به گزارش اکوایران، حمله روسیه از هر جهت بهت‌آور بود. هم برای کسانی که فکر می‌کردند مسکو به اندازه کافی عاقل است که چنین اقدام گسترده و احمقانه‌ای را انجام ندهد و هم برای کسانی که فکر می‌کردند ارتش روسیه می‌تواند سرزمینی با 40 میلیون نفر را مثل آب خوردن و ظرف ۱۰ روز تسخیر کند و برای کسانی که تصور می‌کردند توانایی فنی و اطلاعاتی‌شان فراتر از تنها بمباران کور مناطق غیرنظامی با مهمات قدیمی است و ارتش کرملین دیگر مانند دورانی که شهر گروزنی چچن را با خاک یکسان کرد، نیست.و در نهایت، برای کسانی که احساس گمان داشتند نزاع اتمی در سال ۲۰۲۲ ابلهانه بوده و نمی‌توان مردم را به بمباران اتمی تهدید کرد؛ چرا که تمام انسان‌های زمین نابود خواهند شد.

با این حال، با پایان‌یافتن سال 2022، اروپا با مجموعه‌ای از ناشناخته‌های شناخته‌شده دست‌وپنجه نرم می‌کند که حتی تا سال پیش غیرقابل تصور بود. برای یادآوری؛ ارتشی که زمانی سومین نیروی قدرتمند جهان به حساب می‌آمد، به همسایه کوچک‌تر خود حمله کرد که تا یک سال پیش تنها در حوزه فناوری اطلاعات و کشاورزی پیشرفت داشت.

photo_2023-01-01_19-26-41

به نوشته سی‌ان‌ان،  روس‌ها در ظاهر میلیاردها دلار برای مدرن‌سازی ارتش هزینه کردند، اما معلوم شد که تا حد زیادی ساختگی بود. روسیه فهمید که زنجیره تأمین آن در چند ده مایلی مرزهای خود بی‌استفاده است. ارزیابی‌اش از اوکراین به‌عنوان ملتی که برای رهایی از نازیسم مستأصل‌اند، نتیجه سرتکان دادن‌های بله‌قربان‌گوها بود که در انزوای همه‌گیری کرونا، خوراک روزانه ولادیمیر پوتین شد.

روسیه همچنین با غربی روبرو شده است که بدون دودستگی و سکوت، از فرستادن مهمات خود به اروپای شرقی خوشحال بود. ممکن است مقامات غربی نیز تعجب کنند که خطوط قرمز روسیه به طور مداوم تغییر می‌کند؛ زیرا مسکو متوجه شد که چقدر گزینه‌های غیرهسته‌ای محدود است. قرار نبود هیچ‌کدام از این اتفاقات بیفتد. حال، اروپا باید چه کرده و برای چه آماده شود؟

نکته اصلی، اتحاد غیرمنتظره غرب است. علی‌رغم اختلاف بر سر عراق، سوریه، و عدم تمایل به هزینه 2 درصد از تولید ناخالص داخلی برای امنیت که ایالات متحده مدت‌ها از اعضای ناتو خواسته است، اروپا و آمریکا موضع یکسانی در مورد مسئله اوکراین دارند.

photo_2023-01-01_19-26-40

البته اعلام باخت روسیه رد جنگ هنوز کلامی ناپخته است. زیرا متغیرهایی وجود دارند که هنوز بن‌بستی به نفع روسیه ایجاد کرده یا حتی بخت را برگرداند. ممکن است ناتو صبر خود را در مورد ارسال تسلیحات از دست داده و مصلحت اقتصادی را با امنیت بلندمدت معاوضه کرده و برای صلحی که به ضرر اوکراین است فشار آورد. اما این سناریو در حال حاضر بعید است.

روسیه در سمت شرقی رودخانه دنیپرو در جنوب اوکراین فشار می‌آورد. پوتین مزیت نزدیکی خطوط مقدم دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین به مرز روسیه را دارد. با این حال، چالش‌های روسیه بسیار زیاد است؛ نیروهایی که آموزش کافی ندیدند و خط مقدمی که 77000 نفر آن را نیروهای بسیج عمومی اجباری تشکیل می‌دهند. این حتی طبق گزارش درخشانی است که پوتین ارائه داد. این کشور برای تهیه مهمات دست‌وپا می‌زند، و هم‌زمان شاهد انتقادات علنی داخلی از زنجیره تأمین زمستانی خود است.

اوکراین در خانه می‌جنگد، هنوز روحیه بالایی دارد و سلاح‌های غربی نیز همچنان از راه می‌رسد. از زمان شکست نیروهای مسکو در اطراف شهر شمال شرقی خارکیف در ماه سپتامبر - جایی که خطوط تدارکاتی آنها توسط نیروهای اوکراینی قطع شد - تمام ورق‌ها علیه مسکو برگشت.

دورنمای شکست روسیه در نمایی بزرگ‌تر معلوم می‌شود؛ اینکه روسیه به سرعت در برابر یک حریف ضعیف‌تر پیروز نشد. تلویزیون دولتی در مورد نیاز به «درآوردن دستکش» پس از خارکیف سخن می‌گویند، گویی دستی را که قبلاً رو شده است را نشان نمی‌دهند. تقریباً همه می‌دانند ارتش روسیه یک ببر کاغذی است؛ اما چندین دهه تلاش خواهد کرد تا جایگاه به عنوان همتای ناتو را دوباره به دست آورد. این شاید بزرگ‌ترین ضربه به کرملین باشد؛ سال‌ها تلاش برای بازسازی شهرت مسکو به‌عنوان یک دشمن باهوش و نامتقارن با نیروهایی متعارف جهت پشتیبانی از آن، به خاطر شش ماه سوءمدیریت از بین رفت.

photo_2023-01-01_19-26-42

مسئله قدرت هسته‌ای هنوز پابرجاست، عمدتاً به این دلیل که پوتین دوست دارد مرتباً به آن اشاره کند. اما حتی در این مورد نیز تهدید روسیه کاهش یافته است. اولاً، ناتو پیام‌های صریحی از ویرانی متقابل در صورت بروز جنگ اتمی ارسال کرد. ثانیاً، متحدان سست روسیه، یعنی هند و چین، به سرعت روند شکست این کشور را مشاهده کرده و علناً به لفاظی‌های هسته‌ای مسکو هشدار داده‌اند (پیام خصوصی آنها احتمالاً شدیدتر بوده است).

و در نهایت، مسکو با یک سؤال باقی می‌ماند که هیچ‌کس نمی‌خواهد پاسخ آن را بشنوند؛ اگر زنجیره‌های تأمین سوخت دیزلی آن برای 40 مایلی از مرزش به کار نیاید، چگونه می‌تواند مطمئن شد که توپخانه اتمی روسیه کار کند؟ اگر پوتین دیوانه‌وار دکمه پرتاب موشک اتمی را فشار دهد چه اتفاقی می‌افتد؟ هیچ چیزی برای یک قدرت هسته‌ای بدتر از آن نیست که موشک‌های استراتژیک خود را آشکار کرده؛ اما از کارافتاده باشد.

با وجود افول محسوس روسیه، اروپا به دنبال عصر امنیت بیشتر نیست. صدای هواداران بودجه‌های دفاعی بیشتر بلندتر است و مورد توجه قرار می‌گیرد. حتی اگر در زمانی مطرح شود که خطر حیاتی برای اروپا، یعنی روسیه، کمتر از آن چیزی بود که نشان می‌داد.

اروپا در حال رسیدن به این نتیجه است که نمی‌تواند برای امنیت خود تنها به ایالات متحده و تکانه‌های سیاسی داخلی آن تکیه کند.

photo_2023-01-01_19-26-38

در همین حال، هزاران اوکراینی بی‌گناه به خاطر اقدامات متکبرانه و نادرست پوتین برای احیای یک امپراتوری تزاری، جان خود را از دست می‌دهند. به طور گسترده‌تر، صدای افتادن طبل رسوایی اقتدارگرایی به عنوان یک سیستم فاجعه‌آمیز که باعث بروز جنگ‌های اختیاری می‌شود، شنیده می‌شود.

با این حال این بدبختی‌ها، درس‌های خوبی هم داشت. اروپا فهمید که باید فوراً وابستگی به گاز روسیه و به طور کلی هیدروکربن‌ها را در بلندمدت کنار بگذارد، زیرا وابستگی اقتصادی به سوخت‌های فسیلی دیکتاتورها نمی‌تواند ثبات طولانی‌مدت ایجاد کند.

بنابراین، غرب چگونه با روسیه‌ای که آبروی خود را در اوکراین از دست داده و به دلیل تحریم‌ها به تدریج از نظر اقتصادی رو به افول است، برخورد می‌کند؟ آیا روسیه ضعیف ترس دارد یا فقط ضعیف است؟ این ناشناخته شناخته شده‌ای است که غرب باید با آن دست‌وپنجه نرم کند. اما دیگر سؤال ترسناکی نیست.

برای بیش از 70 سال، جهان در چنگال روس‌ها و غرب گروگان بود. این یک صلح مبتنی بر ترس بود. اما ترس از مسکو باید به آرامی از بین برود؛ اما خطر اشتباه محاسباتی را به همراه خواهد داشت. البته دورنمای کم‌تر ترسناکی را نشان می‌دهد؛ روسیه مانند بسیاری از حکومت‌های استبدادی قبل از آن ممکن است در حال محوشدن باشد و به دلیل وابستگی ناشیانه‌اش به ترس در داخل کشور تضعیف شود.

چالش فعلی اروپا برخورد با روسیه در حالت انکار است؛ زیرا امیدوار است در یک حالت افول مدیریت‌شده با روسیه مقابله کند. البته درسی که از دست‌کم گرفتن خباثت احتمالی مسکو به اروپا یاد داد، نکته مثبت این ماجرا است.