به گزارش اکوایران، هال برندز، ستون نویس بلومبرگ و استاد دانشکده مطالعات بین‌المللی پیشرفته دانشگاه جانز هاپکینز و یکی از اعضای هیئت سیاست‌گذاری روابط خارجی وزارت امور خارجه آمریکا است. در ادامه یادداشت اخیر او در بلومبرگ را می‌خوانید:

رابطه عشق و نفرت واشنگتن

آمریکا یک رابطه عشق و نفرت با تحریم‌ها دارد. بخش رسمی واشنگتن آنها را دوست دارد: استفاده از تحریم‌ها به عنوان ابزار فشار و مجازات در دهه‌های اخیر به طور چشمگیری گسترش یافته است. و بسیاری از تحلیلگران از این بابت خوشحال نیستند: آن‌ها استدلال می‌کنند که واشنگتن در تعقیب اهداف آرمان گرایانه، از تحریم‌ها به صورت بازتابی و به شیوه‌هایی استفاده می‌کند که قدرت ایالات متحده را تضعیف می‌کند.

از برخی جهات، این نقد قابل قبول است. با این حال، بحث تحریم‌ها قانع‌کننده‌تر از آن چیزی است که بسیاری از منتقدان تصور می‌کنند – و نقش آنها در سیاست ایالات متحده در حال افزایش است.

اعتیاد به رژیم تحریم‌ها؛ جایگزینی برای راهبردهای اساسی

در دهه 2000، وزارت خزانه داری ایالات متحده 912 فرد و نهاد را تحریم کرد. تا سال 2021، این تعداد به 9421 نفر رسیده بود. پس از حمله ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه به اوکراین در سال 2022، وزارت خزانه داری بیش از 2500 تحریم را تنها علیه روسیه وضع کرد. در هر موردی که صحبت کنیم - حمایت از حقوق بشر، مبارزه با تروریسم، مجازات تجاوز فرامرزی- تحریم‌های اقتصادی و تجاری ابزار حیاتی قدرت ایالات متحده هستند.

04

این هشدار شاید بیش از حد حیاتی شده باشند: دانشگاهیان، کارشناسان و برخی از سیاستگذاران هشدار می‌دهند که واشنگتن به تحریم‌ها معتاد شده است. آنها استدلال می‌کنند که ایالات متحده از آنها برای اهداف بیش از حد جاه طلبانه مانند سرنگونی رژیم‌های متخاصم یا مجبور کردن رهبران خودکامه برای تغییر ماهیت خود استفاده می‌کند.

در عین حال، منتقدان می‌گوید، شیدایی تحریمی آمریکا باعث می‌شود دوستان و دشمنان وابستگی خود به دلار را کاهش دهند، مبادا هدف خشم وزارت خزانه‌داری قرار گیرند.

از این منظر، تحریم‌ها جایگزینی برای ایجاد استراتژی آن‌ها شده‌اند: آن‌ها امکان موضع‌گیری بی‌فایده اخلاقی را می‌دهند و باعث دور شدن از تعامل متفکرانه با چالش‌های پیچیده دنیا می‌شوند. همانطور که نیویورک تایمز اخیراً اظهار داشت، تحریم‌ها «در نهایت می‌توانند تلاش‌های آمریکا برای ترویج صلح، حقوق بشر و هنجارهای دموکراتیک در سراسر جهان را تضعیف کنند.»

برخی از این انتقادات واقعاً به جا هستند. عقب‌نشینی از اجرای تحریم‌ها پس از اعمال آن‌ها به طور غیرقابل انکاری دشوار است -ایالات متحده سه نسل پس از انقلاب فیدل کاسترو همچنان کوبا را مجازات می‌کند - و چانه‌زنی هویج و چماق واشنگتن با دشمنان را دشوارتر می‌کند. همانطور که مثال کوبا نشان می‌دهد، تحریم‌ها همچنین سابقه بدی در از بین بردن رژیم‌های متخاصم دارند، آن هم در حالی که به جمعیت بی‌گناهی که تحت این رژیم‌ها به سر می‌برند، آسیب می‌رسانند.

جایگاه مستحکم دلار

با این حال، چهار عامل مهم وجود دارد که منتقدان تحریم اغلب به آن‌ها توجه نمی‌کنند.

اول اینکه تحریم‌ها هنوز باعث فرار از دلار نشده‌اند. درست است، طبق گزارش‌ها، چین و هند مصمم هستند که اطمینان حاصل کنند که آمریکا هرگز نمی‌تواند با آنها همان کاری را انجام دهد که با روسیه کرد -تحریم بانک مرکزی آن، قطع ارتباط آن‌ها با سیستم‌های پرداخت بین المللی و قطع دسترسی این کشور به فناوری‌های حساس. پس از خروج ایالات متحده از توافق هسته ای ایران و اعمال مجدد تحریم‌های فراسرزمینی در سال 2018، کشورهای اروپایی مکانیسم‌های پرداخت غیر دلاری را آزمایش کردند.

02

اما همانطور که کارلا نورلوف از دانشگاه تورنتو می‌نویسد، نقش دلار در امور مالی بین المللی در واقع قوی‌تر از آن چیزی است که بلافاصله پس از پایان جنگ سرد بود. داده‌های صندوق بین المللی پول نشان می‌دهد که جنگ در اوکراین تنها کمی از سهم دلار در ذخایر ارزی جهانی را کاهش داده است.

با توجه به این که برخی از ارزهای جایگزین، مانند رنمینبی چین (یوان)، آزادانه قابل تبدیل نیستند و بسیاری از ثروتمندترین کشورهای جهان متحدان ایالات متحده هستند و دلایل ژئوپلیتیکی قوی برای حمایت از دلار دارند، این موضوع تعجب آور نیست. واشنگتن نباید در مورد خطر استفاده بیش از حد از تحریم‌ها بی‌توجه باشد - اما به نظر نمی‌رسد که فرار قابل توجهی از دلار در حال حاضر اتفاق بیافتد.

بازدارندگی پکن

دوم، تحریم‌ها می‌توانند با بازدارندگی از تخلفات آینده و همچنین با تغییر رفتار فعلی کشور‌ها، موفق واقع شوند. درست است، تحریم‌های ایالات متحده احتمالاً دولت ونزوئلا را متقاعد نخواهد کرد که از سرکوب مخالفان سیاسی خود دست بردارد، و یا به این زودی پوتین را مجبور به خروج از اوکراین نخواهند کرد.

photo_2021-10-27_16-18-57

 

اما یکی از دلایل اعمال مجازات برای برخی اقدامات، این است که دولت‌هایی که به تقلید از آن اقدامات فکر می‌کنند، لحظه‌ای تأمل کنند. اگر تحریم‌های آمریکا رفتار پوتین را تغییر ندهد، اما شی جین پینگ چین را وادار می‌کنند تا درباره حمله به تایوان دو بار فکر کند، این برای واشنگتن ارزش بالایی دارد.

انقلاب اخلاقی و رقابت ابرقدرت‌ها

سوم، تحریم‌ها حتی زمانی که رژیم‌ها یا رفتار آن‌ها را تغییر نمی‌دهند هم می‌توانند مؤثر باشند. مقامات ایالات متحده فکر نمی‌کنند که تحریم‌های روسیه پوتین را به یک انقلاب اخلاقی نزدیک می‌کند. آنها امیدوارند که این تحریم‌ها با از بین بردن اقتصاد و ارتش او در طول زمان، ظرفیت او برای تجاوز را کاهش دهند. به همین ترتیب، هیچ کس واقعاً انتظار ندارد که محروم کردن چین از نیمه هادی‌های پیشرفته، جهان‌بینی شی را تغییر دهد. اما این تحریم‌ها تسلط چین بر جهان با تسلط بر نوآوری را دشوارتر می‌کند.

چهارم، و دلیلی که برجستگی تحریم‌ها در سیاست آمریکا در حال افزایش است و نه کاهش، این است که واشنگتن و متحدانش درگیر یک بن بست طولانی با روسیه متخاصم هستند؛ و ایالات متحده در حال رقابت همه جانبه با چین است. مهار این رقبا مستلزم مهار توسعه اقتصادی و نظامی آنها است، که به معنای محروم کردن آن‌ها از پول، فناوری و سایر ابزارهایی است که ممکن است برای جهش به جلو از آن استفاده کنند. نکته: دولت جو بایدن در آستانه اعلام محدودیت‌های جدید بر سرمایه گذاری ایالات متحده در بخش فناوری‌های پیشرفته چین است و ماه هاست که این محدودیت‌ها را با متحدان خود هماهنگ کرده است.

در نهایت، منتقدان تا حدی حق دارند: اثربخشی مستلزم خویشتن‌داری است. اگر ایالات متحده در موارد نسبتاً بی‌اهمیت از تحریم‌ها به طور بلاعوض استفاده کند، متقاعد کردن متحدان کلیدی برای همراهی با مسائلی - که عمدتاً شامل چین است - دشوارتر خواهد بود. به هر حال، در یک دید بزرگ‌تر، تحریم‌ها فقط ابزاری نیستند که ایالات متحده برای مجازات دولت‌ها و مقابله با تروریست‌ها از آن استفاده می‌کند. آن‌ها به طور فزاینده‌ای بخش محوری رقابت قدرت‌های بزرگی هستند که عصر ما را تعریف می‌کنند.