به گزارش اکوایران، روسیه به واسطه تمرکز بر جنگ در اوکراین، در بسیاری از حوزه‌های نفوذ سنتی‌، نقشش کمرنگ شده است؛ بویژه در قفقاز جنوبی، یعنی جایی که قدرت مسکو رو به زوال است.

تلاش مسکو برای احیای نفوذ سنتی در قفقاز جنوبی

آوریل به واسطه تبادل آتش میان ارمنستان و آذربایجان در منطقه قره باغ، چهار سرباز ارمنی و سه سرباز آذربایجانی کشته شدند. این منطقه طبق قوانین بین المللی به عنوان بخشی از آذربایجان شناخته شده، اما پس از پایان جنگ قره‌باغ کوهستانی در سال 1994، ارتش ارمنستان به مدت 26 سال این جغرافیا را در اختیار داشت. پس از اولین جنگ در این استان در دهه 1990 که با پیروزی ارمنستان و خروج آذربایجان ها به پایان رسید، حمایت ایروان به جدایی‌طلبان فرصت نوعی استقلال عملی داد. سال 2020 آذربایجان توانست بخش عمده ای از سرزمین هایش را که در اختیار ارمنستان بود را بازپس بگیرد. پس از جنگ 44 روزه، توافق آتش بس با میانجیگری روس ها منعقد شد.آتش بسی که در ظاهرفضا سازی بود جهت برقراری صلح میان دو کشور همسایه.

با این همه به باور بسیاری از کارشناسان، روسیه به عنوان متحد ارمنستان می‌خواست مناقشه را از طریق آتش‌بس شکننده اما بدون یافتن راهی برای صلحی پایدار حفظ کند. هرگونه معاهده صلح احتمالا به نفع آذربایجان و تضعیف نفوذ کرملین در قفقاز جنوبی خواهد بود. سوءظن‌ها با انتصاب روبن واردانیان، الیگارش ارمنستانی نزدیک به کرملین به عنوان اولین وزیر غیررسمی جدایی‌طلبان ارمنی قومی در قره‌باغ، تشدید شد. در آن بازه زمانی مذاکرات صلح متوقف شد. با این حال این چهره به شکل غیر منتظره‌ای برکنار شد، دلیل و چرایی اش مشخص نیست اما هر آنچه بود ناظران این رخداد را شکستی برای کرملین قلمداد کردند.

انتصابی که زنگ خطر در واشنگتن و بروکسل را به صدا درآورد

درگیری های آوریل سند دیگری است دال بر این که روسیه در حال از دست دادن توانایی اش برای کنترل مناطقی است که به شکل سنتی در اختیارش بوده، کرملین هفته گذشته برای پایان دادن به کاهش نفوذش در این منطقه، الکساندر لنتسف را به عنوان فرمانده نیروهای حافظ صلح در منطقه قره باغ منصوب کرد. انتصاب این چهره اهمیت بسیاری دارد چرا که لنتسف یکی از باتجربه‌ترین چهره‌های نظامی روس است و ورودش نشانه‌ای است از جدیت مسکو برای تثبیت کنترل روسیه بر منطقه قفقاز.

لنتسف پیشتر در منطقه دونباس مامور برقراری آتش بس بود و در عملیات نظامی روسیه در چچن، اوستیای جنوبی هم مشارکت داشته است. به باور تحلیلگران غربی، انتصاب این چهره روس،تحولی نگران کننده است، به گفته آنها هر یک از این درگیری ها در نهایت با شرایطی به پایان رسیده که به نفع روسیه بوده و در تضاد با ارزش ها و منافع غرب. از همین رو ورود لنتسف به قره باغ زنگ خطر را در واشنگتن، لندن و بروکسل به صدا درآورد.

روس‌ها به دنبال خرابکاری در منطقه قفقاز هستند

بسیاری از کارشناسان منطقه در این باب اجماع نظر دارند که روسیه به دنبال اقدامات خرابکارانه در قفقاز جنوبی است. طبیعتا یک درگیری منجمد در راستای منافع مسکو است پس این کشور می تواند بر چالش های حل نشده ایروان و باکو تکیه بزند. مایکل دوران، مدیر مرکز صلح و امنیت خاورمیانه فعال در موسسه هادسون در این باب به فارین پالسی گفته که تحقق صلح میان آذربایجان و ارمنستان پیامدهای مفیدی برای اروپا و آمریکا دارد. این مقوله به امنیت انرژی اروپا کمک خواهد کرد چرا که امکان عرضه نفت و گاز از آذربایجان و به شکلی بالقوه از آسیای مرکزی را ممکن خواهد کرد. به گفته دوران،در مجموع تحقق هرگونه صلحی تحت نظارت ایالات متحده، موازنه علیه روسیه در قفقاز جنوبی را تغییر خواهد داد.

زمان انتصاب لنتسف گویای این واقعیت است؛ این چهره روس تنها چند روز قبل از دیدار وزاری خارجه ایروان و باکو با بلینکن، منصوب شد. ایالات متحده از مزایای اتش میان ارمنستان و آذربایجان آگاه است با این حال، سیگنال های متناقض در گذشته موجب شده تا اتهام هایی چون جانبداری اروپا از آذربایجان مطرح شده و فضا برای مانور مسکو هموار گردد. پس بایدن باید تلاش کند تا روسیه را در بهار سال جاری و با آغاز ضد حمله توسط کی یف در دو جبهه تحت فشار قرار دهد و پیش از آغاز رایزنی های گل الود با رهبری لنتسف، توافق صلح را محقق کند.طبیعتا در چنین توافقی باید قره باغ به عنوان بخشی از جغرافیای آذربایجان شناخته شود، گزاره ای که پاشنیان نیز با آن مخالفتی نداد.

مزایای صلح با میانجی‌گری غرب برای ایروان

 بازیگران بین‌المللی باید ارمنستان را متقاعد کنند که نباید جنگل (معامله صلح پایدار) را برای درختان( وضعیت ویژه ارامنه منطقه) از دست بدهد؛ رخدادی که هیچ چشم انداز واقعی و مطمئن برای دستیابی بدان وجود ندارد. گذشته از خطر حاصل از خشونت ها، صلح منافع اقتصادی ارمنستان و جدایی طلبان را محقق می کند، بالاخص آن که ایروان در منطقه منزوی باقی مانده و بیش از 80 درصد مرزهایش با آذربایجان در شرق و با ترکیه، متحد باکو در غرب، بسته شده است. ارمنستان فعلا از طریق مرز گرجستان در شمال و مرز باریک با ایران در جنوب با جهان خارج ارتباط دارد.

با افزایش نیاز اروپا به انرژی و قطع شدن منابع روسیه، ظرفیت بیشتری از انرژی موجود در شرق لازم خواهد شد. خطوط لوله جدید با پتانسیل انتقال هیدروژن سبز خزر، گاز سبز بالقوه تجدید پذیر، قادر است به جای آذربایجان از مسیر امن تری یعنی ارمنستان عبور کند.همین مقوله در باب خطوط باربری نیز صدق می کند. تنها مسیر قابل اعتماد از قفقاز جنوبی می گذرد و سایر مسیرها از ایران و روسیه قابل تردد است. پس ارمنستان با بازیابی و احیای نقش خود به عنوان سنگر تجارت، به سان گذشته سود خواهد برد.

با سقوط کمونیسم، آذربایجان در حوزه توسعه اقتصادی از ارمنستان پیشی گرفته است. در سال 2020، باکو پروژه بازسازی  اش را راه اندازی کرد؛ پروژه ای که می تواند شرایط مادی جامعه محلی ارامنه را بهبود بخشد. امروز قره باغ در موقعیت بدی قرار دارد، نه بخشی از ارمنستان است و نه آذربایجان، پس در یک برزخ سختی تعریف شده و تنها نخبگان سیاسی که آرمان تجزیه طلبی دارنداز وضعیت موجود راضی هستند.

اعتباری که از دست رفت

دولت ارمنستان به خوبی از حقایق آگاه است و از همین رو نشانه هایی از آمادگی ایروان جهت تحقق معامله می بینیم.پاشینیان بیش از اسلافش مایل به تعامل با باکو است، اما تعهدش به فرایند صلح نامنظم بوده است. پس برای آن که متمرکز بماند باید بازیگران غربی وارد میدان شده و به او انگیزه های لازم را جهت توافق صلح بدهند.

روسیه که تا پیش از این به شکل سنتی ضامن امنیت ارمنستان بوده، حالا به واسطه نبرد 2020 اعتبارش را از دست داده چرا که مسکو نشان داد که قادر به حمایت ار ارامنه قره باغ نیست. به همین دلیل انتقادهای پاشینیان از روسیه علنی و عریان شده است. با کاهش نفوذ کرملین در منطقه، ایروان آزادی عمل بیشتری دارد تا رابطه نزدیک تر را با غرب تعریف کرده و زمینه های همکاری اش با گرجستان و آذربایجان را تقویت کند. روسیه فعلا هویج ندارد و شاید ناچار شود دست به چوب شود.