دکتر هاشمی در آن اوان و ایام که ذکر و توصیف چگونگی آن را بارها شنیده ایم، استادی جسور و در سال های میانی عمر بود که بدون مجامله و پرده پوشی ایرادات و انتقادات خود بر قوانین تازه تدوین شده را مطرح می کرد و راهکار ارائه می داد. مباحثاتی  که در کلاس های وی مطرح می شد، و پاسخ هایی که سوال کنندگان از سوی استاد دریافت می کردند، قابلیت آن را داشتند که به عنوان بخشی از یک نقشه راه  به قانون نویسان ارائه شوند. او معتقد بود «قانون اساسی مبنای تنظیم قدرت و تضمین آزادی است.»

دکتر هاشمی در عین گذراندن تحصیلات دانشگاهی در سپهر دانشکده های حقوق لائیک فرانسه، حقوقدانی مسلمان بود که آموزه های دینی و قوانین فقهی را در نظام حقوق ایران می پسندید و در عین حال بر به روز کردن آن ها نیز تلاش داشت، پرتوی از این دیدگاه را می توان در عضویت او در  شورای عالی کمیسیون حقوق بشر اسلامی ایران و در عین حال عضویت در  «کار گروه بازداشت‌های خودسرانه کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد» مشاهده کرد. 

مرحوم دکتر هاشمی سپس کوشید برای بسط و توسعه مفهوم «حقوق اساسی» فراتر از تدریس چند واحد دانشگاهی، گرایشی را در نظام تدریس حقوق در دانشگاه های ایران ایجاد کند که از آن با عنوان «حقوق عمومی » یاد می شود و در این راه و با تاسیس دانشگاه فارابی  موفق شد. 

اکنون گرایش حقوق عمومی در دانشکده های حقوق ایران، از پر استقبال ترین گرایش های رشته حقوق است و این یکی از مواریث و یادگارهای ارزنده این استاد دانشمند است. 

مرحوم دکتر هاشمی در هشتاد و یک سال عمر پر برکت خود  با تدوین جزوات، کتاب ها و مقالات متعدد از جمله: 

— حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران (جلد اول: اصول و مبانی کلی نظام)

—حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران (جلد دوم: حاکمیت و نهادهای سیاسی)

—حقوق بشر و آزادی‌های اساسی

—حقوق اساسی و نهادهای سیاسی و.... و همچنین پایه گذاری گرایش حقوق عمومی، میراثی ماندگار در عرصه حقوق و اداره نظام ها  از خود به جا گذاشت.

روحش شاد و نام و یادش پایدار باد