به گزارش اکوایران، در مارس گذشته، لوید آستین، وزیر دفاع گفت که در نتیجه حمایت قابل توجه غرب، ضدحمله بهاری ارتش اوکراین: شانس بسیار خوبی برای موفقیت داشت. حتی ژنرال ریچارد دانات، رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح بریتانیا اظهار داشت که حمله اوکراین به قدری موفقیت‌آمیز خواهد بود که ممکن است پوتین پایین کشیده شود.

با این حال، اکنون واقعیت‌های جنگ این ادعاهای خوش‌بینانه را از بین برده و حقیقت تلخ را آشکار کرده است. مهم نیست که اوکراین چند نفر را به نبرد اعزام کند، بعید است که اوکراین بتواند روسیه را از قلمرو خود بیرون کند.

واقعیت‌های جنگ 

به نوشته دنیل ال. دِیویس در پایگاه ریسپانسبل استیت‌کرفت، اگرچه برای حامیان اوکراین ناخوشایند خواهد بود، اما اکنون عاقلانه‌ترین راه برای زلنسکی یافتن راهی برای مذاکره است که تا حد امکان آزادی و قلمرو کیف را تضمین کند. راهی که به مرگ و مجروح‌شدن ده‌ها هزار جنگجوی اوکراینی پایان بدهد؛ مردان و زنانی که کیف برای بازسازی کشور پس از جنگ به آن‌ها نیاز دارد.

همان ماهی که آستین مدعی شد اوکراین «شانس بسیار خوبی» برای شکست روسیه دارد، نوشتم که در صورت باور به اینکه «روسیه در جنگ شکست خواهد خورد»، عدم موفقیت اوکراین در تخریب دارایی‌ها و تضعیف مواضع روسیه باعث غافل‌گیری غرب خواهد شد. یک ماه قبل از شروع ضدحمله، با دلایلی بسیار عملی توضیح دادم که چرا حمله اوکراین تقریباً به طور قطع در دستیابی به اهداف خود شکست خواهد خورد.

4590831

در آن زمان نوشتم که برای موفقیت در قطع پل روسیه و کریمه، نیروهای اوکراینی مجبور خواهند بود که با قدرت هوایی پایین، دفاع هوایی محدود، تعداد ناکافی مهمات توپخانه و ترکیبی از تسلیحات مدرن و قدیمی در دست نیروهای داوطلب کم‌تجربه و افسرهایی با آموزش اندک، از میان لایه‌های دفاعی قوی روسیه عبور کنند.

اکنون همه این عوامل به طور قابل‌پیش‌بینی دست‌به‌دست هم داده و نیروهای اوکراینی پس از شش هفته تلاش برای نفوذ به اولین خط دفاعی اصلی روسیه شکست خورده‌اند.

مقامات اوکراینی و غربی با ادعای اینکه پیشرفت ضدحمله صرفاً آهسته اما پیوسته است، سعی کرده‌اند تصویر خوبی از آن ترسیم کنند. آن‌ها ادعا می‌کنند که همه باید صبر داشته و با گذشت زمان، نیروهای مسلح اوکراین پیروز خواهند شد. برخی از تحلیلگران استدلال کرده‌اند که اوکراین در به کارگیری تسلیحات ترکیبی که ارتش‌های ناتو از آن‌ها استفاده کرده و در اوایل امسال استفاده از آن‌ها را به سربازان اوکراینی آموزش داده‌اند، ضعیف عمل کرده‌اند. اما حقیقت تلخ این است که به دلایل بسیار قابل‌پیش‌بینی، پیشرفت آن‌ها از همان اول هم قطعی نبود.

از حدود ۵ ژوئن، کیف حمله بزرگی را در منطقه زاپوریژیا آغاز کرد. اوکراین قصد داشت تا منطقه امنیتی روسیه را بلافاصله شکسته، سپس به اولین خط دفاعی اصلی روسیه نفوذ کرده و توکماک را در حدود ۱۵ مایلی پشت خطوط و در مسیر تصرف ملیتوپول تصرف کند. فرماندهی اوکراین این حمله را با دو تیپ مکانیزه ۴۷ و ۳۳ که بیشترین آموزش و تجهیزات را از ناتو دریافت کرده بودند، همراه با تانک‌های لئوپارد آلمانی و خودروهای زرهی بردلی هدایت کرد.

از همان ابتدا، این دو تیپ متحمل شکست‌های سنگینی شده و نتوانستند بیش از چند کیلومتر پیشروی کنند. آن‌ها در چهار روز اول، تعداد زیادی از خودروهای زرهی مدرن خود را از دست دادند. در دو هفته اول نیز اوکراین در مجموع ۲۰ درصد ماشین‌های زرهی غربی و بیش از ۳۰ درصد نیروی ضربتی خود را از دست داد. دلایل این تلفات، با توجه به شرایط موجود کاملاً قابل درک بود. روسیه بیش از شش ماه را صرف ساخت کمربندهای دفاعی دقیق و قدرتمند کرده بود، از مزیت قابل توجهی در قدرت هوایی، دفاع هوایی، توپخانه، میدان‌های مین، موشک‌های هدایت‌شونده ضدتانک، توپخانه موشکی و جنگ الکترونیک (برای شکست پهپادها و موشک‌های هدایت‌شونده اوکراینی) برخوردار بود.

امیدهای واهی

در تلاش برای نشان‌دادن تصویری خوب از وضعیت، روز سه‌شنبه، مقامات و تحلیلگران غربی به واشنگتن‌پست گفتند که «تاکنون ارتش اوکراین رویکردی مبتنی بر فرسایش را پیش گرفته که هدف آن عمدتاً آسیب‌زدن به خطوط دفاعی روسیه است»؛ اما این حرف دقیقی نیست. نیروهای اوکراینی رویکرد مبتنی بر فرسایش «پیش نگرفته‌اند»، بلکه آنها به ناچار تاکتیک خود را تغییر داده و گروه کوچکی از نیروهای پیاده‌نظام را برای نفوذ به سنگرهای روسیه فرستاده‌اند. پیشروی صرف با خودروهای زرهی کارساز نخواهد بود و اگر اوکراین در انجام حملات زرهی بزرگ اصرار می‌داشت، تعداد بیشتری کشته و تلفات می‌داد.

مشکل کیف این است که این «رویکرد» عملاً شکست خواهد خورد. جغرافیای نظامی کل منطقه را زمین‌های باز و مسطح همراه با خطوط جنگلی باریک تشکیل می‌شود. از آنجایی که روسیه مالک آسمان است و ناوگان بزرگی از هواپیماهای بدون سرنشین دارد، هر زمان که سربازان اوکراینی در فضای باز حرکت کنند، بلافاصله در معرض آتش توپخانه یا خمپاره قرار می‌گیرند. اگر هر وسیله نقلیه زرهی در فضای باز حرکت کند، به همین ترتیب به سرعت نابود می‌شود. بهترین کاری که می‌توان انجام داد، نفوذ تعداد کمی از پیاده‌نظام به داخل سنگرهای روس‌هاست.

مسئله این نیست که نیروهای زلنسکی «آهسته» پیش‌روی می‌کنند، بلکه مسئله این است که آن‌ها به هیچ یک از اهداف تاکتیکی اولیه خود در راه ساحل آزوف دست نیافته و دقیقاً به همین دلیل است که ملزومات رزمی لازم برای پیروزی وجود ندارد. آنها به طور قطع، منابع انسانی یا تجهیزات کافی برای موفقیت در اختیار ندارند.

230712-zelenskyy-mb-1432-abed11

یگانه راه‌حل

البته همیشه این امکان وجود دارد که روسیه دچار فروپاشی سیاسی ناگهانی شود، مانند آنچه در سال ۱۹۱۷ رخ داد و اوکراین موفق شود. با این حال، این بسیار بعید است و عاقلانه نیست که کیف امیدهای آینده خود را بر اساس چنین محتملاتی قرار دهد. ادامه تلاش‌ها به طرز غم‌انگیزی منجر به کشته‌شدن نیروهای اوکراینی، ویران‌شدن شهرهای اوکراین، و از دست رفتن فرصت صلح خواهد شد.

روز دوشنبه، سابرینا سینگ، معاون سخنگوی پنتاگون گفت که اوکراین «قدرت رزمی کافی برای موفقیت در میدان جنگ را دارد». این خوش‌بینی به شدت با واقعیت‌های جنگ فاصله دارد. ایالات متحده باید از چنین اظهارات نادرستی دست برداشته و در عوض، تلاش‌های دیپلماتیک واقعی برای پایان‌دادن به جنگ را آغاز کند.

من می‌دانم که همه می‌خواهند اوکراین برنده شود و روسیه شکست بخورد. اما اصرار در پیگیری این آرمان، واقعیت را تغییر نخواهد داد. اقداماتی که امید زلنسکی برای خروج از این جنگ را ممکن می‌کند، موافقت با آتش‌بس تا آغاز مذاکرات است.

حتی این نیز تضمینی برای موفقیت نیست، اما هر چه اوکراین بیشتر در جستجوی چنین نتیجه‌ای تأخیر کند، احتمال تقویت توان تهاجمی روسیه برای آغاز حمله مجدد در تابستان و احتمالاً تصرف خارکیف یا اودسا بیشتر می‌شود. به عبارت دیگر، ممکن است که بن‌بست بدترین سناریو برای کیف نباشد. اکنون زمان ساخت مسیر دیپلماتیک برای پایان‌دادن به جنگ است.