به گزارش اکوایران، توافق اخیر کشورهای عضو اوپک پلاس مبنی بر کاهش تولید نفت، موجب غافلگیری دولت‌های غربی شده و واکنش مقامات ایالات متحده را هم در پی داشته است. در شرایطی که جو بایدن، در آستانه انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا به شدت به کاهش نرخ سوخت نیاز داشت، این تصمیم به طور آشکاری تلاش‌های او را در این زمینه به چالش کشید. در واقع بایدن که با سفر به خاورمیانه در ماه جولای و دیدار با محمدبن‌سلمان، ولی‌عهد عربستان سعودی، به امید توفیق در جلب رضایت‌ کشورهای خلیج فارس برای افزایش عرضه نفت، انتقاداتی فراوانی را به جان خرید، اکنون در وضعیت دشواری از سوی حامیان و منتقدانش قرار گرفته است.

به همین بهانه، پل پیلار، تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل، با انتشار یادداشتی در پایگاه تحلیلی نشنال اینترست با عنوان نفت عربستان و دوستی‌های متزلزل این موضوع را مورد بررسی خود قرار داده است.

تنها منافع دائمی

تصمیم اوپک پلاس برای کاهش تولید نه تنها نشان از اشتباه بایدن در سفر به عربستان در ماه جولای دارد بلکه حرف هنری جان تمپل، نخست وزیر قرن نوزدهم بریتانیا، را نیز تائید می‌کند: «ملّت‌ها هیچ دوست یا دشمن ذاتی و دائمی‌ای ندارند بلکه فقط منافع دائمی دارند».

یک نتیجه‌ی این سخن جان تمپل این است که در شروع هر رابطه و توافقی با هر دولت خارجی باید انتظار داشت که بیشتر اوقات آن دولت منافع خودش را دنبال خواهد کرد و نه احساسات دوستانه یا خصمانه.

سیاست خاورمیانه‌ای ساده‌لوحانه

یک ضعف مداوم سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا ‌در چند دوره ریاست جمهوری گذشته ارزیابی کشورهای منطقه با منطق ساده‌ی دوست یا دشمن به جای پیگیری منافع ایالات متحده است. 

عربستان سعودی با وجود اقداماتی نظیر کشتن خبرنگار مقیم آمریکا، حملات هوایی در یمن که عامل مهمی در تبدیل شدن جنگ این کشور به یک فاجعه‌ی انسانی بود و نقض آشکار حقوق بشر در این کشور همواره از مزایای حضور در ردیف دوستان ایالات متحده برخوردار بود. دوست دائمی خواندن ساده‌انگارانه عربستان توسط آمریکا به زمان دیدار فرانکلین روزولت با ابن سعود در کشتی‌ای در کانال سوئز در سال 1945 برمی‌گردد. همکاری نصفه و نیمه‌ی چند دهه گذشته عربستان با اسرائیل در چند دهه گذشته  نیز طرفداران اسرائیل در آمریکا را راضی نگه می‌داشت.

تغییر در استراتژی نفتی

وزیر انرژی عربستان سعودی توضیحات قابل فهم و منطقی درباره‌ی دلیل کاهش تولید اوپک پلاس داد و آن اینکه با افزایش خطر وقوع رکود جهانی و چشم‌انداز کاهش تقاضا و به تبع آن کاهش قیمت نفت در سطح فعلی تولید، از نظر اقتصادی به نفع کشورهای نفتی است که میزان تولید خود را کاهش دهند.

سود فعلی عربستان سعودی در این است که درآمدش از را فروش نفت را به حداکثر برساند. دقیقاً یک مثال از اینکه منافع چطور به سیاست‌گذاری تبدیل می‌شوند. در گذشته عربستان جمعیت به مراتب کمتر و مازاد بودجه به مراتب بیشتری داست. در آن زمان به نفع عربستان با ذخایرعظیم نفتی‌اش بود که تقاضا برای نفت را در طولانی مدّت حفظ کند و مانع از بروز رشد قیمت‌هایی شود که کشورهای مصرف کننده را به سمت انرژی‌های جایگزین سوق می‌‌داد. پایین نگه‌داشتن قیمت نفت در گذشته توسط عربستان فقط به خاطر دوستی‌اش با کشورهای غربی نبود.

حالا امّا با جمعیت و نیازهای داخلی بیشتر و منابع مالی محدود استراتژی عربستان کسب درآمد بیشتر است. همزمان تلاش کشورهای مصرف کننده برای گسترش منابع انرژی جایگزین بیشتر مستقل از قیمت نفت و به دلیل نگرانی‌های زیست محیطی و تغییرات اقلیمی است.

موثرترین توافق‌های بین‌المللی نه براساس دوستی واحساسات گرم و صمیمی بلکه بر اساس منافع متقابل طرف‌ها هستند و بقای یک توافق وابسته به ادامه دریافت این منافع توسط طرفین است.

یک توافق استاندارد

یک مثال خوب توافق برجام بین ایران و آمریکاست که برنامه‌ی هسته‌ای ایران –رقیب منطقه‌ای عربستان- را محدود می‌کرد. این توافق گرچه چند جانبه بود ولی بیشتر چانه‌زنی بین ایران و آمریکا صورت گرفت که عموماً دشمن یکدیگر فرض می‌شوند. توافق مطمئناً براساس دوستی و یا حتی اعتماد بنا نشده بود، در واقع بر مبنای عدم اعتماد بود اما برای طرفین منافع متقابل داشت. ایران از بخشی از تحریم‌های اقتصادی رهایی می‌یافت و آمریکا و غرب از از مزیّت اطمینان از محدودیت بر برنامه اتمی ایران بهره ‌می‌برد بدون از دست دادن چیزی در مقابل.

توافق برجام خودش خودش را لازم‌الاجرا می‌کرد. اگر ایران تعهدات خودش را انجام نمی‌داد تحریم‌ها سریعاً به جای خود برمی‌گشتند و اگر آمریکا به تعهدات خود عمل نمی‌کرد –همان کاری که ترامپ در سال 2018 انجام داد- ایران از محدودیت‌های توافق رها می‌شد.

نفع کشور یا نفع حاکم

منافعی که یک رژیم دنبال می‌کند می‌تواند گاهاً بیشتر به نفع حاکم باشد تا به نفع کشورش که به حوزه سیاست داخلی و دغدغه‌ی رژیم‌ها برای حفظ خودشان برمی‌گردد. منفعت محمد بن سلمان –رهبر فعلی عربستان سعودی- قطعاً با منافع کشورش یکی نیستند. این از آنجا که هربار مردم عربستان اعتراضی می‌کنند توسط حکومت سرکوب می‌شوند نیز مشخص است. منفعت کوتاه مدّت محمد بن سلمان در تثبیت جایگاه خودش با اجرای طرح‌های بلند پروازانه‌ی توسعه‌ای است که می‌تواند یک عامل مهم در سیاست انقباضی عربستان در بازار نفت باشد سیاستی که می‌تواند با منفعت بلندمدت عربستان که در حفظ بازار جهانی نفت است در تضاد باشد.

بن سلمان از تفاوت نفع کشور و حاکم در آمریکا نیز با خبر است و شاید یک انگیزه‌ی دیگرش تاثیرگذاری در سیاست داخلی آمریکا باشد. بن سلمان با دونالد ترامپ نزدیک است و احتمالاً مایل است که یک خودکامه دیگر را بار دیگر در مسند قدرت در آمریکا ببیند. قیمت نفت جهانی و به طبع آن قیمت بنزین خودروهای آمریکایی تاثری منفی زیادی در آینده سیاسی بایدن و دموکرات‌ها واشنگتن دارند و این احتمالاً یک فاکتور دیگر در محاسبات بن سلمان باشد.