به گزارش اکوایران: در شرایطی که بسیاری از تحلیلگران از ظهور قدرت ها نوظهور و تلاششان را برای تغییر نظم جهانی به رهبری ایالات متحده می گویند؛ ریچارد هاس، رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا با انتشار یادداشتی در نشریه فارین افرز با عنوان«دهه‌ خطرناک»  بر این مولفه تاکید دارد که ایالات متحده می بایست برای جلوگیری از فروپاشی نظم حاکم، در گام نخست به شکاف های داخلی پایان دهد. اکو ایران این یادداشت را در پنج بخش ترجمه کرده که بخش اول آن تحت عنوان خیز ژئوپلتیکی روسیه و چین؛ خطرناک‌ترین لحظه از زمان جنگ جهانی دوم ،بخش دوم آن با عنوان ماجراجویی پوتین بدون پاسخ می‌ماند؟، بخش سوم آن با عنوان خطر رویارویی واشنگتن و پکن و بخش چهارم با عنوان خاورمیانه در آستانه هولناک‌ترین دوره تاریخی:چرا ایران ضمانت می خواهد؟ و در ادامه بخش پنجم  این یادداشت منتشر می شود:

چرایی انفعال نظامی آمریکا در تایوان

ایالات متحده با استفاده از درس های که از تماشای رقص ناخوشایند اروپا با روسیه به دست آورده باید وابستگی اش به چین را کاهش دهد که به شکل ضمنی به معنای مستقل بودن از پکن است.این به معنای کاهش روابط اقتصادی است به گونه ای که واردات از چین و صادرات به آن برای سلامت اقتصاد ایالات متحده و متحدانش کم تر ضروری شود. این امر ایستادن در برابر چین را آسان تر کرده و نوعی مجازات برای این بازیگر قلمداد می شود. پس ایالات متحده و سایر کشورهای غرب باید از طریق ترکیبی از تنوع ، انباشن، چیدمان و جمع آوری و در صورت لزوم افزایش تولید داخلی، تاب آوری زنجیره های تامین در موارد بحرانی را تقویت کنند. این جداسازی اقتصادی به سان فاصله گذاری اقتصادی نیست. اگرچه چین علیه تایوان حرکت می کند، واشنگتن و متحدانش نیز باید با قاطعیت پاسخ دهند. فرصت دادن به چین برای تصرف جزیره،عواقب و پیامدهای بزرگی به دنبال خواهد داشت. هر کدام از متحدان و شرکای آمریکا طبیعتا در باب وابستگی امنیتی شان به ایالات متحده تجدید نظر می کنند و یا با مماشات با چین، نوعی خودمختاری استراتژیک را برمی گزینند که احتمالا مستلزم دستیابی به سلاح هسته ای است.

گسل های خطرناک

درگیری بر سر تایوان همچنین به دلیل نقش مسلط این جزیره در تولید نیمه هادی های پیشرفته، به یک شوک اقتصادی عمیق جهانی تبدیل خواهد شد. برای جلوگیری از وقوع چنین سناریویی- یا در صورت لزوم، دفاع در برابر حمله چین، واشنگتن می باید موضعی شفاف و راهبردی در ارتباط با تایوان اتخاذ کند. پس شکی باقی نمی ماند که ایالات متحده برای حراست از جزیره و برقراری امنیت، مداخله نظامی نخواهد کرد. اهرم اقتصادی برای حمایت از این تعهد کافی است

امروز مشارکت بین المللی حداکثری لازم است که حداقل مستلزم هماهنگی یک بسته تحریمی ارائه شده قوی با متحدان اروپایی و آسیایی است.روابط با روسیه و چین پیچیده خواهد ماند زیرا حتی اگر این روابط تا حد زیادی رقابتی یا خصمانه باشند، یک بعدی نخواهند بود. گفت و گوهای خصوصی و سطح بالا باید جزء روابط دوجانبه باشد. منطق حاکم بر چنین گفت و گوهایی کم تر به آنچه ممکن است انجام دهند مربوط می شود تا آنچه ممکن است مانع شود. اگرچه در باب چین زمینه بیشتری برای بررسی قوانین هدایت روابط بین دو قدرت وجود دارد اما نگرش ها و جاه طلبی های متفاوت و رقابتی ایالات متحده، روسیه و چین ممکن است همکاری در نظم جهانی را رد و یا محدود کند. اما این خطوط گسل ارتباط میان سه کشور را برای کاهش اشتباه محاسباتی در مسائل ژئوپلتیکی حیاتی تر خواهد کرد.

np_file_141484-1

آمریکا نباید تهدیدی وجودی ایجاد کند

 در همین حال، ایالات متحده نباید به دنبال دگرگونی سیاست های روسیه یا چین باشد نه به این دلیل که انجام این اقدام نامطلوب است بلکه به واسطه آن که حمایت از تغییر رژیم احتمالا نامربوط با غیرمولد خواهد بود. ایالات متحده باید با روسیه و چین انگونه که هستند برخورد کند نه آنگونه که واشنگتن ترجیح می دهد که باشند. تمرکز اصلی سیاست خارجی ایالات متحده در ارتباط با روسیه و چین نباید تغییر شکل جوامع آنها را در مرکز توجه قرار دهد بلکه می بایست بر انتخاب های سیاست خارجی آنها تاثیر بگذارد.با گذشت زمان این امکان وجود دارد که محدود کردن موفقیت خارجی انها و اجتناب از رویارویی، فشارهایی را در داخل سیستم های سیاسی شان ایحاد کند؛ گزاره ای که می تواند به تغییرات مطلوب منجر شود. دقیقا به سان چهار دهه پیش، سیاستی که برای مهار شوروی بدان متوسل شدند. اما واشنگتن نباید تهدیدی وجودی برای هیچ یک از دولت ها باشد.

لزوم غلبه رئالیسم بر ایده آلیسم  

دلیل دیگری برای اولویت دادن نظم بر ترویج دموکراسی وجود دارد؛ دلیلی که هیچ ارتباط مستقیمی با روسیه و چین ندارد. تلاش ها برای ایجاد نظم بین المللی چه با هدف مقاومت در برابر تجاوز و اشاعه یا مبارزه با تغییرات آب و هوایی و بیماری های عفونی از حمایت گسترده ای در میان کشورهای غیر دموکرات برخودار نیست. این در حالی است که در نظم جهانی احترام به مرزها و تلاش های مشترک برای مقابله با چالش های جهانی بر نظم لیبرال جهانی اولویت دارد. این که بسیاری از کشورها در تحریم روسیه مشارکت نداشتند اثبات کننده این حقیقت است. تعجب آور نیست که در میان بسیاری از رهبران غیر لیبرال، ترسیم بحران اوکراین در قاب رویارویی دموکراسی در برابر اقتدارگرایی تصویری است که یکباره از هم می پاشد. همین منطق در باب روابط ایالات محده با عربستان سعودی هم صدق می کند؛ کشوری که دولت بایدن با تاخیر به دنبال ترمیم روابطش با رهبران این بازیگر است. اولویت دادن دموکراسی و حقوق بشر یک مولفه است اما سیاست خارجی بر مبنای ملاحظاتی که توسط مولفه های ژئوپلتیک و جهانی تعریف شده مقوله دیگری است.

saudi-arabia-abu dhabi-Sheikh-Mohammed-bin-Zayed-Al-Nahyan (R)-Mohammed--bin-Salman-in Abu Dhabi-nov-2019-saudi-handout-afp

سایه چالش های ژئوپلتیکی بر همکاری های اقلیمی

باید رویکرد آمریکا در باب چالش های جهانی را با چشمانی باز تبیین کرد. چندجانبه گرایی به مراتب بر یکجانبه گرایی ارجحیت دارد اما چندجانبه گرایی محدود بسیار امیدوار کننده تر ازاقدام جمعی در اشکال جهانی است؛ رخدادی که ندرتا به نتیجه می رسد. چنان که در حوزه تغییرات آب و هوایی شاهد بودیم. بهتر است به دنبال مشارکت واقع بینانه با همفکران باشیم؛ رویکردی که می تواند درجه ای از نظم در جهان را محقق کند. در اینجا نیز رئالیسم بر ایده آلیسم غلبه کرده است.این مقوله پیامدهای مستقیمی برای مقابله با تغییرات آب و هوایی دارد. تغییرات اقلیمی یک تهدید وجودی است و اگر بهترین واکنش جهانی را به دنبال داشته باشد، چالش های ژئوپلتیک همچنان همکاری ها در این باره را دشوار خواهد کرد. ایالات متحده و متحدانش باید بر رویکردهای دیپلماتیک محدودتر تاکید کنند، هرچند در این حوزه پیشرفت های تکنولوژیکی بر دیپلماسی مقدم است. این امر نه به واسطه فقدان ابزارهای سیاسی ممکن، بلکه به دلیل حمایت سیاسی در ایالات متحده و سایر کشورها از پیمان های تجاری است که به واسطه آن می توانند با اعمال مالیات یا تعرفه ها بر کالاهای مشتق شده از سوخت های فسیلی تولید شده از طریق آن، کاهش انها را تشویق  کنند.در نتیجه فرایندهای کم مصرف انرژی برای انطباق با تغییرات اقلیمی باید مورد توجه بیشتری قرار بگیرند.

تهدید بازیگران شکست خورده برای آمریکا

سه ملاحظه آخر بیش از همه و به شکل مستقیم متوجه ایالات متحده است. آن هم در شرایطی که آمریکا  برای بازکردن گره هایی که معضلات ژئوپلتیک قدیمی را به مشکلات جدید پیوند می دهد، با تهدید جدی روبرو است آن هم نه از جانب روسیه و چین، بلکه از جانب تعدادی از کشورهای شکست خورده که این امکان را دارند تا اکسیژن را برای گروه های تروریستی فراهم کنند. خاورمیانه بزرگ و بازیگرانی چون کره شمالی با قابلیت های نظامی و هسته ای متعارف همچنان در حال رشد هستند. بنابراین مقوله تامین امنیت، واشنگتن را ناچار می کند تا هزینه های دفاعی اش را تا یک درصد تولید ناخالص داخلی افزایش دهد؛ هزینه ای که به شکل قابل توجهی پایین تر از سطح جنگ سرد است اما رقمش قابل توجه می باشد. متحدان ایالات متحده نیز باید اقدام های مشابهی را انجام دهند.

دلار آمریکا در خطر است

در رویارویی با تهدیدهای بسیاری که این دهه را تعریف خواهند کرد، ایالات متحده همچنین باید با احتیاط بسیار و جسارت بیشتری در حوزه اقتصادی عمل کند. هنوز هیچ جایگزین جدی برای دلار به عنوان ارز ذخیره واقعی جهان وجود ندارد اما اگر واشنگتن از طریق اعمال مداوم تحریم ها به ویژه تحریم هایی که بانک های مرکزی را هدف قرار دهد، ادامه دهد، دلار  ممکن است به خطر بیافتد. اگر ارز رقیب پیدا کند، ایالات متحده توانایی خود را برای استقراض با نرخ های پایین از دست خواهد داد و برای پرداخت بدهی هنگفتش که در حال حاضر بیش از 30 ترلیون دلار است، با مشکل روبرو خواهد شد. حتی در حال حاضر نیز این بدهی تهدید است و ممکن است که مخارج مولد دولت را از بین ببرد زیرا هزینه خدمات رسانی در کنارنرخ بهره افزایش خواهد یافت. اما احتیاط مالی باید با رویکرد قاطع تر با تجارت ترکیب شود که در حالت ایده ال به معنای پیوستن به توافق جامع و مترقی جهت مشارکت ترانس پاسفیک و ایجاد چارچوب های جدید اعلام شده در هند و اقیانوسیه و قاره آمریکا است تا موانع تجارت را کاهش یابد.

خطر آمریکای تقسیم شده

در عرصه کالا و خدمات استانداردهایی را برای داده ها تعیین کنید و به شکل معناداری به تغییرات آب و هوایی بپردازید. با این حال در نهایت، بزرگ ترین خطر برای امنیت ایالات متحده در دهه آینده را باید در خود این کشور یافت. کشوری که بر علیه خودش تقسیم شده است، نمی تواند تاب بیاورد.ایالات متحده همچنین نمی تواند در عرصه جهانی موثر باشد زیرا به عنوان یک شریک با رهبر قابل پیش بینی و قابل اعتماد تلقی نخواهد شد. همچنین این کشور قادر نخواهد بود با چالش های داخلی خود مقابله کند. پل زدن بر شکاف های کشور نیازمند تلاش مستمر از سوی سیاستمداران، مربیان، رهبران مذهبی و والدین است. اکثر هنجارها و رفتارهای مطلوب را نمی توان اجباری کرد، اما رای دهندگان این قدرت را دارند که سیاستمداران را براساس رفتارشان پاداش دهند یا مجازت کنند.

برخی تغییرات از جمله گسترش آموزش های مدنی و فرصت های خدمات ملی، می تواند به شکلی رسمی ارائه گردد. در این دهه هولناک؛ دهه ای که تهدیدهای ژئوپلتیکی قدیمی را در کنار چالش های رو به رشد جهانی تعریف کرده، طبیعتا در عرصه سیاست خارجی باید از افراط یا نادیده گرفتن تهدیدها اجتناب کرد. فعالیت در کشوری که عمیقا تقسیم شده، موجب خواهد شد تا بسیاری از سیاستگذاران و دیپلمات های آمریکایی زیر سوال بروند. آنچه مسلم است این است که مسیر تحولات این دهه و دهه های آینده به کیفیت مهارت های سیاسی مقام ها در داخل و دولت گرایی شان در خارج از کشور بستگی دارد.