به گزارش اکوایران، دهه اول ریاست جمهوری شی جین پینگ با غرور گذشت؛ «شی» رقبای سیاسی اش را پاکسازی کرد و با اتخاذ سیاست های پر هزینه، اقتصاد چین را به خطر انداخت، سرکوب مردمان سین کیانگ را و اعزامشان به اردوگاه های اصلاح فکری را در اولویت برنامه هایش گذاشت و همسایگان پکن را به واسطه توسل به سیاست خارجی تهاجمی ترساند.حالا انتظار می رود که حزب کمونیست چین که قرار است روز یکشنبه تشکیل جلسه دهد به«شی» پنج سال دیگر برای دبیرکلی حزب و رهبری دوباره فرصت دهد. طبیعتا سومین دوره ریاست«شی»به عنوان رهبری ارشد به جای آن که نشان از تداوم و ثبات باشد می تواند به بی اطمینانی ها دامن بزند چرا که چالش های «شی»؛ رهبری که تمایل چندانی برای مشارکت در فرایند تصمیم گیری ندارد با تداوم وضع موجود افزایش خواهد یافت.

«شی» دیکتاتوری را در چین بازتعریف کرد

«شی» در همان دامی افتاده که دیکتاتورها در طول تاریخ در آن اسیر شده اند؛ او از زمان ریاست مائو تسه تونگ، بیش از هر رهبر چینی دیگر، قدرت را به شکلی مطلق در اختیار دارد و بر آن متمرکز است تا جایی که بسیاری عنوان « رهبر همه چیز» را در توصیفش به کار می برند.رقبا- خواه واقعی یا خیالی- از طریق کمپین گسترده نه به فساد حذف شده اند. دو مقام ارشد پیشین هم ماه گذشته به اتهام جرایم مالی و همچنین بی وفایی به «شی» در زندان هستند. رئیس جمهوری چین اشکارا سایر سیاستمداران را به توطئه علیه حزب متهم می کند؛ اهرمی برای تحت فشار قرار دادن همان هایی که شاید اندکی ناراضی باشند. از منظر«شی» وفاداری به رهبری حزب مهم ترین شایستگی و نوعی فضیلت است. پس زیردستان برای اثبات وفاداری شان باید سیاست های او را مو به مو اجرایی کرده و به جای بیان حقایق تلخ و پیامدهای منفی، با یکدیگر رقابت داشته باشند. به نوشته نیویورک تایمز، این رویکرد همان وضعیتی را تعریف کرده که دنگ شیائوپینگ و دیگر رهبران پیشین حزب کمونیست با تغییراتی که دهه ها پیش ارائه کردند، برای جلوگیری از وقوعش تلاش داشتند.

تمرکز بیش از اندازه قدرت در دستان مائو موجب اتخاذ تصمیم هایی چون جهش بزرگ و کارزاری برای افزایش تولیدات کشاورزی و صنعتی در اواخر 1950 شد؛ تصمیم هایی که ماحصلی جزء قحطی و ویرانگری به جای نگذاشت و به خشونت های سیاسی و هرج و مرج در سال های 1966 دامن زد و زمینه ساز وقوع انقلاب فرهنگی شد. پس از مرگ مائو در سال 1976، دنگ با تعریف محدودیت هایی برای سن بازنشستگی در ارتباط با پست های دواتی و نظامی و دادن اختیارهای بیشتر به نهادهای حزبی، رقابت رهبران را قابل پیش بینی تر کرد. با این همه دنگ به قوه مقننه و دادگاه های چین بر برای مقابله با حزب اختیاری نداد. «شی» در سال 2018 تمامی این محدودیت ها را برداشت آن هم بدون ان که با مقاومتی روبرو شود یا صدای مخالفی را بشنود. از همان بازه زمانی بسیاری از تحلیلگران پیش بینی کردند که این وضعیت نشان می دهد که«شی» از فرصت لازم برای تبدیل شدن به رئیس جمهوری مادام العمر برخوردار است.

آثار ویرانگر نسخه جهش به جلوی«شی»

رئیس جمهوری چین حامی اقتصادی است که تحت کنترل دولت مرکزی باشد. سال گذشته سرکوب و برخورد ناگهانی با شرکت های بزرگ اینترنتی چین آغاز شد؛ رویکردی که بخشی از طرح او برای توزیع دوباره ثروت و مهار بخش خصوصی است. فعلا این مقوله مورد توجه قرار گرفته اما نه قبل از آن که میلیارد ها دلار را از ارزش گذاری شرکت های مولد پاک شود و یا کارآفرینی زیر سوال رفته و رکود اقتصادی گسترده در چین تشدید گردد. در حالی که سایر بخش های جهان یاد گرفته اند که با همه گیری کووید19 کنار آمده و زندگی کنند، «شی» سرسختانه  کارزار مقابله با این ویروس و اجرایی کردن «سیاست کووید صفر »را در دستور کارش قرار داده است. از همین رو مقام های سراسر چین در حال تعریف قرنطینه های شدید و نظارت گسترده بر فرایند پویایی هستند که بازتابی است از سیاست جهش به جلوی ؛ سیاستی مخرب که در زمان ریاست مائو، رهبران پکن به شدت بدان پایبند بودند.

«سیاست کووید صفر» خشم شهروندان و دولت های محلی را برانگیخته و همزمان هزینه های سنگینی را بر این کشور تحمیل کرده است. شرکت های خصوصی که امروز از اختلال ها و سرکوب های نظارتی اسیب دیده اند، کارمندانشان را اخراج می کنند و فارغ التحصیلان دانشگاهی در تلاش برای یافتن شغل هستند. از همین رو برای نخستین بار در سال های اخیر، نرخ بیکاری به یک خطر و تهدید سیاسی برای حزب تبدیل شده و بازار امکلاک چین کل ساختار اقتصاد این کشور را تهدید می کند.

غرب دیگر به چین باج نمی دهد!

در عرصه سیاست خارجی،«شی» چندین دهه محدودیت های تعریف شده را کنار گذاشت و در راستای رویکردی عضلانی طراحی شده تلاش کرد تا موقعیت چین را به عنوان قدرت پیش رو بازتعریف کند؛ هرچند این سیاست به اعتبار وجایگاه این کشور آسیب زد.چین جزایر مورد منافشه در دریای جنوبی را نظامی کرده، تایوان را به حمله نظامی تهدید، تنش مرزی با هند را برگزیده و واردات از استرالیا را به دلیل آن که این کشور بر تحقیقات بین المللی در باب منشا همه گیری تاکید داشت، قطع کرده است.«شی» خودمختاری هنگ کنگ را در هم شکست و انزوای چین را به واسطه همسویی با پوتین پیش از حمله او به اوکراین رقم زد. کشورهایی که می توانستند شرکای با ارزشی برای پکن باشند در ائتلاف هایی چون «کواد»؛ ائتلافی با حضور ایالات متحده، ژاپن، استرالیاو هند؛ در برابر چین تعریف شده اند.

آمریکا و برخی از کشورهای اروپایی که جریان تجارت و سرمایه گذاری شان برای ظهور چین به عنوان قدرت اقتصادی با اهمیت بود، امروز ظاهرا تمایل کمی برای تجارت با این بازیگر دارند. همانگونه که وزیر اقتصاد آلمان در باب حمایت گرایی و نقض حقوق بشر توسط رهبران پکن گفته بود، اروپایی ها دیگر به چین اجازه اخاذی نمی دهند.

بزرگ ترین تهدیدی که که امروز چین و جهان با آن روبرو هستند، عواقب سوء حکومتمداری «شی» است؛ رویکردی که می تواند چین را وارد یک درگیر نظامی گسترده برای انحراف توجه و افکار عمومی، کند.تداوم بی میلی «شی» برای تقسیم قدرت همچنین می قادر است خطر ایجاد شکاف های داخلی در دوره سوم ریاستش را افزایش دهد. ارزیابی میزان مخالفت در حزب کمونیست دشوار است اما نشانه هایی از ناامیدی عریان شده است.شاید سوالی که ذهن ها را درگیر کرده این باشد که«شی» تا چه بازه مانی قادر به ریاست است. فعلا در پاسخ باید گفت که پایانی برای قدرت نمایی به چشم نمی خورد.

حزب در سایه«شی» فعالیت دارد و هنوز اشاره ای به جانشین بالقوه اش نکرده است. کنگره حزب کمونیست چین هفته آینده برای یافتن سرنخ هایی مبنی بر این که رهبران دیگر ممکن است اجازه قدرت نمایی داشته باشند رارصد می کنند اما بعید است امروز رهبری قدرت رویارویی با «شی» را داشته باشد.این گزاره خطرناکی است چرا که همانگونه که تحلیلگران هم می گویند تمرکز قدرت در دستان چنین چهره ای می تواند چین را در معرض جدی ترین و هولناک ترین تهدیدها قرار دهد.