به گزارش اکوایران، به نظر می‌رسد اسرائیل با آخرین عملیات ترور خونین خود در حال آزمایش ایران است. این یک بازی خطرناک در منطقه‌ای است که درگیر جنگی خونبار است.

کدام مهم‌تر است؛ چه کسی یا کجا؟

به نوشته اکونومیست، به سختی می‌توان گفت کدام یک مهم تر بود: این‌که چه کسی کشته شد یا کجا اتفاق افتاد. در 1 آوریل، یک حمله هوایی اسرائیل ساختمانی را در محوطه سفارت ایران در دمشق با خاک یکسان کرد. در این انفجار هفت نفر از جمله چند افسر بلندپایه ایرانی جان باختند. این یک تشدید تنش جدی جنگ در سایه طولانی بین اسرائیل و ایران بود که هدفی را مورد اصابت قرار داد که طبق هنجارهای بین‌المللی ممنوع محسوب می‌شود. اکنون سؤال این است که ایران چگونه پاسخ خواهد داد –و آیا خود اسرائیل قرار خواهد گرفت یا اصلی‌ترین حامی خارجی‌اش، یعنی آمریکا.

در این حمله سردار محمدرضا زاهدی، از فرماندهان بلندپایه نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مورد هدف قرار گرفته شد. گفته می‌شود او سال‌ها مشغول ماموریت مستشاری در سوریه و لبنان بود و روابط نزدیکی با حسن نصرالله، رهبر جنبش حزب‌الله لبنان داشته است. معاون او و پنج افسر دیگر سپاه نیز در این انفجار جان باخته‌اند. این ژنرال از زمان ترور سردار قاسم سلیمانی، فرمانده فقید نیروی قدس سپاه، توسط آمریکا در سال 2020، عالی‌ترین فرمانده ایرانی بود که ترور شد.

مقامات اسرائیلی علناً مسئولیت این حمله را برعهده نگرفتند (اگرچه در این خصوص تقریبا هیچ گونه تردیدی وجود ندارد). درست است که افسران سپاه در این ساختمان مشغول ماموریت مستشاری بوده‌اند، اما اگر [همان‌‌گونه که اسرائیلی‌ها استدلال می‌کنند] صرف حضور مردان نظامی برای هدف گرفتنشان کفایت می‌کند، پس بسیاری از سفارت‌خانه‌های اسرائیل نیز اهداف مشروعی خواهند بود. حتی عربستان سعودی، رقیب دیرینه ایران، به سرعت این حمله را محکوم کرد، اگرچه در محکومیت خود نامی از اسرائیل نبرد.

جنگ در دو جبهه

از 7 اکتبر، و با آغاز جنگ غزه، اسرائیل در دو جبهه می‌جنگد: با حماس در غزه، و علیه طیف وسیع تری از نیروهای مقاومت متحد ایران در سراسر منطقه. قدرت‌مندترین آن‌ها حزب‌الله است که تقریباً روزانه حملات موشکی خود را در شمال سرزمین‌های اشغالی ترتیب می‌دهد. اما این گروه تاکنون از جنگ همه‌جانبه پرهیز داشته است: اکثر لبنانی‌ها نمی‌خواهند پای کشورشان به جنگ باز شود و ایران نیز در مورد به خطر افتادن مهم‌ترین گروه متحدش محتاط است.

اسرائیل نیز به نوبه خود از حمله بیش از حد به عمق لبنان اجتناب کرده است تا مبادا با واکنش شدید حزب الله مواجه شود. این رژیم آتش بار خود را عموما بر جنوب لبنان متمرکز کرده است -هر چند در هفته‌های اخیر بیش‌تر دره بقاع، منطقه‌ای حاصلخیز در شرق کشور، جایی که حزب الله نیز حضور گسترده‌ای دارد، را هدف قرار داده است. با این حال، این رژیم هیچ گونه ملاحظاتی در مورد حمله به سوریه ندارد. پس از یک دهه جنگ داخلی، حکومت اسد ناتوان‌تر از ان است که با اسرائیل مقابله کند و شبه نظامیان در سوریه هم فاقد زرادخانه عظیم همرزمان  خود در لبنان همسایه هستند.

منطقه آتش آزاد 

سوریه فهرست بلندبالایی از اهداف را برای اسرائیل ارائه می‌دهد: افسران ایرانی، شبه‌نظامیان متحد و محموله‌های تسلیحاتی بعضا به مقصد حزب‌الله. این منطقه به یک منطقه آتش آزاد برای اسرائیل تبدیل شده است، اسرائیلی که از 7 اکتبر ده ها حمله در سوریه انجام داده است و بسیاری از فرماندهان بلندپایه و میدانی را هدف گرفته است.

حمله به کنسولگری

در روز کریسمس یک ژنرال ایرانی در دمشق ترور شد. در اواسط ژانویه پنج افسر از جمله یکی از فرماندهان اطلاعات سپاه در سوریه هدف قرار گرفته شد. حملات دیگری نیز حزب‌الله را هدف قرار داده اند، از جمله حمله به فرودگاه حلب در 29 مارس که منجر به کشته شدن هفت تن از اعضای این گروه و ده‌ها سرباز سوری شد.

از واشنگتن اصرار، از تهران انکار

در واکنش به ترور سردار سلیمانی، ایران به شلیک رگبار موشک‌های بالستیک به دو پایگاه آمریکایی در عراق بسنده کرد -‌بزرگ‌ترین حمله در نوع خود تا به امروز، اما به آتش برخی از تندروها را خاموش کرد. این بار ممکن است فشار داخلی بیش‌تری برای پاسخ وجود داشته باشد: ایران برای ماه‌ها شاهد حملات اسرائیل بوده و اسرائیل با حمله به ساختمان کنسولگری، اکنون به شکلی نمادین خاک ایران را هدف گرفته است. برخی مقامات بلندپایه ایران اظهار داشته‌اند که این بار ممکن است ایران راسا وارد عمل شود و به طور مستقیم پاسخ دهد و نه از طریق متحدانش.

شاید این سناریو محقق شود اما ایران عموما ترجیح می‌دهد از طریق دوستانش بجنگد. شب قبل از حمله به ساختمان نتعلق به سفارت، یک پهپاد پرتاب شده از عراق به پایگاه نیروی دریایی اسرئیل در ایلات، جنوبی‌ترین شهر سرزمین‌های اشغالی حمله کرد و مقاومت اسلامی عراق مسئولیت آن را به دست گرفتند. اکنون ممکن است شاهد حملات بیشتری از این دست باشیم -و همچنین ممکن است حمله به منافع آمریکا هم افزایش یابد.

دو کشور از 28 ژانویه، زمانی که یک پهپاد تهاجمی با حمله به پایگاه آمریکایی در شمال شرقی اردن سه سرباز را کشت، تلاش کردند تنش‌ها را کاهش دهند. در پاسخ، آمریکا اهدافی را در عراق و سوریه بمباران کرد. بر اساس تفاهمی نانوشته، نیروهای مقاومت حملات بیشتر به نیروهای آمریکایی را تعلیق کردند -هر چند با اکراه. اکنون مقامات آمریکایی علناً اعلام کرده‌اند که هیچ اطلاع قبلی از حمله اسرائیل به دمشق ندارند -پیامی که آنها به همتایان ایرانی خود منتقل کردند.

اما به نظر می‌رسد ایرانی‌ها از چنین موضع‌گیری قانع نمی‌شوند. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه در دوم آوریل گفت: «آمریکا باید پاسخگو باشد». علی شمخانی، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی نیز اظهارات مشابهی را مطرح کرد و گفت که آمریکا مسئولیت مستقیم این حمله را بر عهده دارد. ساعاتی پس از بمباران سفارت، نیروهای آمریکایی یک پهپاد تهاجمی را که در نزدیکی التنف، یک پادگان دورافتاده آمریکایی در شرق سوریه در پرواز بود، سرنگون کردند. مقامات مطمئن نیستند که آیا این پهپاد پایگاه را هدف قرار داده است یا خیر. با این حال، این اولین حادثه از اوایل فوریه بود.

بازی پرخطر

اسرائیل در سوریه بازی پرمخاطره‌ای انجام می‌دهد. این رژیم می‌پندارد که فرصتی نادر برای آسیب رساندن به متحدان  ایران در منطقه دارد و ایران آنقدر نگران یک جنگ گسترده‌تر است که نمی‌تواند انتقام‌جویی بزرگی انجام دهد. اما این قمار بسیار بزرگ و خطرناکی است. عملکرد گذشته هیچ تضمینی برای نتایج آینده نیست: اگر اسرائیل بیش از حد پیش‌روی کند، منطقه ممکن است خود را در یک درگیری بسیار آشفته‌تر بیابد.