کینز اگر بود بحران یورو را پیش‌بینی می‌کرد

جان مینارد کینز، اقتصاددان برجسته انگلیسی با انتشار کتاب نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول، توانست انقلاب کینزی و جریان کینزیسم را در تاریخ علم اقتصاد رقم بزند. نظریات او در باب اصلاحات پولی تحولی را در نظام اقتصادی جهان ایجاد کرده است. برای همین دولت‌ها موظف‌اند که مسیر حرکت سرمایه‌داری را هدایت کنند. کینز بر این باور بود که حرکت روبه‌جلوی سرمایه‌داری در قرن بیست، دست آوردی جزء رکود اقتصادی بلندمدت، ورشکستگی بانک‌ها و بحران نخواهد داشت، نکته جالب‌توجه این است که اگر کینز در این روز‌ها به اروپا می‌آمد، حتماً بحرانی که در محدوده یورو در حال شکل‌گیری است را پیش‌بینی می‌کرد و می‌توانست به‌راحتی ریشه برخوردهای مبالغه‌آمیز آلمانی‌ها را در اروپا تفسیر کند.

قلمرو نظریات اقتصادی

برخی از تئوری‌های اقتصادی مانند یک نیروی پنهان، دنیا را تغییر داده‌اند. در دهه‌۱۹۳۰ اقتصاددانان بزرگ، توجه به نظرات نامتعارف کینز را بعد از مرگش، راه‌حلی برای نجات اقتصاد می‌دانستند، به‌طوری‌که در اواخر دهه شصت، نظریات کینز شالوده تمام نظریات اقتصادی غرب بود؛ اما هنگامی‌که در دهه هفتاد با تورم‌های بالا روبرو شده‌ایم، ایده او از رونق افتاد و دوباره به نظریات بازار آزاد برگشته‌ایم و در سال بحران ۲۰۰۸ دوباره به نظریات کینز برمی‌گردیم.

پیدایش کینزیسم

کینز معتقد به دخالت دولت در اقتصاد، در زمان‌های لازم است. ازنظر او دولت باید در مسیر پرمخاطره جریان بازار آزاد مداخله کند و آن را به نفع ما تغییر دهد، حتی اگر مجبور باشد خود را بدهکار کند؛ و در مقابل، منتقدین او بر این باورند که عدم تعادل‌ها در اقتصاد تنها نتیجه اعمال سیاست‌های غلط دولت بوده است. آن‌ها معتقدند که کینز نتوانسته است، الزام ورود دولت در زمان خروج اقتصاد از تعادل‌ها را به‌خوبی توضیح دهد، درحالی‌که می‌توان اقتصاد را به حال خود رها کرد تا دوباره در تعادل جدیدی خود را بازسازی کند. نکته قابل‌توجه آن است که نظریات کینز در زمان خود راهی برای خروج سرمایه‌داری از رکود، تأمین منابع مالی جنگ و بازسازی اقتصاد بعد از جنگ جهانی اول و ایجاد روزنه‌هایی برای نجات و استمرار رشد اقتصادی در دهه‌های بعد از خود شده است.

تئوری کینز و جنگ جهانی اول

نظریات کینز، در التهاب‌های جنگ جهانی اول متولد شده است، هرچند که او از جنگ بیزار بود ولی نمی‌توانست کشورش را در این شرایط رها کند؛ بنابراین او از استعداد خود برای تأمین مالی جنگ کمک گرفت. او در خزانه‌داری آمریکا مسئول انتقال وام‌های مالی به کشور‌های درگیر جنگ بود. کینز در این زمان متوجه شد که چه مقدار دنیا و روابط انسان‌ها درهم‌تنیده و وابسته است. سرنوشت انسان‌ها در یک کشور و در یک‌زمان خاص ممکن است در زمان و مکان دیگری رقم بخورد. با اتمام جنگ جهانی اول، حجم عظیمی از انزجار عمومی نسبت به آلمان‌ها ایجاد شد. و با توجه به آنکه کینز توصیه کرده بود که از آلمان‌ها غرامت جنگی دریافت نشود، انگلیس، فرانسه و آمریکا، آلمان را متعهد به پرداخت خسارات جنگی کردند و به دنبال آن کینز از خزانه‌داری استعفا داد و شروع به نوشتن کتاب پرفروش "عواقب اقتصادی صلح" کرد. او در این کتاب به بررسی عواقب تضعیف اقتصادی اروپا می‌پردازد و پیمان ورسای را نه‌تنها ناعادلانه بلکه غیرعقلانی می‌داند و معتقد است که آلمان شکست‌خورده نمی‌تواند منفعتی برای ما ایجاد کند و ما همگی در خسران جنگ شریک هستیم. هرچند که ازنظر منتقدانش باید برای نوشتن این کتاب از طرف آلمان‌ها به او مدال شجاعت داده شود. کینز معتقد بود که آلمان‌ها برای پرداخت غرامت‌های سنگین مجبور به چاپ پول می‌شوند که درنهایت به تورم بالا ختم خواهد شد و تورم بالا نه‌تنها اقتصاد، بلکه جامعه آلمان را رو‌به نابودی می‌برد. همان‌طور که کینز پیش‌بینی کرده بود پایه‌های جنگ جهانی دوم دقیقاً بعد از جنگ جهانی اول شکل گرفت.

کینز و اروپای امروزی

دنیا هیچ‌گاه در برابر قدرت‌ها مصون نخواهد ماند. وجود دیکتاتور‌هایی که تصمیمات خود را به ضعیف‌ترها دیکته کنند، پدیده‌ای است که دائماً در اخبار شاهد آن هستیم. کشور آلمان، در حال حاضر، نه‌تنها قدرتی است که کشورهای ضعیف‌تر را مجبور به قبول تعهدات ناعادلانه می‌کند بلکه نفرتی که در گذشته نسبت به آن‌ها وجود داشت نیز از بین رفته است.