به گزارش اکوایران، هر دوره ریاست‌جمهوری یک دوره در حال تکامل است زیرا ایده‌هایی که هر رئیس‌جمهور به دفتر کار خود می‌برد تحت آزمایش امور جهانی قرار می‌گیرد.

در هم شکستن فرضیات پایه‌ای بایدن

به نوشته هال برندز در بلومبرگ، با گذشت نزدیک به سه سال از آغاز دوره ریاست‌جمهوری جو بایدن، معادلات جهانی به گونه‌ای پیش می‌روند که شکسته شدن فرضیات پایه‌ای رئیس‌جمهور آمریکا ادامه دارد.

پس از حمله حماس به اسرائیل،‌ سیاست خارجی بایدن در حال ورود به مرحله سوم خود است. در این مرحله از سیاست خارجی بایدن، بحران تقریبا در همه جا حضور دارد و دولت او برای هر کدام از این بحران‌ها،‌ از نظر فکری و مادی آماده نیست و برنامه‌ای ندارد. 

مرحله نخست؛ کاهش تنش در سه بخش کلیدی اروپا و آسیا

مرحله نخست استراتژی بایدن که به یاد آوردن آن اکنون مشکل است، شامل کاهش تنش در سه بخش کلیدی اروپا و آسیا بوده است. بایدن معتقد بود که آمریکا باید انرژی خود را بر مقابله با تهدید چین متمرکز کند؛ یعنی تنها بازیگری که می‌تواند آمریکا را در سراسر جهان به چالش بکشد.

این سیاست شامل تنش‌زدایی با دیگر بازیگران نیز می‌شد؛ کشورهایی که در مقایسه با چین، خطر کمتری محسوب می‌شدند. این سیاست دولت بایدن به معنای دستیابی به یک توافق هسته‌ای طولانی‌‌تر و قوی‌تر با ایران و ایجاد روابط باثبات و قابل پیش‌بینی با روسیه بود. یک اولویت‌بندی قاطعانه و در عین حال دشوار که برای مقابله با مهم‌ترین چالش آمریکا ضروری بود.

جنگ اوکراین و آغاز مرحله دوم

این مرحله از سیاست خارجی دولت آمریکا تا فوریه 2022 ادامه داشت، یعنی زمانی که ولادیمیر پوتین رئیس ‎جمهور روسیه - که علاقه کمی به «روابط باثبات و قابل پیش‌بینی» داشت - تلاش کرد با حمله به اوکراین،‌ تعادل اروپا را بر هم بزند.

بایدن که با بدترین و شدیدترین بحران اروپا در دهه‌های اخیر روبه‌رو شده بود، خود را به حمایت از اوکراین و تضعیف روسیه متعهد دانست. رئیس‌جمهور آمریکا همچنین تعهد کرد در چالش جدید در برابر نظام‌های خودکامه توسعه‌طلب،‌ رهبری جهان آزاد را بر عهده بگیرد. دولت بایدن به شکل هوشمندانه‌ای از این جنگ برای تقویت روابط خود با کشورهای مختلف - از اروپا گرفته تا کشورهای اقیانوس هند و آرام - استفاده کرد.

این فرض وجود داشت که واشنگتن نیازی به قدرت نظامی بسیار بیشتر ندارد،‌ روسیه به شدت ضعیف می‌شود و در نهایت در اوکراین شکست می‌خورد. همچنین تنش‌ها در خاورمیانه حتی بدون یک توافق هسته‌ای رسمی، می‌تواند مدیریت شود. با این هدف،‌ واشنگتن و تهران به یک توافق ضمنی رسیدند که بر مبنای آن،‌ کاهش تحریم‌ها منجر به محدودسازی غنی‌سازی اورانیوم شود. با این توافق، تنش‌زدایی شاید غیرممکن به نظر می‌رسید، اما کاهش تنش‌ها در دسترس بود.

جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا در مقاله‌ای که اکنون ویرایش شده، اعلام کرده بود: «این رویکرد منضبط، منابع را برای اولویت‌های جهانی دیگر آزاد می‌کند، خطر جنگ‌های جدید در خاورمیانه را می‌کاهد و تضمین می‌کند که منافع آمریکا بر مبنایی بسیار پایدارتر، مورد حفاظت قرار می‌گیرند». این مرحله از سیاست خارجی بایدن نیز تا 7 اکتبر 2023 دوام داشت.

جنگ غزه و خطر درگیری گسترده در خاورمیانه

هر اندازه که جنگ اسرائیل و حماس طولانی‌تر شود، شانس گسترده‌تر شدن جنگ و درگیری حزب‌الله، ایران و آمریکا در آن بیشتر می‌شود.

در همین حال، روسیه مقاومت زیادی در برابر ضد حمله اوکراین داشته و به نبردی ادامه می‌دهد که احتمالا تا سال 2024 و شاید فراتر از آن ادامه پیدا کند. در عین حال، خطر چین هم به جای کاهش یافتن، افزایش یافته است؛ طبق یک گزارش جدید از وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون)، چین به سرعت در حال گسترش توانمندی هسته‌ای، تقویت نیروی هوایی و دریایی و ارتقای توانایی خود برای پیروز شدن در جنگ‌ برابر آمریکا است. دبیر نیروی هوایی آمریکا نیز در ماه سپتامبر هشدار داد چین در حال آماده شدن برای جنگ و بطور خاص جنگ با آمریکا است.

مرحله سوم؛ تقابل شدید و همزمان در سه منطقه کلیدی

بنابراین مرحله سوم استراتژی بایدن شامل تقابل شدید و همزمان آمریکا در سه منطقه بسیار مهم است و مشخص نیست که این دولت یا آمریکا به طور کلی، آمادگی رویارویی با این چالش‌ها را داشته باشد.

پایگاه صنعتی‌دفاعی آمریکا که برای تولید تجهیزات نظامی این کشور اهمیت زیادی دارد، به دلیل جنگ در اوکراین و آمادگی برای درگیری در غرب اقیانوس آرام، تحت فشار قرار دارد. اکنون این بخش باید در یک درگیری منطقه‌ای بزرگ دیگر به پشتیبانی از اسرائیل بپردازد.

آمریکا برای حفظ کارآمدی زرادخانه هسته‌ای قدیمی خود با مشکل روبه‌رو شده،‌ چه برسد به اینکه بتواند چالش مقابله با روسیه و چین به عنوان دو رقیب هسته‌ای را به طور همزمان مدیریت کند.

به طور کلی، استراتژی دفاعی ایالات متحده بر مبنای این فرض است که پنتاگون در هر زمان تنها با یک جنگ بزرگ روبه‌رو خواهد شد؛ دیدگاهی که کاملا متضاد با چالش کنونی در سه منطقه جهان است.

هزینه‌های دفاعی به عنوان بخشی از تولید ناخالص داخلی آمریکا نزدیک به پایین‌ترین سطوح خود پس از جنگ جهانی دوم قرار دارد و مانند اغلب اوقات، کمبودهای نظامی ریشه در ناکافی بودن و موثر نبودن تفکرات نظامی دارد.

شکست اساسی بایدن و اصلاح استراتژی بزرگ

با وجود تمام موفقیت‌های بایدن در تقویت ائتلاف‌های آمریکا، شکست اساسی او مربوط به دست‌کم گرفتن نیات دشمنان آمریکا است که باعث می‌شود ایالات متحده برای تهدیداتی که این کشورها ایجاد می‌کنند، توانایی پاسخ مناسب نداشته باشد. اما در این ماجرا او تنها نیست؛ برای سال‌ها شکافی میان تعهدات آمریکا و توانایی‌هایش ‌ایجاد شده است، زیرا رهبران هر دو حزب سیاسی آمریکا در فهمیدن این موضوع که سیستم بین‌المللی تا چه اندازه در چندین جبهه در حال فرسایش است، با چالش روبه‌رو شده‌اند؛‌ فرسایشی که به شکل وخیمی ادامه دارد.

کاری که احتمالا بایدن در مرحله بعدی و احتمالا آخرین مرحله از استراتژی بزرگ خود انجام دهد، اصلاح این اشتباه به وسیله قرار دادن آمریکا در جایگاه پیش از جنگ است.‌