به گزارش اکوایران، اسراییل نمی‌داند پس از آن که، روی کاغذ، حماس را سرنگون کرد و این منطقه محاصره شده را از رهبران آن جدا کرد، در رابطه با غزه چه کار کند. همانطور که یوآو مردخای، ژنرال بازنشسته اسرائیلی می‌پرسد - بعدش چی شد؟ مردخای که هماهنگ کننده سابق فعالیت‌های کابینه در مناطق فلسطینی بود، همچنین یکی از افرادی است که در مذاکرات پیچیده آزادی اسرا با حماس شرکت داشته است.

ابهام در موضع رسمی

به نوشته بن کاسپیت، ستون‌نویس المانیتور، تزاچی هانگبی، مشاور امنیت ملی اسرائیل در هفته‌های اخیر ادعا کرده که پس از غزه‌ی حماس، کنترل این سرزمین باید به تشکیلات خودگردان فلسطین (PA) واگذار شود. اما این موضع رسمی اسرائیل نیست. در واقع، اکثریت آشکار نمایندگان حزب حاکم لیکود با بازگشت تشکیلات خودگردان به سرزمینی که حماس آن را در سال 2007 از آنجا بیرون کرد، مخالف است. احزاب راست افراطی «صهیونیسم مذهبی» و «قدرت یهود» در ائتلاف حکومتی این ایده را کاملاً رد کرده‌اند.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، در این مورد مبهم صحبت می‌کند و ایده‌های مختلف، مانند اشغال غزه توسط اسرائیل را رد می‌کند، اما جایگزینی ارائه نمی‌دهد. تنها سناریویی که او متعهد به آن شده، حفظ کنترل نظامی اسرائیل در سرتاسر قلمرو است، همان کاری که اسرائیل برای چندین دهه در کرانه باختری انجام داده است. بی میلی او به متعهد شدن به وضوح با آینده شخصی و سیاسی او پس از جنگ مرتبط است، آینده‌ای که تقریباً به اندازه غزه ابری است.

یک منبع ارشد امنیتی سابق که نخواست نامش فاش شود به المانیتور گفته: «اسرائیل سه گزینه دارد. [برای اسرائیلی‌ها] یکی از آن‌ها عالی است، دومی بد است، سومی بد نیست اما غیر واقعی است».

سناریوی اول؛ بازگشت به وضعیت چهار دهه پیش و هراس قاهره

اولین گزینه، که از بیش‌ترین حمایت در میان تصمیم گیرندگان اسرائیل برخوردار است، این است که مصر در ازای بخشش کامل بدهی‌های خارجی عظیم خود، کنترل این منطقه را به دست گیرد.

هنگامی که رهبران اسرائیل و مصر در اواخر دهه 1970 در حال مذاکره بر سر پیمان صلح تاریخی خود بودند، اسرائیلی‌ها به انور سادات، رئیس جمهور وقت مصر -که غزه را که تا زمان تصرف این سرزمین توسط اسرائیل در سال 1967 اداره می‌کرد- التماس کردند که کنترل آن را پس بگیرد. بیش از چهار دهه بعد -که غزه یکی از پرجمعیت‌ترین و فقیرترین مکان‌های روی زمین شده- رئیس‌جمهور کنونی مصر، عبدالفتاح السیسی، نیز تمامی درخواست‌ها، طرح‌ها و پیشنهادات ارائه شده به او را رد کرده است.

این منبع امنیتی سابق گفت: «آمریکایی‌ها و ما و همچنین برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس هنوز از گزینه مصر دست برنداشته‌ایم. تلاش‌هایی انجام می‌شود که طرف‌های مربوطه مصری را متقاعد کند که در اینجا فرصتی غیرقابل برگشت برای مصر وجود دارد که دوباره روی پای خود بایستد.»

این پیشنهادها شامل بازسازی غزه در جنوب موقعیت فعلی آن -به جای بازسازی در مناطق تخریب شده توسط بمب‌های اسرائیل- و انتقال برخی از ساکنان آن به کشورهای عربی یا کشورهای دیگر و باقی ماندن بقیه در غزه‌ی بازسازی شده است.

مصری‌ها با عصبانیت به این ایده‌ها واکنش نشان داده‌اند. یوسی کوهن، رئیس سابق موساد، از سوی کابینه اسرائیل مأمور شده تا اهرمی بین‌المللی ابداع کند که مصری‌ها را به سمت مطلوب سوق دهد. او رابط‌های متعدد خود را فعال کرده است، از کشورهای منطقه بازدید کرده و پیشنهاداتی را ارائه کرده است، اما بی فایده بوده است. مصری‌ها همچنان در موضع خود مستحکم هستند.

یک منبع ارشد سیاسی اسرائیلی که نخواست نامش فاش شود به المانیتور گفت: «آن‌ها فکر می‌کنند که افزودن بیش از 2 میلیون فلسطینی به جمعیت مصر اخوان المسلمین را بیدار می‌کند و می‌تواند باعث انقلابی در مصر شود. آن‌ها ترجیح می‌دهند مصر ورشکست شود تا اینکه با سرنوشت مقامات ارشد فلسطینی روبرو شوند که حماس هنگام سرنگونی تشکیلات خودگردان آن‌ها را از پشت بام‌ها به پایین پرت کرد».

سناریوی دوم؛ از رام الله تا شهر غزه

گزینه دوم بازگشت تشکیلات خودگردان به غزه است که بسیاری از تصمیم گیرندگان اسرائیلی آن را ایده بدی می‌دانند. به بیان ساده، این طرح هدف نهایی کابینه برای قطع همه روابط بین خود و غزه را به هم خواهد زد.

در اینجا منافع سیاسی زیادی مطرح است. راست سیاسی اسرائیل به شدت با کنترل فلسطینی‌های خودگردان بر غزه مخالفت می‌کند، زیرا از این می‌ترسد که فلسطینیان آن‌جا و کرانه باختری تحت رهبری مشترک متحد شوند. این امر به انشعاب میان فلسطینی‌ها که از سال 2007 در خدمت ایدئولوژی افرطیون اسرائیلی بوده، پایان می‌دهد و می‌تواند امکان مذاکرات سیاسی بر سر تشکیل کشور فلسطین را احیا کند.

با این حال، این طور که به نظر می‌رسد آن‌ها دلیل کمی برای نگرانی دارند. پس از واقعه 7 اکتبر، اجماع عمومی نادری در اسرائیل وجود دارد که طرح جدایی از غزه که توسط نخست وزیر آریل شارون در سال 2005 آغاز شد، باید تکمیل شود. حکومت تشکیلات خودگردان بر غزه به روابط اسرائیل و نوار غزه پایان نمی‌دهد و می‌تواند حتی آن را تقویت کند.

سناریوی سوم؛ ائتلاف بین المللی، یک رویای رومانتیک؟

گزینه سوم، دادن کلیدها به ائتلاف بین المللی متشکل از کشورهای عربی و/یا ناتو، اتحادیه اروپا یا سازمان ملل است.

یک منبع بلندپایه سیاسی اسرائیلی که نخواست نامش فاش شود به المانیتور گفت: «این رمانتیک به نظر می‌رسد، اما چنین گروه‌هایی هیچوقت کار نمی‌کنند. کسانی که غزه را اداره می کنند باید [با موضوع] درگیر باشند و ذینفع واقعی باشند، نه اینکه فقط مهمان باشند.»

این منبع سیاسی به نتیجه جنگ لبنان در سال 2006 و قطعنامه 1701 شورای امنیت سازمان ملل اشاره کرد که قرار بود حزب‌الله را از جنوب لبنان، دور از مرز اسرائیل، تا خطی در شمال رودخانه لیتانی عقب برانند. یک نیروی چند ملیتی در امتداد این خط مستقر شد، اما حزب الله به تدریج به جنوب بازگشت.

این منبع با اشاره به درگیری‌های خشونت‌آمیز با حزب‌الله در هفته‌های اخیر گفت: «هیچ‌کس جرأت نکرد به حزب‌الله بگوید دوباره در امتداد مرز [با اسرائیل] مستقر نشود، و ما را به تشدید تنش‌های کنونی سوق داد».

یک سناریوی عجیب و تخیلی!

یکی از راه‌حل‌های جدید که برخی از اسرائیلی‌ها طرح می‌کنند، ساخت یک جزیره مصنوعی عظیم در سواحل غزه است.

یکی از مقامات ارشد امنیتی سابق به المانیتور گفت: «این کار ارزان‌تر و سریع‌تر از بازسازی خود نوار غزه خواهد بود. فناوری، ابزار و پول لازم وجود دارد. ابوظبی و دبی دارای تعداد زیادی از این جزایر مصنوعی هستند که به قطب گردشگری، تجارت، مسکن و زیرساخت تبدیل شده‌اند. انجام آن نسبتا آسان است، ارزان است و به همه این امکان را می‌دهد که برگ جدیدی را ورق بزنند. اهالی غزه سرزمین جدیدی با زیرساخت‌های کارآمد دریافت خواهند کرد و دیگر مرز زمینی بین اسرائیل و غزه وجود نخواهد داشت.

این منبع هشدار داد که هرگونه تلاش برای بازسازی غزه، با توجه به شبکه عظیم تونل‌های زیرزمینی که ممکن است همه چیز در آن فرو بریزد، می‌تواند با شکست روبرو شود.

این مقام امنیتی سابق اسرائیل گفت: «شهر زیرزمینی آنچه را که بالای سرش است به پایین می‌کشد. فاجعه هنوز در راه است. این جزیره می‌تواند راه حل بسیار خوبی باشد.»