صدای زنی بی‌احساس پشت خط می‌گوید: «به مخابرات قره‌باغ خوش آمدید. شماره‌ای که شما گرفته‌اید وجود ندارد.»

این شماره متعلق به یک زن ارمنی است که در استپاناکرت، پایتخت سابق قره‌باغ، یک منطقه جدایی‌طلب در اعماق کوه‌های آذربایجان که حتی توسط حامی اصلی‌اش ارمنستان، به رسمیت شناخته نشده است، گیر افتاده است.

شوهر این زن پس از انفجار یک انبار سوخت در روز سه‌شنبه و کشته شدن ده‌ها نفر در نزدیکی استپانکرت، شهری که برای آذربایجان به خاکندی معروف است، زخمی شد و دچار سوختگی شدید شد.

یک روز بعد، او را با هواپیما به ایروان، پایتخت ارمنستان بردند، اما خانواده در میان کمبود شدید مواد غذایی، داروهای پزشکی و سایر وسایل ضروری، هنوز در خاکندی هستند.

یکی از بستگان این زن در اوکراین در مصاحبه با الجزیره گفت: «این یک کابوس است. این فقط یک تله است. تمام خانواده من - سه خاله، فرزندان، نوه‌ها، پدربزرگم - همه بی‌خانمان شده‌اند.»

یک درگیری‌ به ظاهر بدون راه‌حل

ده‌ها هزار ارمنی از قره‌باغ پس از بیش از سه دهه استقلال عملی آن که در 2 سپتامبر 1991 اعلام شد، بی‌خانمان شده‌اند.

این اتفاق پس از اولین جنگ بین دو کشور شوروی سابق، ارمنستان و آذربایجان صورت گرفت. حدود 30000 قربانی گرفت و صدها هزار ارمنی و آذری را که عمدتاً به روسیه گریختند آواره کرد.

نیروهای ارمنی و جدایی‌طلب هفت ناحیه اطراف قره‌باغ را که این کشور را به ارمنستان مرتبط می‌کردند تصرف کردند و به سرزمینی بی‌صاحب و پر از شهرهای ارواح و میدان‌های مین تبدیل شدند.

این بن‌بست به‌عنوان یکی از «درگیری‌های بدون راه‌حل» اتحاد جماهیر شوروی سابق شناخته شد که در آن جدایی‌طلبان و ارمنستان که اقتصاد ضعیفی داشتند بالاتر از توانایی‌هایشان ظاهر شدند.

رهبران جدایی‌طلب پیروز در ارمنستان به قدرت رسیدند و «طایفه قره‌باغ» را تشکیل دادند که به طور گسترده متهم به فسادی بود که رشد اقتصادی و سرمایه‌گذاری خارجی را خفه می‌کرد. همچنین گفته می‌شود که آنها کمک‌های هنگفت ارمنی‌های دیاسپورا را برای تسلیحات جدید اختلاس کردند.

پس از تقریباً سه دهه فقر، انزوا و شعله‌ور شدن خشونت، جدایی‌طلبان چندین منطقه کلیدی را در جنگ سال 2020 با آذربایجان از دست دادند.

پس از 32 سال و 26 روز استقلال به رسمیت شناخته نشده، و درگیری نظامی دیگری در اوایل ماه جاری، قره‌باغ از بین رفت.

ساموئل شاخرامانیان، رهبر جدایی‌طلبان روز پنجشنبه فرمانی را امضا کرد که در آن گفته شد نهادهای دولتی منطقه برچیده می شوند و دولتی که در ارمنستان به نام آرتساخ شناخته می‌شود، تا اول ژانویه 2024 دیگر وجود نخواهد داشت.

همچنین روز پنجشنبه، دیوید بابایان، دیپلمات ارشد سابق قره‌باغ، تسلیم مقامات آذربایجان شد.

یک روز پیش از آن، روبن واردانیان، یک ارمنی که میلیاردها دلار در روسیه به دست آورده اما به قره‌باغ نقل مکان کرد و به عنوان یکی از «وزرا» در آن خدمت کرد، دستگیر و به پایتخت آذربایجان، باکو منتقل شد.

در آذربایجان این خبر با خوشحالی همراه شد.

امیل مصطفی اف، تحلیلگر مستقر در باکو به الجزیره گفت: «امروز یک روز تاریخی است و ما باید به الهام علی‌اف رئیس جمهور آذربایجان و سربازان آذری بدهی پرداخت کنیم. امروز شاهد هستیم که چگونه تجزیه‌طلبی در خاک آذربایجان پایان یافت.»

او گفت که «مرحله جدیدی» از توسعه برای آذری‌ها و ارمنی‌های قره‌باغ در پیش است، زیرا برای آنها حقوق کامل شهروندی را تضمین کردند. به عقیده او: «البته، آغاز کار سخت خواهد بود. بی‌اعتمادی وجود دارد. اما من مطمئن هستم که در 10 سال آینده، ما تصویر دیگری از قره‌باغ توسعه یافته و ارامنه شاد را مشاهده خواهیم کرد.»

اما اکثریت قریب به اتفاق ارامنه قره‌باغ به وعده‌های باکو بی‌اعتماد هستند.

هزاران خودروی آنها به آرامی از طریق پست‌های بازرسی با سربازان آذری و حافظان صلح روسی به سمت ارمنستان می‌روند. تصویر آن‌ها و از فضا دیده می‌شود.

حدود 85 درصد از جمعیت ارمنی قره‌باغ - که تا هفته گذشته 120000 نفر بودند - قبلاً منطقه را ترک کرده‌اند و اکثر ساکنان باقی مانده نیز احتمالاً نقل مکان خواهند کرد.

مردی ارمنی که اکنون در ازبکستان زندگی می‌کند، به الجزیره گفت: «خاله من تنها کسی است که در محله‌اش در استپانکرت باقی مانده است. عروسش یک پزشک است و پزشکان آخرین کسانی هستند که آنجا را ترک خواهند کرد.»

پدرش در استپاانکرت به خاک سپرده شده است و او آماده میزبانی از هر یک از بستگان خود است.

او همچنین تاکید دارد که پایان استقلال قره‌باغ در اوایل ماه جاری توسط رهبران روسیه و ترکیه طراحی شده است.

نفوذ روسیه و ترکیه

در 6 سپتامبر ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه از رجب طیب اردوغان، همتای ترکیه‌ای خود در سوچی در دریای سیاه استقبال کرد.

روسیه برای چندین دهه از ارمنستان حمایت کرده و روابط نزدیکی با آذربایجان دارد، در حالی که ترکیه به شدت از آذربایجان حمایت کرده و تسلیحات و پهپادهای پیشرفته را در جنگ 2020 به این کشور ارائه کرده است.

دو هفته پس از این نشست، چهار سرباز آذری و دو غیرنظامی بر اثر مین‌هایی که باکو می‌گوید توسط جدایی‌طلبان کار گذاشته شده بود، کشته شدند.

نیروهای آذری با حمله وارد قره‌باغ شدند و یک روز بعد، با میانجیگری روسیه برای آتش بس، این حمله برق آسا پایان یافت.

این مرد گفت: «پس از ملاقات آنها، نیروهای آذری در قره‌باغ دستور گرفتند به ما حمله کنند. پوتین ارمنستان را ناامید کرد. تصمیم گرفت آن را تسلیم کند.»

تحلیلگران به روندها و محاسبات اشتباه دیگری اشاره کردند که منجر به پیروزی باکو شد. یکی از آنها جمعیت‌شناسی است.

علیرغم نرخ بالای زاد و ولد، مهاجرت به ارمنستان، روسیه و غرب طی سال‌ها باعث خشکی این کشور که به‌اندازه دبی است شد. کشوری که جمعیت رسمی آن در حدود 140000 نفر بود.

جمعیت ارمنستان نیز به حدود 2.7 میلیون نفر کاهش یافته است، در حالی که آذربایجان نفت‌خیز این روزها بیش از 10 میلیون ساکن دارد.

تعداد ارمنیان سوریه که از جنگ داخلی گریختند و در قره‌باغ به آنها زمین رایگان داده شد، اندک بود و روند جمعیت را معکوس نکرد.

نیکولای میتروخین از دانشگاه برمن آلمان به الجزیره گفت که قابل درک است که حتی 140000 نفر نیز نمی‌توانند جمعیت بسیار بزرگتر و رو به رشد آذربایجان را تحمل کنند.

دومین مشکل بزرگ نظامی بود.

میتروخین گفت که جدایی طلبان، ارمنستان و ارامنه در سرتاسر جهان در ساخت خط دوم تاسیسات دفاعی، به ویژه دژهای مستحکم در کوهستان سرمایه‌گذاری کمی کردند.

آن‌ها به تدبیرهای منسوخ تکیه می‌کردند و تحولات جدیدی را که در خاورمیانه آزمایش شده بود، در نظر نمی‌گرفتند.

میتروخین در مورد جنگ 2020 گفت: «آنها تلاش‌های باکو برای مدرن‌سازی ارتش خود را در دهه 2010 نادیده گرفتند و هواپیماهای بدون سرنشین و واحدهای توپخانه متحرک سوار بر جیپ را خریداری نکردند، چیزی که برای ارمنستان و آرتساخ مقرون به صرفه بود.»

در طول جنگ 44 روزه، نیروهای جدایی‌طلب و ارمنی در گروه‌های بزرگ یا کامیون‌ها حرکت کردند. سنگرهای آنها عریض اما کم عمق بود و توپخانه و مواضع آنها برای روزها ثابت ماند و به هدف آسانی برای هواپیماهای بدون سرنشین تبدیل شد.

برخی از ناظران و مقامات ارمنی مدعی شدند که انبوه پهپادهایی که تانک‌ها، سامانه‌های موشکی، توپخانه، سنگرها و نیروها را مورد اصابت قرار می‌دادند از سمت ترکیه هدایت می‌شد و گفته می‌شد که آنکارا «مزدوران» استخدام شده در سوریه را به منطقه اعزام کرده است.

مقامات ارمنستان و رسانه‌های غربی همچنین مدعی شدند که ترکیه هزاران «مزدور» را در مناطق حامی آنکارا در سوریه مستقر کرده است. آذربایجان و ترکیه اما این ادعا را رد کردند.

هزینه 

هزینه جنگ برای آذربایجان تقریباً 2800 سرباز و میلیاردها دلار برای خرید تسلیحات بود.

و سرانجام، اقتصادهای ارمنستان و قره‌باغ برای حمایت از ارتش بسیار ضعیف و فاسد بودند.

به گفته میتروخین: «اقتصاد ضعیف بود، اگر نه شبیه مافیا اما مملو از جرم بود. سرمایه‌گذاران خارجی، به‌ویژه آن‌هایی که از دیاسپورای ارمنی بودند، نمی‌خواستند با دانستن آداب و رسوم محلی سرمایه‌گذاری کنند - یا به عبارت دقیق‌تر، توسط آنها از بین رفتند.»