به گزارش اکوایران، نیروهای اوکراینی در ماه نوامبر چندین حمله متوالی به بخش‌های فوق‌العاده مهم راه‌آهن بایکال-آمور انجام دادند. این خط آهن از شرق روسیه می‌گذرد و بخشی از راه‌آهن سراسری سیبری به حساب می‌آید. این حملات یک اقدام جسورانه برای ایجاد اختلال در این شبکه حمل‌ونقل،‌ بویژه ارتباط روسیه با چین از طریق این مسیر بوده است.

به نوشته هال برندز، تحلیل‌گر برجسته مسائل بین‌الملل، در بلومبرگ، اما این نخستین‌بار نبوده که شبکه ریلی روسیه، یک نقش محوری در تنش‌ها و جنگ‌ها داشته است. برای بیش از یک قرن‌،‌ راه‌آهن سراسری سیبری دارای یک نقش کلیدی برای تسلط بر اوراسیا بوده است. داستان این خط آهن نشان‌دهنده رابطه میان استراتژی، تکنولوژی و جغرافیا در عصر مدرن است.

یک ویژگی جغرافیا، تغییرپذیری دشوار آن است، مگر اینکه یک جنگ باعث جابه‌جایی مرزها شود. بنابراین،‌ پیشرفت‌هایی که محدودیت‌های جغرافیایی را کاهش می‌دهند، می‌توانند تاریخ جهان را تغییر دهند.

کانال سوئز، امپریالیسم اروپا را به خوبی توسعه داد چراکه این آبراه مسافت‌های بسیار طولانی میان اروپا و کشورهای تحت استعمار در آفریقا و آسیا را با کاهش همراه کرد. ساخت یک راه‌آهن بین قاره‌ای در قرن 19 به آمریکا کمک کرد تا بتواند در قرن 20 به عنوان یک ابرقدرت ظهور پیدا کند،‌ زیرا ایالات متحده توانست آمریکای شمالی را به اقیانوس اطلس و اقیانوس آرام متصل کند.

و همانطور که «هافورد مکیندر» - جغرافی‌دان بزرگ بریتانیا در ژانویه 1904 در جریان یک سخنرانی معروف اعلام کرد، خطوط ریلی در حال متحول کردن اوراسیا هستند.

تکمیل قریب‌الوقوع راه‌آهن سراسری سیبری - یک پروژه عظیم که ساخت آن به دستور رژیم تزاری روسیه آغاز شده بود - به شکل چشمگیری سرعت جابه‌جایی ارتش‌ها در سراسر پهنه عظیم اوراسیا را سرعت بخشید.

هر کشوری که بر اوراسیا سلطه داشت، می‌توانست برتری خود در سایر نقاط جهان را نیز افزایش دهد. بنابراین افتتاح یک خط آهن به طول حدود 10 هزار کیلومتر، روسیه و دیگر قدرت‌ها را تشویق می‌کرد تا قلمروهای خود را گسترش دهند و در این میان جنگ‌های شدیدی میان کشورهای قدرتمند شکل می‌گرفت. در واقع،‌ زمان زیادی نگذشت که منظور مکیندر به طور کامل مشخص شد.

مقامات روس بر این باور بودند که راه‌آهن سراسری سیبری می‌تواند منجر به نفوذ بیشتر آن‌ها در شرق آسیا شود؛ اما رویای روسیه، کابوس ژاپن بود. در آن زمان یکی از فرماندهان ژاپنی پیش‌بینی کرد: «روزی که راه‌آهن سیری به اتمام برسد، بحران به کره خواهد آمد و زمانی که بحران به کره برسد، تمام خاور دور به آشوب کشیده می‌شود».

با گذشت تنها چند هفته از سخنرانی مکیندر، ژاپن نخستین جنگ بزرگ قرن 20 را با یک حمله غافلگیرانه به ناوگان روسیه در «پورت آتور» - یک بندر آب‌های عمیق در منچوری چین - آغاز کرد. این آخرین باری نبود که خط آهن روسیه در کانون یک جنگ بزرگ قرار داشت.

مدرن شدن شبکه ریلی روسیه و خط آهن سیبری به عنوان مهم‌ترین بخش آن، به آغاز جنگ جهانی اول کمک کرد. در آن زمان مقامات آلمان متقاعد شده بودند که ارتش عظیم سزار روسیه به زودی با سرعت بیشتری آماده و تجهیز خواهد شد.

ویلهلم دوم - پادشاه آلمان - هشدار داد که ساخت خط آهن عظیم توسط روس‌ها، آمادگی برای یک جنگ بزرگ است. مقامات ارشد نظامی ویلهلم به این نتیجه رسیدند که جنگیدن در حال حاضر بهتر از منتظر ماندن برای تکمیل شدن خط آهن روسیه است و همین موضوع باعث شد سراسر اروپا در سال 1914 با بحرانی بزرگ مواجه شود.

پس از آنکه انقلاب باعث شد روسیه در سال 1918 از جنگ خارج شود، این نگرانی که بُلشِویک‌ها - یا آلمان - ممکن است خط آهن سراسری سیبری را تصرف کنند، باعث شد ژاپن، آمریکا و دیگر کشورها تصمیم به انجام مداخلات گسترده‌ای در این زمینه بگیرند. یک نسل بعد، این خط آهن یکی از بی‌رحم‌ترین کمپین‌های خشونت تاریخ را به وجود آورد و در نهایت باعث از بین رفتن این کمپین نیز شد.

بین سال‌های 1939 تا 1941، خط آهن سراسری سیبری به آدولف هیتلر کمک کرد تا با ارسال منابع حیاتی از اتحاد جماهیر شوروی - که در آن زمان به‌طور ضمنی با آلمان متحد شد - و امپراتوری ژاپن در آسیا، در جنگ با دموکراسی‌های غرب پیشروی داشته باشد. زمانی که هیتلر به جوزف استالین خیانت کرد، این خط آهن به یک نیاز اساسی روسیه تبدیل شد چراکه از طریق آن مواد غذایی، نفت، کشتی و هواپیماهای جنگی آمریکا از شهر دوردست «ولادی‌وستوک» روسیه به جبهه‌های نبرد ارسال می‌شد.

در جنگ سرد نیز راه‌آهن سیبری به شوروی این برتری را داد که بتواند نیروهای خود را سریع‌تر از نیروهای دشمن، از یک نقطه به نقطه دیگر جابه‌جا کند. این برتری روسیه، جهان آزاد را به پذیرش یک خطر خشونت جدی از اروپا تا شرق آسیا سوق داد.

بزرگ‌ترین نبردهای قرن 20 با هدف حکمرانی بر اوراسیا آغاز شدند؛ در این میان، خط آهن سراسری سیبری نیز که می‌توانست تمام نقاط ابَرقاره اوراسیا را به یک میدان نبرد یکپارچه تبدیل کند، این جنگ‌ها را شعله‌ورتر کرد. امروز هم متجاوزترین کشور جهان به این خط آهن متکی است.

در جریان یورش ولادیمیر پوتین به اوکراین، او از خط آهن سراسری سیبری برای جابه‌جایی سربازان و تجهیزات از دورافتاده‌ترین نقاط سیبری به جبهه جنگ اوکراین استفاده می‌کند.

از آنجایی که جنگ اوکراین به یک نبرد خونین و طولانی‌مدت تبدیل شده، پوتین از این خط آهن برای تقویت و تأمین منابع مورد نیاز برای ارتش در تقلای خود استفاده کرده است. برای مثال، رئیس‌جمهور روسیه از این طریق به واردات گلوله‌های توپخانه از کره شمالی پرداخت و مقصد تجارت خود را که به‌شدت تحت تأثیر تحریم‌های غرب قرار گرفته، به سوی آسیا تغییر داد. همه این‌ موارد توضیح می‌دهد که چرا اوکراین به دنبال تضعیف تلاش‌های جنگی روسیه با ایجاد اختلال در خط آهن پوتین است.

البته فناوری ثابت نمی‌ماند؛ راه‌آهن اکنون با کشتی‌های کانتینری، هواپیماها و سایر روش‌های حمل‌ونقل جهانی رقابت می‌کند. اما ارتباط راه‌آهن‌های کلیدی اوراسیا با یکدیگر، همچنان ادامه دارد.

با شدت گرفتن تنش‌های بین‌المللی، قدرت‌های تجدیدنظرطلب - به رهبری روسیه و چین - در حال تحکیم روابط خود هستند و بر مسیرهای حمل‌ونقلی تأکید دارند که از دسترس نیروی دریایی فوق‌العاده قدرتمند آمریکا خارج است. هر چه پیوندهای قاره‌ای بین آن‌ها قوی‌تر باشد، در برابر فشارهای غرب مقاومت بیشتری خواهند داشت.

الکساندر سوم، امپراتور روسیه در سال 1891 دستور ساخت خط آهن سیبری را صادر کرد و با گذشت بیش از یک قرن از این اتفاق، این خط آهن هنوز هم در کانون جنگ‌های اوراسیا و جهان است.