در چنین روزی (۶ دسامبر) ۱۸۹۸ گونار میردال در سوئد به دنیا آمد. البته او نام خانوادگی میردال را در جوانی برای خود برگزید؛ «میر» عنوان مزارعی در استان دلارنا بود که اجداد او بدان داشتند. او از دانشگاه استکهلم در رشته حقوق فارغ التحصیل شد اما دکتری خود را در رشته اقتصاد دریافت کرد. میردال در رساله دکتری خود به نقش انتظارات در قیمت‌ها پرداخت.ن

نشان دادن سویه سیاسی علم اقتصاد

مجموعه سخنرانی‌های او در دانشگاه استکهلم، در اولین کتابش ذیل عنوان «عنصر سیاسی تکوین علم اقتصاد» در سال ۱۹۳۰ منتشر شد. او در این مجموعه توضیح می‌دهد که علم اقتصاد از جهت‌گیری‌ها و دستورکارهای سیاسی به‌دور نبوده است. این مجموعه در ابتدا نقدی به نسل قدیم اقتصاددان‌ها سوئدی بود. اما طولی نکشید که مشخص شد این نقد فراتر از اقتصاددان‌های کشورش کم‌وبیش به کلیت این اجتماع علمی وارد است.

کتاب «عنصر نوبل» نوشته دو پژوهشگر تاریخ اقتصاد از دانشگاه آکسفرد و دانشگاه اوپسلای سوئد در سال ۲۰۱۶، با چنین نگاهی به سراغ خود جایزه نوبل رفت و توضیح داد چه دسته افرادی بخت بیشتری برای دریافت این جایزه دارند. یافته‌های آن‌ها نشان می‌داد که گونار میردال تنها اقتصاددانی بوده است (دست‌کم تا زمان چاپ کتاب) که به‌خاطر پژوهش‌هایش بر اقدامات دولت و سیاست‌گذاری‌های عمومی موفق به کسب این جایزه شده است. جالب آن‌که بعدها میردال خواستار برچیده شدن نوبل اقتصاد شد چرا که او علم اقتصاد را از دست علوم «نرم» خواند – در مقابل علوم تجربی یا به عبارتی علوم دقیقه.

اقتصاددان و سیاست‌مدار

۱۹۳۳ سالی بود که میردال به کسوت استادی علم اقتصاد درآمد. هم‌چنین در این سال به‌عنوان یکی از اعضای حزب سوسیال دموکرات وارد مجلس سوئد شد. او ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۷ نیز برصندلی وزارت تجارت و صنعت سوئد نشست. بسیاری نوشته‌ها و فعالیت‌های او را از عوامل تاثیرگذار برآمدن دولت‌های رفاهی عنوان می‌کنند. حتی برخی این نظر را مطرح کرده‌اند که ایده‌های کینزی، پیش از مطرح شدن از جانب او، در نوشته‌های میردال قابل ردگیری است.

او دشمن قسم‌خورده نابرابری بود و حامی بازتوزیع ثروت. با این‌وجود تلاش می‌کرد نگاهش را به واقعیت، عینی نگه‌دارد. به عبارتی او می‌کوشید به ورطه‌ای نیفتد که خودش به‌خاطر آن اقتصاددان‌های پیشین را نقد کرده بود؛ دوری از عینیت و دخیل کردن دستورکارهای سیاسی در کار علمی. کتاب او «مساله سیاه‌هان در دموکراسی مدرن» نشان داد که سیاست‌های فرانکلین روزولت، همچون حداقل دستمزد و اعمال سقف بر کشت پنبه، چطور به ضرر این قشر تمام شده بود. در بیانیه کمیته نوبل، این کتاب مشخصا مورد اشاره و ستایش قرار گرفت.

آلوا میردال، همسر این اقتصاددان سوئدی در سال ۱۹۸۲ به‌خاطر تلاش‌هایش در راستای خلع‌سلاح جهانی به‌صورت اشتراکی برنده جایزه صلح نوبل شد. به خوبی می‌توان فضای ذهنی و سیاسی این زوج را تصور کرد؛ سوسیال دموکرات‌هایی که تلاش خودشان را صرف مبارزه با نابرابری و حمایت از صلح می‌کردند. گونار میگدال همچنین سابقه حضور در موسسات بین‌المللی را نیز داشت تا در کنار عالم علم و سیاست ملی، سیاست در سطح جهانی را نیز تجربه کند. با همه این اوصاف جالب است بدانید که یکی از سه فرزند او و آلوا بعدها یک کمونیست دوآتشه شد و بر اقدامات مادر و پدرش خط رد کشید و آن‌ها سیاست‌مدارانی لیبرال خواند.

نشان دادن تصور اشتباه جهان‌اولی‌ها از جهان‌سومی‌ها

در فصل بعدی زندگی‌اش، این اقتصاددان سوئدی عمیقا دل‌مشغول مساله فقر در کشورهای جهان سوم شد. در این زمینه، توجه پژوهشی خودش را صرف کشورهای آسیای جنوبی کرد. امروزه، حاصل این تلاش‌ها را می‌توان در کتاب «درام آسیایی؛ پژوهشی درباره فقر ملت‌ها» مطالعه کرد؛ کتابی که سال‌ها پیش به فارسی هم ترجمه شد.

ایده برنامه‌ریزی کلان برای توسعه، رسما از اتحاد جماهیر شوروی و در دهه ۲۰ آغاز شد؛ اولین «برنامه توسعه پنج‌ساله» جهان. «برنامه توسعه» به سرعت به دیگر کشورهای توسعه‌نیافته تعمیم یافت – فارغ از گرایش آن‌ها به بلوک غرب یا شرق. ایده برنامه‌ریزی دولتی برای پرکردن شکاف‌های عقب‌مانده معقول به‌نظر می‌رسید اما مشکل آن‌جایی بود که وقتی کار به نسخه پیچیدن می‌رسید نخبگان دانشگاهی و غیردانشگاهی کشورهای توسعه‌یافته به وضعیت آشوب‌ناک بروکراسی و حکومت‌های کشورهای توسعه نیافته بی‌توجه بودند.

میردال بود که توضیح داد حتی اگر بهترین برنامه جهان را هم داشته باشید، تا زمانی که به وضعیت زمینه‌ای و بستری آن کشور خاص و ضعف نهادهای اجرایی و بروکراتیک آن بی‌توجه باشید، آب در هاون می‌کوبید.

به‌عبارتی میردال در دوره‌های اولیه حیات دانشگاهی خود، توجه‌ها را به رد و نشانِ گرایشات و دستورکارهای سیاسی در علم اقتصاد جلب کرد و از لزوم عینی‌تر شدن آن سخن گفت. هم‌او در دوره‌های بعد از لزوم توجه اقتصاددان‌ها به زمینه سیاسی و اجتماعی جایی سخن به میان آورد که قرار است پیشنهاداتشان در آن پیاده شود.

گویی میردال دائما در تلاش بود مشکلات شناختی جریان‌های علمی را شناسایی کند و آن‌ها را ارتقاء دهد تا نگاه علمی راه کنش و برنامه‌ریزی را دقیق‌تر به ما نشان دهد.