به گزارش اکوایران، جمعه و شنبه، جهان شاهد رخدادی بی سابقه بود، واقعه ای که از سال 1991 مشابهش در روسیه دیده نشده بود. به ناگهان وسایل نقلیه نظامی در خیابان های مسکو برای دفاع از کرملین در برابر آنچه شبه کودتا خوانده می شد، مستقر شدند. یوگنی پریگوژین و شرکت نظامی خصوصی واگنر -ارتشی مزدور که از طرف روسیه در اوکراین می‌جنگند- در شورشی ناگهانی، یک شهر و مقر نظامی در جنوب روسیه را تصرف کردند و پیشروی مسلحانه به سمت پایتخت را کلید زدند.

یک‌صدایی مخالفان و موافقان شورش واگنر

در همین راستا، خبرگزاری سی ان ان با جید مک‌گلین، پژوهشگر موسسه مطالعاتی جنگ فعال در کالج کینگ لندن، مصاحبه داشت؛ چهره ای که کتاب جدیدش تحت عنوان «جنگ روسیه» عمیقا به افکار رهبران این کشور و چگونگی شکل‌گیری چنین ذهنیتی در پس‌زمینه سرکوب و تبلیغات دولتی می‌پردازد.مک گلین در پاسخ به سوال سی ان ان در باب تاثیر شورش پریگوژین بر افکار عمومی روس ها گفت:این مقوله تا حدودی بستگی به جغرافیایی دارد که ما در مورد آن صحبت می‌کنیم، روس ها در ارتباط با این شورش و تاثیر مثبت یا منفی آن اختلاف نظرهای جدی دارند.

اما در یک مورد اجماع نظر وجود دارد و آن چرایی این شورش است. به بیانی دیگر حتی در میان کسانی که این شبه کودتا را محکوم می کنند، نوعی درک ضمنی وجود دارد چرا که آنها نیز از نحوه جنگ در اوکراین و عملکرد نخبگان فاسدی که مسئولیت ارتش را برعهده دارند ناراضی هستند. مخالفان شورش نیز باور دارند که فرماندهان ارتش تمام سرمایه ها را از بین برده اند و اکنون سربازان عادی جیره ندارند.

برنده یا بازنده شورش در مسکو

این تحلیلگر در ادامه این مصاحبه و با اشاره به استقبال مردم روستوف از شورشیان واگنر در این باره گفت که در شرایط کنونی نوعی بیگانگی میان روس ها و نخبگان سیاسی وجود دارد. از منظر او پریگوژین فعلا تا حدودی با شورش خود توانسته تا شکاف ها را عریان تر کند.او در ادامه تاکید کرد که پریگوژین تقریبا منعکس کندده چههر و خصلت های پوتین روزهای نخست ریاستش است. رهبر واگنر هم به سان پوتین به جای نخبه ستیزی، بیش از همه به ناسیونالیسم قومی متوسل شده است.

 مک گلین در پاسخ به سوال دیگر سی ان ان درباره این که چنین انعکاسی چه معنایی برای پوتین دارد گفت: براساس نطرسنجی ها_ هرچند داده های آن در کشورهای مستبد چندان دقیق نیست_ پوتین تا پیش از شورش واگنرها از حمایت 82 درصدی برخوردار بود و بیش از 72 درصد روس ها هم حامی جنگ در اوکراین بودند. اما شورش واگنر ورق را برگرداند.با این همه به باور او درباره این که برنده یا بازنده بازی اخیر کدام طرف است، پریگوژین یا پوتین، به راحتی نمی توان چیزی گفت.از همین رو صحبت از پایان یا آغاز دوباره حیات سیاسی پوتین عباراتی است بی معنا.

تصویری مبهم از روسیه پسا پوتین

مک گلین در پاسخ به این سوال که شورش واگنر چه تاثیری بر جنگ اوکراین خواهد گذاشت ضمن اشاره به دستاوردهای پی در پی واگنرها در میدان چنگ و جایگاه متلزلزل شده پوتین گفت، اگر من به جای رئیس جمهوری روسیه بودم، شاید تلاش می کردم برای اثبات دوباره قدرت خود، نبرد را تشدید کنم، از همین رو افزایش بمباران مواضع غیر نظامیان رخدادی غیر ممکن نیست. به باور این تحلیلگر از آنجای تشخیص برنده این بازی دشوار است، اما امروز – حداقل در کوتاه مدت یا میان مدت-شاهد تصویری مبهم از روسیه پسا پوتین هستیم، آن هم در شرایطی که نیروی دموکراتیکی در مسکو مستقر نمی باشد.

درباره جانشین احتمالی پوتین

این تحللیگر در ادامه و در پاسخ به سوال سی ان ان که پرسیده بود که آیا جانشین پوتین می تواند ملی گراتر و افراطی تر از او باشد یا نه، گفت که در شرایط کنونی پیش بینی جانشین احتمالی رئیس جمهوری روسیه دشوار است. با این همه حقیقتی که نمی توان انکار کرد، حضور برجسته نخبگان فاصدی است که بیش از همه به ثروت و منافع خود می اندیشند. اما در طرفی دیگر، شاهد رقابتی مان نخبگان معقول تر و به اصلاح لیبرال های سیستمی هم هستسم، همان هایی که رویاروی امنیت سالاران قرار دارند و شاید بتوانند نبرد در اوکراین را تسهیل کنند.با این همه به باور این تحللیگر هرکس بعد از پوتین قدرت را در دست بگیرد به ناسوینالیسم قومی متوسل خواهد شد چرا که بدین طریق محبوب تر جلوه خواهد کرد.

مک گلین در ادامه و با اشاره به بمباران اطلاعاتی در روسیه جهت توجیه جنگ در اوکراین از منظری دیگر این وضعیت رسانه ای و خبری را تحللی کرده و در این باره به سی ان ان گفت که براساس بررسی های حدودی، بیش از 40 درصد از روس ها از کانال های تلگرامی اخبار مرتبط با جنگ در روسیه را دنبال می کنند. طبیعتا کرملین برای توجیه شکست ها یا ناکامی های خود، دست به تبلیغات در ابعاد وسیعی زده است. اما این حقیقت را هم باید لحاظ کرد که چهره هایی چون پریگوژین و یا حتی رمضان قدیروف هم کانال های خود و فالورهای خود را دارند و اخبار را آنگونه که می خواهند روایت می کنند. از این منظر، ما به جای این که شاهد حباب اظلاعات باشیم، درگیر چیزی شبیه چارچوب سازی فرهنگی هستیم و روش معناسازی که خود پس لرزه های جدی را به همراه دارد.