به گزارش اکوایران، با گذشت بیش از سه ماه از آغاز جنگ غزه، کشورهای زیادی در دنیا درخواست آتش‌بس داده‌اند، از امریکا و اروپا گرفته تا کشورهای عربی. در این میان، سوال این است که پس از جنگ، تکلیف غزه چه خواهد شد؟ غزه در فردای پس از جنگ چه شرایطی خواهد داشت؟

غزه، نقطه‌ی داغ رقابت ژئوپلیتیک

به نوشته فارن پالیسی، اینکه آیا اسرائیل می‌تواند حماس را نابود کند و آیا پدیده‌ای مانند حماس اساساً نابودشدنی هست یا نه، قابل تردید و مسئله‌ی جداگانه و علی‌حده‌ای است که در جای خودش باید بحث شود. اما به‌فرضِ نابودی حماس یا تضعیف شدید آن، اسرائیل و ایالات متحده ادعا کرده‌اند که حماس دیگر نمی‌تواند نقشی در اداره‌ی آینده‌ی غزه داشته باشد. در عوض، امریکا و اسرائیل پیشنهاد کرده‌اند که برای اداره‌ی غزه‌ی پس ازجنگ، یک نیروی چندملیتی تشکیل شود که کشورهای عربی نیز، ازجمله کشورهای عربی خلیج فارس، نقشی در آن نیروی چندملیتی داشته باشند. چنین پیشنهادی اگر عملی شود بدان معناست که غزه می‌تواند به نقطه‌ی داغ رقابت‌های ژئوپلیتیکی بین قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی تبدیل شود.

قطر، مرکز رقابت ژئوپلیتیک بر سر غزه

اگر چنین نزاع و درگیری‌ای سر بگیرد، قطر از بازیگران اصلی آن خواهد بود و در مرکزش جای خواهد گرفت. قطر همواره حامی شاخه‌ی سیاسی حماس بوده و از سال 2012 نیز از مقامات و رهبران همین شاخه‌ی سیاسی میزبانی کرده است. حمایت قطر از حماس بخشی از استراتژی ژئوپلیتیکی گسترده‌تر قطر است که بر اساس آن، از گروه‌های اسلام‌گرا، به‌ویژه گروه‌هایی که تفکر اخوان المسلمینی دارند و یا به ایران و ترکیه نزدیک هستند، پشتیبانی می‌کند. با توجه به ضدیت عربستان و امارات با این دسته از گروه‌ها و تفکر اخوانی، و با توجه به رقابت منطقه‌ای قطر با عربستان و امارات، این سیاست قطر برای این است که وضعیت خود را با عربستان و امارات به نقطه‌ی تعادل برساند.

پس از پیروزی حماس در سال 2006 در انتخابات غزه و به‌دست‌گرفتن قدرت در این باریکه، امریکا از قطر خواست که یک راه ارتباطی با حماس باز کند. از همان زمان، قطر با این که رابطه‌ی رسمی با اسرائیل ندارد، حداقل در سه نوبت به طور فعال میان حماس و اسرائیل میانجی‌گری کرده است: یعنی در سال‌های 2015، 2018 و 2021.

قطر، مرد دیپلمات خاورمیانه

این شیخ‌نشین کوچک خلیج فارس خود را در قامت یک دیپلمات منطقه‌ای می‌بیند و دیپلماسی را راهی برای محافظت از خودش در این منطقه‌ی آشفته و پرآشوب می‌داند. از زمانی که کشورهای عربی به رهبری عربستان، با قطر قطع رابطه کردند و این کشور را محاصره نمودند، قطر بهتر و بیشتر نقش دیپلمات منطقه‌ای خود را بازی کرده است. برای مثال، در همین بازه، قطر مذاکرات و میانجی‌گری میان امریکا و طالبان را مدیریت کرده و همچنین در سال 2023 آزادی زندانیان امریکایی‌ای را که در ایران نگهداری می‌شدند تضمین کرده است.

در جریان جنگ اخیر غزه نیز قطر امیدوار است که پس از آتش‌بس یا توقف بشردوستانه، نقش اصلی را در آزادی گروگان‌های اسرائیلی‌ای که در دستان حماس هستند ایفا کند. تا کنون نیز از 24 نوامبر تا 1 دسامبر 2023، مذاکرات میان حماس و اسرائیل را مدیریت کرده و منجر به آزادی (مبادله‌ی) 110 گروگان  اسرائیلی و 240 زندانی فلسطینی شده است.

قطر احتمالاً پس از جنگ از اعضای غیرنظامی اخوان المسلمین در غزه حمایت کند (این اعضا می‌تواند شامل اعضای شاخه‌ی سیاسی حماس نیز باشد). این سیاست قطر، هم خواسته‌ی ایالات متحده و اسرائیل برای خلاصی غزه از حماس را برآورده می‌کند و هم درعین‌حال به دوحه برای حفظ اتحاد خود با ترکیه و تا حدی با ایران و مقابله با نفوذ امارات و عربستان سعودی کمک می‌نماید.

آلترناتیو عربستان: تشکیلات خودگردان

عربستان سعودی مدت‌هاست که بر سر رهبری جهان اسلام و منطقه با ایران رقابت می‌کند. از زمانی که ملک عبدالله، پادشاه فقید عربستان، آنچه را که ابتکار صلح عربی می‌نامید در سال 2002 روی میز گذاشت، ریاض نیز از روند صلح اعراب و اسرائیل حمایت کرده است. در حالی که تهران و دوحه از نظر مالی و نظامی از حماس حمایت می‌کنند، ریاض حامی تشکیلات خودگردان فلسطین است و احتمالاً بخواهد در غزه‌ی پس از جنگ، تشکیلات خودگردان را مستقر کند؛ تشکیلاتی که هم‌اکنون اداره‌ی بخشی از کرانه‌ی باختری را برعهده دارد.

موانعِ تشکیلات خودگردان برای رهبری غزه: اسرائیل و فلسطین!

امریکا نیز برای اداره‌ی غزه‌ی پس از جنگ به تشکیلات خودگردان روی خوش نشان داده و بارها گفته است که یک تشکیلاتِ خودگردانِ احیاشده می‌تواند برای این امر مناسب باشد. اما دو مشکل بزرگ وجود دارد. یکی اینکه اسرائیل با سپردن غزه به تشکلات خودگردان مخالف است. دوم اینکه عموم فلسطینی‌ها تشکیلات خودگردان را وابسته به اسرائیل می‌دانند و گروهی مانند حماس را بیشتر قبول دارند. بنابراین علاوه بر اسرائیل، حتی خود فلسطینی‌ها نیز بعید است تشکیلات خودگردان را در مقام حاکم غزه بپسندند و بپذیرند.

ریاض و واشنگتن باید کار دشواری را انجام دهند تا در میان اعضای تشکیلات خودگردان، رهبری را پیدا کنند که هم توسط اسرائیل پذیرفته شده باشد، و هم در میان فلسطینی‌ها به اندازه کافی محبوب باشد بتواند تا قدرت حماس و ایران را کاهش دهد.

سلام فیاض، رهبر آینده‌ی غزه؟

یکی از نامزدهای احتمالی، سلام فیاض، نخست‌وزیر سابق تشکیلات خودگردان است. فیاض رهبری عملگراست که از سال‌های 2007 تا 2013 از حمایت ایالات متحده و عربستان سعودی برخوردار بود . او همچنین در سال 2021 در تلاشی ناموفق برای تشکیل یک دولت وحدت ملی فلسطینی، با حماس گفتگو کرد. فیاض در گذشته پیشنهاد کرده بود که حماس زیر چتر سازمان آزادیبخش فلسطین قرار گیرد. درحالی‌که فیاض به طور علنی در مورد احتمال رهبری غزه در حال حاضر اظهار نظر نکرده است، رسانه‌های سعودی در اوایل ژانویه گزارش دادند که نام وی توسط دیپلمات‌های بین‌المللی در گفتگوهای خصوصی در مورد این موضوع ذکر شده است.

امارات و سعودی، متحدانی رقیب!

امارات و عربستان در ظاهر متحد یکدیگر محسوب می‌شوند، و در برابر قطر و اخوان المسلیمن واقعاً هم متحد یکدیگرند. اما در سایر مسائل، رقابت‌های ژئوپلیتیکی جدی‌ای نیز دارند. امارات و سعودی هر دو به دنبال گرفتن دست بالا در منطقه، هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ اقتصادی، هستند و در این راه ابایی از رقابت علنی با یکدیگر ندارند. برای مثال، هر دو کشور برای دست‌یافتن به تسلط منطقه‌ای، در جنگ‌های یمن و سودان به رقابت پرداخته‌اند. روند صلح اعراب و اسرائیل به طور کلی، و بحث در مورد آینده‌ی غزه، می‌تواند این رقابت را تشدید کند.

رقابت نفس‌گیر عربستان و امارات بر سر فلسطین و غزه

یکی از نیات اصلی امارات از عادی‌سازی روابطش با اسرائیل در سال 2020 این بود که خود را تبدیل به قدرت برجسته‌ی عربی کند که می‌تواند در فلسطین تغییراتی مهم ایجاد کند و این ردای حیثیتی را از دوش عربستان سعودی دور کند. اما اگر ریاض بتواند روابط خود را با اسرائیل عادی کند، پرونده‌ی فلسطین را از امارات پس خواهد گرفت. خصوصاً که عربستان عجله‌ای نیز برای عادی‌سازی از خودش نشان نداده و دنبال گرفتن امتیازات زیادی در قبال عادی‌سازی خصوصاً از امریکاست، از جمله پیمان امنیتی به سبک ناتو، دسترسی به تسلیحات پیشرفته‌ی امریکایی، و برنامه‌ی هسته‌ای غیرنظامی.

رهبر پیشنهادی امارات برای آینده‌ی غزه: محمد دحلان

ابوظبی احتمالاً محمد دحلان را برای مدیریت غزه در چارچوب تشکیلات خودگردان احیاه‌شده‌ی بایدن در نظر بگیرد. دحلان، رهبر برجسته‌ی سابق فتح و اهل غزه است که زمانی رئیس امنیتی آن بود. با این حال، دحلان اکنون در غزه منفور است، زیرا او سال‌های زیادی را در حال مبارزه با حماس بوده است. از نظر بسیاری از مردم غزه، او بهتر از یک اشغالگر اسرائیلی نیست.

دحلان از سال 2011 و پس از اتهامات مربوط به دست‌داشتن در فساد مالی و ترور یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادی‌بخش فلسطین، در تبعید و در ابوظبی زندگی می‌کند. گمان می‌رود که او بر عادی‌سازی روابط میان اسرائیل و امارات تأثیر گذاشته و میانجی‌گری کرده است. اگرچه این رهبر سابق فتح علناً ایفای نقش در غزه‌ی پس از حماس را رد کرده است، اما همچنین اشاره کرده است که برای رهبری سیاست فلسطین در آینده آماده است. اگر دحلان بتواند به چنین جایگاهی دست پیدا کند، امارات به یک بُرد استراتژیک دست یافته است.

دحلان با مصر و اردن نیز روابط خوبی دارد و مصر و اردن نیز در هر بحث دیپلماتیک بین‌المللی‌ای در مورد آینده‌ی غزه نقش خواهند داشت و شاید خود را به رقابت‌های کشورهای عربی خلیج فارس بر سر فلسطین و غزه بکشانند.

سیاست و دغدغه‌های اردن و مصر در مسئله‌ی فلسطین

اردن که با کرانه‌ی باختری هم مرز است و از سال 1948 تا 1967 این سرزمین را اشغال کرده بود، جمعیت زیادی از آوارگان فلسطینی را در خود جای داده است. معاهده‌ی صلح سال 1994 اَمّان با اسرائیل، سرپرستی کشور پادشاهی هاشمی اردن بر اماکن مقدس اسلامی و مسیحی در قدس را به رسمیت می‌شناسد که خود تصویری از اعتبار منطقه‌ای، رهبری و اهمیت مذهبی این کشور عربی در آن ناحیه است.

در سال 1979، مصر، اشغالگر سابق غزه، اولین کشور عربی‌ای بود که روابط خود را با اسرائیل عادی کرد. از آن زمان، این کشور هدف خود را متعادل‌کردن روابط استراتژیک خود با اسرائیل با حمایت مردمی از فلسطینی‌ها و نیاز به حفظ ثبات در امتداد مرزهای خود قرار داده است. با ممنوعیت ورود اکثر ساکنان غزه به اسرائیل، گذرگاه مرزی رفح مصر مسیر اصلی خروج آنهاست. این منطقه‌ی مرزی همچنین بخشی از تونل‌های حماس را نیز در خود جای داده است. در طول جنگ اخیر، قاهره به کنترل گذرگاه رفح کمک کرده و اطلاعاتی را با اسرائیل به اشتراک گذاشته است، در‌حالی‌که رئیس‌جمهور این کشور، ژنرال عبدالفتاح السیسی، با میزبانی یک اجلاس بین‌المللی تلاش کرده خود را در موقعیت یک میانجی قرار دهد. اردن نیز به همین ترتیب نشستی میان رهبران ایالات متحده و عرب تشکیل داده بود.

 

نقاط ضعف اردن و مصر در برابر اعراب خلیج فارس

اما هر دو کشور از آسیب‌پذیری‌هایی رنج می‌برند که می‌تواند توسط قدرت‌های خلیج فارس که مشتاق ایفای نقش رهبری در غزه‌ی پس از حماس هستند، مورد سوءاستفاده قرار گیرد. آنها بسیار فقیرتر از همتایان خود در خلیج فارس هستند و اقتصادشان در وضعیت وخیمی قرار دارد که گاهی موجب خشم و اعتراض مردمشان نیز شده است.

اردن از سال 2018 از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس کمک‌های مالی دریافت کرده است و به دلیل فشارهای ناشی از همه‌گیری کرونا، به حمایت مالی این کشورها وابسته‌تر نیز شده است. از آن طرف، مصر حتی قبل از همه‌گیری و جنگ روسیه و اوکراین نیز با مشکلات اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کرد، اکنون این بحران‌ها و تأثیر آنها بر قیمت مواد غذایی و سوخت، اوضاع را برای مصر بدتر هم کرده است.

 

استفاده‌ی قطر و امارات و عربستان از نیاز اقتصادی مصر

قطر حامی اخوان المسلیمن است و ژنرال السیسی، دشمن اخوان المسلمین. اخوان سال 2012 و پس از سقوط حسنی مبارک توانست در تنها انتخابات دموکراتیک این کشور پیروز شود، اما خیلی زود و توسط کودتای السیسی که با حمایت عربستان انجام شده بود، از قدرت برکنار و به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته شد. قطر می‌تواند با استفاده از اهرم مالی از السیسی بخواهد فشارها بر اخوان را کم کند. امارات و سعودی نیز می‌توانند با استفاده از همین ابزار، از مصر در جنگ‌های سودان و لیبی و یمن استفاده کنند.

اردن، راه ورود به کرانه‌ی باختری و قدس 

نفوذ بر اردن به کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس امکان دسترسی و کنترل احتمالی بر کرانه‌ی باختری و قدس شرقی را می‌دهد. عربستان سعودی مایل است جایگزین اردن به عنوان نگهبان اماکن مقدس قدس شود. این سیاست سعودی باعث می‌شود که دست ریاض در مذاکرات عادی‌سازی با اسرائیل و همچنین وجهه‌ی این کشور به عنوان رهبر جهان اسلام و عرب تقویت شود. عربستان که هم‌اکنون نیز تولیت مسجدالحرام و مسجدالنبی را در اختیار دارد، به دنبال این است که سرپرستی مسجدالاقصی را نیز به عنوان سومین مکان مقدس اسلامی برعهده بگیرد.

آغاز رقابت‌های کشورهای عربی خلیج فارس بر سر غزه

رقابت‌های درون‌خلیجی در غزه هم‌اکنون آغاز شده است. برای مثال:

1. قطر میزبان مذاکرات سه‌جانبه‌ی ایالات متحده، حماس و اسرائیل بود تا اجازه‌ی توقف موقت در جنگ و ارائه‌ی کمک‌های بشردوستانه را بگیرد.

2. اندکی پس از شروع جنگ، عربستان سعودی به‌سرعت پیشنهادات خود را مطرح کرد و میزبان نشستی از بازیگران اصلی منطقه و کشورهای دارای اکثریت مسلمان مانند ایران و ترکیه بود و مذاکراتی را نیز با میانجی‌گری چین برای پایان‌دادن به جنگ شروع کرد.

3. پس از حملات انصارلله به کشتی‌های اسرائیلی یا به مقصد اسرائیل در دریای سرخ، یک استارت‌آپ اسرائیلی توافق‌نامه‌ای را با امارات برای راه‌اندازی یک پل زمینی برای انتقال کالا از دبی از طریق عربستان سعودی و اردن به بنادر اسرائیل به امضا رساند.

هرچندکه اسرائیل، ایالات متحده، و بسیاری از رهبران عرب خواهان نابودی حماس هستند و در این مورد با یکدیگر اشتراک نظر دارند، اما رسیدن به این هدف مشترک، یعنی نابودی حماس، ممکن است مشکلات و اختلافات دیگری را میان آنها ایجاد کند. جنگ اسرائیل و حماس می‌تواند رقابت فزاینده میان کشورهای عربی خلیج فارس را تشدید کند و تبدیل به منبعی جدید برای تشدید تنش منطقه‌ای شود و از این حیث، جای حماس را بگیرد.