پیشنهاد میکنم این خلاصه کتاب رو حتما با دقت بخونید. چون کمک میکنه از منجلاب‌ها و باتلاق‌هایی که ما عادت داریم برای خودمون درست کنیم، بیرون بیاید و بفهمید که کنترل زندگی‌تون دست خود شماست. این انتخاب‌های خود شماست که مسیرتون رو تا اینجا مشخص کرده و از اینجا به بعد هم مشخص میکنه. و تا وقتی این رو قبول نکنید، اوضاعتون هیچوقت بهتر نمیشه، مگر از روی تقدیر و شانس.

در انتهای این خلاصه کتاب نکاتی یاد گرفتیم که کمک میکنن سلامت ذهنی خودمون رو بدست بیاریم، سیستم رفتاری خودمون رو بشناسیم، تصمیم‌های بهتری بگیریم و روابط نزدیک‌تری با دیگران داشته باشیم. حتما این خلاصه کتاب رو از سایت 365 بوک گوش کنین. همینجا هم پیشنهاد می‌کنیم برای مشاهده لیست کامل کتاب‌ها هم کانال تلگرامی 365 بوک رو ببینید.

ایده کلی تئوری انتخاب

ایده کلی تئوری انتخاب

ایدۀ کلی که در کتاب بسیار خواندنی تئوری انتخاب مطرح می‌شود ساده است. این نظریه میگه که تمام رفتارهایی که ما داریم، نتیجۀ انتخاب‌های خودمون هست. این ما هستیم که تصمیم میگیریم چیکار کنیم و هیچکسی نمیتونه ما رو مجبور به انجام کاری کنه. فقط در موارد کمی هست که ما قدرت انتخاب نداریم. مثلا وقتی که از یک چیزی حسابی ترسیدیم و مغز ما به صورت خودکار بهمون دستور حمله یا گریز میده.

حالا شاید پیش خودتون بگید که خسته نباشه. این که واضحه. اما واقعاً واضحه؟ رفتارهای ما و شما که چیز دیگه‌ای میگه. اکثر ما کنترل خودمون رو بدست دنیای بیرون سپردیم و فکر میکنیم این جهانه که باعث و بانی رفتارهای ماست.

به این جملات فکر کنید:

  • «من اگر هر روز صبح پامیشم میرم مدرسه، به خاطر بابا و مامانم».

  • «رفته بودم بانک و کارمند بانک منو حسابی عصبانی کرد. منم سرش داد زدم».

  • «حمایت همسرم باعث شد من برای موفقیت انگیزه پیدا کنم».

  • «شرایط اقتصادی انقدر بده که هیچ امیدی به کسب و کارم ندارم»

توی تمام این جملات یک نکته مشترک وجود داره: ما صرفاً داریم به دنیای بیرون خودمون واکنش نشون میدیم و هنوز خودمون رو مسئول انتخاب‌ها و سرنوشتمون نمیدونیم.

گلاسر میگه که نگاه رایج روانشناسی اینجوریه. اسمش رو هم میگذاره «روانشناسی کنترل بیرونی». این نوع روانشناسی، روی محرک‌های بیرونی تمرکز داره و ریشۀ مشکلات رو توی جهان بیرون جستجو میکنه. شاید اون آزمایش معروف سگ و زنگوله رو شنیده باشید. هر بار که زنگوله به صدا در میاد، برای یک سگ غذا میگذارن. بعد از یک مدت، هر بار زنگوله به صدا در میاد، آب دهان سگ راه میافته. یعنی در واقع سگ شرطی شده.

متاسفانه اکثر ما به دنیای اطراف خودمون همینطوری نگاه میکنیم. یعنی فکر میکنیم که وقتی کسی یک کار اشتباه کرد، باید تنبیه بشه تا دیگه دست به اون کار نزنه. وقتی هم که یکی کار درستی کرد، باید تشویق بشه تا اینکار تبدیل بشه به عادت. همین نگاه هم باعث شده توی روابط مختلف خودمون شکست بخوریم. چون همیشه میل به کنترل آدم‌های نزدیک به خودمون رو داریم.

در مقابل این نگاه، «روانشناسی کنترل درونی» رو داریم. یک روانشناسی که به ما میگه باید ریشه مسائل رو درون خودمون جستجو کنیم و نظریه انتخاب هم به همین نگاه پایبنده. گلاسر توی حرفاش درباره روانشناس‌ها به ما هشدار میده و اونها رو مسبب بدتر شدن اوضاع ذهنی ما میبینه. خیلی از روانشناس‌ها میان از لیست بلندبالای بیماری‌هایی که اختراع کردن، برچسب یکی رو به ما میچسبونن و بعد با تجویز دارو میخوان ما رو درمان کنن. در صورتی که مشکلات ما درونیه و اگر یاد بگیریم کنترل زندگی خودمون رو بدست بگیریم، میتونیم به سلامت ذهنی هم برسیم.


میل به کنترل رو کنار بگذارید!

به نظر شما میشه آدم‌های دیگه رو تغییر داد؟ مثلا ما میتونیم کاری کنیم که شما هر روز یک خلاصه کتاب گوش کنید؟ شما میتونید کاری کنید که یکی از دوست‌هاتون هم همینکار رو کنه؟ گلاسر میگه اینکار شدنی نیست و ما باید میل خودمون به کنترل رو کنار بگذاریم.

ما فقط و فقط کنترل خودمون رو در اختیار داریم و می‌تونیم رفتار خودمون رو عوض کنیم. وقتی بحث بقیه آدم‌ها میشه، تنها کاری که از دست ما بر میاد، رد و بدل کردن اطلاعاته.

بگذارید با یک مثال قضیه رو کامل جا بندازیم. فرض کنیم که شما توی سالن سینما نشستید. فیلم هنوز شروع نشده و شما دارید بلند بلند با دوست خودتون صحبت میکنید. پشت شما هم یک آقایی هست که داره با تلفنش صحبت میکنه. وقتی فیلم شروع میشه، شما تصمیم میگیرید که صحبت خودتون رو قطع کنید تا مزاحم بقیه نشید. اما این آقا همچنان با تلفن صحبت میکنه. اینجا چیکار باید کرد؟ تنها کاری که از دست شما بر میاد، رد و بدل کردن اطلاعات هست. یعنی اینکه محترمانه به این آقا اطلاع بدید که فیلم شروع شده و ممنون میشید که آروم‌تر صحبت کنه. از اینجا به بعد دیگه تصمیم با این آدمه و چیزی دست شما نیست.

ما باید قبول کنیم که کنترلی روی آدم‌های دیگه نداریم. وقتی که این واقعیت رو قبول نکنیم و میل به کنترل دیگران رو کنار نگذاریم، نتیجه چیزی جز ناراحتی خودمون و بقیه نیست. 

  5 منشا رفتارهای ما

برای اینکه ما بتونیم رفتارهای خودمون رو مدیریت کنیم، لازمه که درک درستی از ریشۀ این رفتارها داشته باشیم. از نظر گلاسر، ما 5 تا نیاز اساسی داریم و تمام رفتارهای ما در جهت رسیدن به این نیازها هستن. این نیازها به مرور زمان و در روند تکامل ما شکل گرفتن و در واقع بخشی از DNA ما هستن.

ادامه خلاصه کتاب بسیار جذاب تئوری انتخاب رو توی سایت 365 بوک بخونید.

برای دسترسی دائمی به خلاصه صوتی کتاب تئوری انتخاب و تمام 365 کتاب‌ (از طریق اپلیکیشن و کانال تلگرام)، کافیه یک بار اشتراک 365 بوک رو دریافت کنید. این کتاب‌ها به شما کمک میکنن در تمام زمینه‌های زندگی، اطلاعات و مهارت کسب کنید و روز به روز پیشرفت کنید. پیشنهاد ما اینه که از زمان‌های مرده (موقع رانندگی، آشپزی و ...) استفاده کنید و روزی به یک خلاصه کتاب گوش کنید. اینجوری میتونید طی مدت کوتاهی کلی به دانشتون اضافه کنین.

منبع: سایت 365 بوک