برای تنش در فلسطین و سرزمین های اشغالی نیز فعلی انجام دهد.در همین زمینه ابتکار امنیت جهانی شی که ماه آوریل اندکی بعد از حمله روسیه به اوکراین از آن رونمایی شد نیز باید مورد توجه قرار بگیرد.

وانگ یی می‌گوید که این ابتکار عمل در راستای حفظ صلح جهانی، جلوگیری از تشدید درگیری‌ها و حمایت از چندجانبه‌گرایی و همبستگی بین‌المللی و ساختن جهانی فراتر از همه‌گیری‌ها ارائه شد. با این همه باید اذعان کرد که ابتکار امنیت جهانی ارتباط نزدیکی با ابتکار توسعه جهانی «شی» دارد؛ رویکردی که سال 2021 اعلام شد. این طرح بر پایه اعتقاد دیرینه رهبر چین است که بر مبنایش توسعه کلید اصلی همه مشکلات است، از جمله درگیری‌های ریشه‌دار در باب قلمرو، مذهب، سیاست و قومیت.

در همین راستا و آنگونه که رهبران چین می‌گویند، سفر «شی» به عربستان در راستای تعریف مسیری برای ایجاد جامعه چین و عرب با آینده مشترک تبین شد؛ رخدادی که وزیر خارجه پکن آن را طرحی برای توسعه چین و کشورهای عربی قلمداد می‌کند؛ طرحی که مقدمه‌ای است برای آنچه در آینده قرار است رخ دهد.

موانع پیش روی خودنمایی اژدهای زرد

ناظران چینی به سفر ماه ژوئیه جو بایدن به منطقه اشاره کرده و می گویند که او اولین رئیس جمهوری آمریکا بود که طی دهه ها تلاش هایش برای پایان دادن به تنش های حاکم ناکام ماند؛ همین گروه همزمان بر رویکرد پکن تاکید دارند؛ بازیگری که که به ادعای آنها قصد دارد تا تنش ها در فلسطین را وارد خط مقدم مباحث بین المللی کرده و تاکید دارد که نباید این مسئله به حاشیه رانده شود چه برسد به ان که فراموش گردد. با این همه پکن در این باب با چالش هایی روبرو است که که مهم ترین آن تلاش های ایالات متحده برای عادی سازی روابط اسرائیل و کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس است، به باور ناظران چنین تحولی حکایت از آن دارد که راه حل دو کشوری دیگر پیش نیاز و مقدمه ای برای شکوفایی منطقه نیست و مسئله برنامه هسته ای ایران به یکی از موضوعات قابل تامل در منطقه تبدیل شده است.

علاوه بر این پکن به خوبی می داند که شرایط سیاسی حاکم بر اسرائیل و فلسطین به این دو بازیگر فرصتی برای تعریف راه حل دو کشوری را نمی دهد. با این همه طبیعتا این مسئله نمی تواند به مانعی در برابر حفظ روابط اقتصادی و امنیتی اعراب با اسرائیل، بازیگر استراتژیک مهم در منطقه و متحد نزدیک ایالات متحده تبدیل شود.در این میان موج عادی سازی رابطه دیپلماتیک با اسرائیل موجب شده که حامیان سنتی فلسطین، بازیگرانی چون هند نیز در کنار این بازیگر چارچوب های غیر قابل تصوری را ترسیم کنند.

لفاظی‌های توخالی

نکته دیگری که باید مورد  توجه قرار بگیرد ان است که استراتژی پکن بیش از همه بر لفاظی های توخالی متکی است. سه راه حلی که از جانب پکن برای اجرای راه حل دو کشوری فلسطین و اسرائیل در ژوئیه 2021 ارائه شده چیزی بیش از بازتعریف بدیهیات نبود، مقوله هایی چون تقویت اختیارهای تشکیلات خودگردان، حمایت از وحدت و آشتی میان جناح های فلسطینی برای مذاکرات صلح.

در شرایط حاکم چین کمک های مالی ناچیزی را نیز در اختیار آژانس سازمان ملل فعال در امور آوارگان فلسطینی قرار داد هرچند میزان حمایت های مالی این کشور در قیاس با 316 میلیون دلاری که ایالات متحده در سفر ماه جولای بایدن اعلام کرد، بسیار کم رنگ است.مولفه دیگری که باید لحاظ شود آن است که اولویت های چین در منطقه به دلیل شکست های پی در پی این بازیگر در تعامل با سهامداران واقعی، اعمال فشار از طریق قدرت تازه خود یا پرداختن به موضوعات بحث برانگیز با اجماع بین المللی کم، به گونه ای که منافع یا روابط دوستانه این کشور با سایر کشورها را به خطر می اندازد، چندان مورد توجه نیست.

با این همه می توان گفت که تلاش پکن برای درگیر شدن در تنش های منطقه شاید گواه بر دو مقوله است، یا چین می خواهد با ارائه طرح ابتکارهای صلح، وزن خود را به را به آزمون بگذارد یا آن که شاهد نوع شیوه تازه ای از دیپلماسی یا قدرت چینی هستیم.چین معماری ایالات متحده را با دیدگاهش در باب امنیت مشترک قیاس می کند. از همین رو برخی از تحلیلگران چون باربارا لی، ضمن اشاره به لفاظی های پکن مبنی بر تحقق صلح و ثبات  بر این باورند که چین خود علیه امنیت عمل می کند. این دیپلمات ارشد امریکا در جریان شهادت به کمیته فرعی روابط خارجی سنای ایالات متحده تبیین کرد که چین به شکلی برجسته در نبرد با گروه تروریستی داعش غایب بوده و در یمن و سوریه برای بازگردان آرامش تلاش های محدودی انجام داده است.پکن حتی در حراست از منافع امنیتی خود نیز ناکام مانده است.

تعریف دنیای پساغربی

محققان چینی یک صدا می گویند که این کشور عموما علاقه ای به درگیر شدن در تنش های طولانی مدت منطقه ای ندارد. آنها تاکید دارند که افول قدرت امریکا در منطقه نسبی است بالاخص آن که هنوز بیش از صدها نظامی و پرسنل امنیتی و پیمانکار آمریکایی در خاورمیانه حضور دارند؛ مقوله ای که می تواند به مانعی در برابر نقش بزرگ تری چین  تبدیل شود. علاوه بر این پکن هنوز در موقعیتی قرار ندارد که بتواند به واسطه تعامل استراتژیک فزاینده با جهان عرب، در تغییر شکیل محیط ژئوپلتیک نقشی برجسته ایفا کند.

معماری امنیتی جدید چین برای آن که یارای رقایت و مقاومت در برابر قدرت و تسلط ایالات متحده را داشته باشد، بیش از سلاح و تجهیزات نظامی، نیازمند محاسبات دیپلماتیک درست است. سان دگانگ، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه فعال در دانشگاه فودان در این باره گفته که رقابت میان قدرت های بزرگ  بیش از همه بر پایه مبارزه برای تعیین قوانین و نظم تعریف شده و رقابتی است برای یافتن قدرت گفتمانی.به بیانی ساده تر، معماری پیشنهادی چینی بخشی از تلاش این کشور برای ایجاد دنیای چند قطبی پساغربی و تنظیم برنامه های جهانی است که منعکس کننده منافع و ارزش های اژدهای زرد است. از همین رو تصور آن که در برخی جهات، منابع امریکا و چین در خاورمیانه گاها  برای تحقق صلح و امنیت با یکدیگر همپوشانی داشته باشد، تصوری نادرست است. چرا که پکن تلاش دارد زیرکانه از شکاف های حاکم میان شمال و جنوب به نفع خود استفاده کرده و بازی را انگونه که دلخواهش است، پیش ببرد.

خیز زیرکانه پکن برای کاهش هژمونی آمریکا

 رو نادژ رولان به درستی اشاره کرده که معماری امنیتی جدید در حالت ایده آل، ساختاری است عاری از حضور و نفوذ ایالات متحده.در طرف مقابل آمریکا نمی تواند انتظار داشته باشد که متحدانش در خاورمیانه به شکلی کامل راه حل ها و خرد چینی را رد کنند، همانطور که پکن نمی تواند از آنها انتظار داشته باشد تا ساختاری امنیتی و شبکه اتحاد ایالات متحده را کناری بگذارند.با این همه فارغ از نتایج نظرسنجی ها، شواهد نشانن می دهد که بسیاری از کشورهای خاورمیانه از جمله عربستان، نگاه مثبت تری به چین دارند تا امریکا.چین علاوه بر تعریف دیدگاه های مطلوب از طریق فرصت های اقتصادی و کمک های بشردوستانه، نوعی تعامل فرهنگی را نیز ترویج کرده که فعلا جذاب است. از همین رو قدرت نرم چین به ارامی اما قاطعانه در حال افزایش است.

در شرایط عادی و در میانه رقابت قدرت های بزرگ نمی توان از متحدان ایالات متحده انتظار داشت تا مزیت نسبی همکاری با پکن را نادیده بگیرند. از همین رو واشنگتن می بایست چارچوبی را تعریف کرده و بدین طریق هرگونه اثرنامطلوب بر اولویت ها و استراتزی دفاع ملی اش در خاورمیانه را به حداقل برساند. نکته دیگر آن ست که ایالات متحده متحدانی در منطقه دارد که برای این بازیگر به سان مزیتی ضروری قلمداد می شوند و این پتانسیل را دارند که تعامل رو به رشد پکن را به حداقل ممکن برسانند. آخرین گزاره ای که باید لحاظ شود آن است که سیاستگذاران آمریکایی گفتگوها در باب تعامل این کشور با خاورمیانه را فراتر از امنیت گسترش داده و پس لرزه های روایت های دروغینی چون خروج امریکا از منطقه را به صفر برسانند، اینگونه شاید بتوانند به مثل چماق امنیتی آمریکا یا هویج چینی پایان دهند.