به گزارش اکوایران، در فاصله کوتاهی با سفر روسای جمهور آمریکا و روسیه به خاورمیانه و در شرایطی که به باور بسیاری از تحلیل‌گران منطقه خود را آماده تنش بیش‌تری می‌کرد، اعلام دیدار وزرای خارجه ایران و عربستان سعودی در آینده نزدیک در بغداد روند تحولات منطقه را وارد مسیر متفاوتی کرده است. در واقع پیگیری از ابتکارات دیپلماتیک درون منطقه‌ای روندی است که دولت‌های خاورمیانه در مقابل ائتلاف‌های نظامی تنش‌زا بدان روی آورده‌اند.

به همین بهانه هنریتا تایوانن و مهران حقیران، پژوهشگران مسائل بین‌الملل با انتشار یادداشتی با عنوان آیا کشورهای خلیج فارس شروع به پذیرش ایران کرده اند؟ در پایگاه تحلیلی رسپانسیبل استیت‌کرفت ضمن بررسی این مسئله استدلال کرده‌اند که ریشه بحران در خاورمیانه سیاست همیشگی طردگرایانه واشنگتن در قبال ایران است و تحولات کنونی تاییدی بر تجدید نظر  در آن است.

بایدن و تکرار سیاست چهار دهه‌ای

جو بایدن در مقاله‌ی واشنگتن‌پست خود پیش از سفر به اسرائیل و عربستان سعودی، ادعا کرد که ایالات متحده را از حالت انفعال در آورده  و ایران را به انزوای خود بازگردانده است.

ادعای دولت بایدن در اعلام انزوای تهران، که استراتژی غالب ایالات متحده از دهه 1980 بوده، ناسازوار است. طی چهار دهه، دولت‌های ایالات متحده سیاست‌هایی از قبیل «محدودیت دوگانه» و «محور شرارت» را پی گرفته‌اند، بدون این‌که تغییر چندانی در نحوه درک و رویکرد آن‌ها نسبت به ایران وجود داشته باشد. در حالی که کمپین «فشار حداکثری» دولت ترامپ به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است، اما از نظر لحن و شدت تفاوت چندانی با سیاست دهه‌های گذشته ایالات متحده نداشت.

به همین ترتیب، سیاست بایدن در مورد ایران و به طور وسیع‌تر در منطقه نیز از همین مسیر و رویکرد پیروی می‌کند. همان‌طور که نشست سران در دوره ترامپ در ورشو درباره صلح و امنیت در خاورمیانه در فوریه 2019 بادهدف انزوای ایران منجر به تشدید تنش‌ها با ایران شد، ابتکارات امنیتی پیشنهادی بایدن بین اسرائیل و کشورهای عربی باعث افزایش تنش و احتمالاً منجر به درگیری نظامی آشکار در منطقه خواهد شد.

معکوس کردن روند تنش‌زدایی اخیر

احساس طرد ممکن است منافع نوظهور ایران پیرامون تنش‌زدایی منطقه‌ای و همکاری اقتصادی را از بین ببرد و در نهایت تهران را بیش‌تر به سمت انواع سیاست‌هایی سوق دهد که برخی بازیگران منطقه با آن مخالفت هستند.

در واقع استراتژی واشنگتن پیرامون فشار به ایران برای اطمینان از مقاومت در برابر فشار خارجی، به حداکثر رساندن ظرفیت‌های اقتصادی و نظامی و تمرکز انرژی خود بر ایجاد روابط با کشورهایی که علاقه ‌ی به مشارکت در کارزار فشار ندارند، ادامه خواهد داد.

برای پایان دادن به استراتژی بیهوده طرد و انزوا، فرصت‌های مختلفی وجود دارد. این موضوعی است که بسیاری از کشورهای منطقه از قبل فرآیند آن را کلید زده‌اند -همان‌طور که در تلاش‌هایشان برای تعامل دیپلماتیک با ایران پس از دوره پرآشوبی که منطقه در سال‌های 2019 و 2020 پشت سر گذاشت و عمدتاً در نتیجه و علی‌رغم کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ بود، مشاهده شد. 

علت اصلی تنش‌ها

تحولات اخیر در ژئوپلیتیک خاورمیانه به طور گسترده‌تری نشان می‌دهد که علت اصلی تنش‌ها در واقع همان استراتژی است که دیپلماسی منطقه‌ای را مختل کرده است: طردگرایی. بدیهی است که کشورهای منطقه شروع به درک این موضوع کرده‌اند و مسیر کنونی تنش‌های در حال نوسان و در عین حال با تکراری پایدار همراه نیست.

به عنوان مثال، سرعت فزاینده دیدارهای متقابل بین امارات و ایران و بازگشت احتمالی سفرای دو کشور، نشان از احساس ابوظبی نسبت به ضرورت تعامل دیپلماتیک با تهران دارد. در حالی که فشارهایی برای عادی سازی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل وجود دارد، ریاض به لحاظ دیپلماتیک با تهران نیز تعامل داشته است. این تغییرات دیدگاه در میان شرکای ایالات متحده باید فضای کافی را برای سیاستگذاران در واشنگتن ایجاد کند تا در دیدگاه‌های خود نیز تجدید نظر کنند -به ویژه فرضیات آنها در مورد اجتناب ناپذیر بودن درگیری‌ها و بحران‌ها در منطقه.

منطقی‌ترین راه برای گره‌گشایی از روابط مناقشه برانگیز بین‌المللی و منطقه‌ای

برجام منطقی‌ترین نقطه شروع برای گره‌گشایی از روابط مناقشه برانگیز بین‌المللی و منطقه‌ای با ایران و ایجاد چارچوبی برای کاهش تنش در سایر حوزه های منطقه‌ای است. این توافق اساساً به یک مورد آزمایشی برای هرگونه تنش‌زدایی بالقوه ایالات متحده و ایران تبدیل شده است، اما پویایی در حال تحول در مذاکرات به سویه های دیگری نیز اشاره دارد.

علی‌رغم برخی تردیدهای اولیه نسبت به برجام، همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، اکنون علاقه خود را به احیای این توافق نشان داده اند - هم به دلیل محدود کردن برنامه هسته ای ایران و هم برای افزایش تعامل اقتصادی خود با تهران.

اهمیت کاهش تنش‌ها با ایران

کشورهای شورای همکاری خلیج فارس اهمیت کاهش تنش‌های آمریکا و ایران در منطقه و دستاوردهای سیاسی، نظامی و اقتصادی بالقوه‌ای را که می‌توان از کاهش تحریم‌های آمریکا علیه ایران به دست آورد، تشخیص داده‌اند.

کشورهای شورای همکاری خلیج فارس حمایت یکپارچه خود را از احیای برجام ابراز کردند و در ماه نوامبر نیز تمایل خود را برای تعاملات اقتصادی بیشتر با ایران پس از لغو تحریم ها نشان دادند. در آن جلسه، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس اعلام کردند که «گفتگوی منطقه‌ای تقویت‌شده و بازگشت به پایبندی متقابل به برجام، مشارکت‌های منطقه‌ای و تبادلات اقتصادی بیشتری را ممکن می‌سازد». این موسیقی با حال و هوای جدید که از منطقه می آید، بی ارتباط نیست و باید در سیاست ایالات متحده در قبال منطقه لحاظ شود.

نزدیکی منطقه یا فروپاشی؟

در مقاله واشنگتن پست، بایدن به مزایای "خاورمیانه‌ای امن‌تر و یکپارچه‌تر"، "آب‌راه‌های‌ش برای تجارت جهانی و زنجیره تامین" و "منابع انرژی آن که برای کاهش تاثیر جنگ روسیه در اوکراین بر عرضه جهانی حیاتی هستند" اشاره کرد. او هم‌چنین اذعان کرد که منطقه باید از طریق دیپلماسی و همکاری به یکدیگر نزدیک می‌شود، نه اینکه از طریق درگیری از هم بپاشد.

اما به نظر می‌رسید که در نگاه او این کلمات در مورد منطقه‌ای که ایران را در بر می‌گیرد صدق نمی‌کند. بایدن به رویکرد انحصاری و تحریم‌ها و سیاست مهار چند لایه چندین دهه‌ای که مانع اصلی در گسترش همکاری‌های منطقه‌ای فراگیر بوده است، ادامه می‌دهد.

اگر برجام احیا نشود چه؟

اگر برجام احیا نشود، تحریم‌های ثانویه آمریکا علیه ایران باقی و تشدید می‌شود و واشنگتن بار دیگر کمپین فشار حداکثری را علیه تهران اجرا خواهد کرد. این امر نه تنها هر گونه گفتگوهای دیپلماسی منطقه‌ای را محدود می‌کند، بلکه بر توسعه مداوم روابط دیپلماتیک و اقتصادی در منطقه نیز تأثیر منفی و قابل توجهی خواهد داشت. مقامات آمریکایی اخیراً در جلسات خصوصی با همتایان شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای اروپایی پیشنهاد کرده‌اند که در صورت عدم احیای برجام، از همه کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از جمله عمان، قطر و امارات انتظار دارد که به کمپین علیه ایران بپیوندند.

اگر توافق هسته‌ای احیا نشود، به نظر می‌رسد واشنگتن قصد تشدید تنش‌ها را از طریق ائتلاف‌ها و اتحادهای منطقه‌ای برای منزوی کردن تهران دارد. این امری خطرناک است، اما همچنین از حمایت جدی در منطقه نیز برخوردار نیست. هیچ یک از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس درگیری نظامی با ایران را ترجیح نمی دهند. منطقه پیش از این شاهد و متحمل آسیب‌هایی بوده است که از حمله نظامی به آن وارد شده است- از جمله حملات پهپادی و موشکی علیه تأسیسات نفتی عربستان سعودی در خریس و بقیق گرفته تا حملات مین‌ها و پهپادها به نفت‌کش‌ها در سواحل فجیره امارات . تعاملات دیپلماتیک مداوم با تهران نشان دهنده تمایل آن‌ها برای جلوگیری از بازگشت منطقه به آن وضعیت است. عربستان سعودی و امارات به صراحت تمایل خود را برای همکاری بیشتر با ایران و حل اختلافات خود با تهران از طریق راه‌های دیپلماتیک اعلام کرده.اند.

موعد تجدیدنظر در سیاست‌ها

در حالی که بایدن هنوز مشتاق احیای برجام است -و ظاهرا آن را بهترین راه برای محدود کردن برنامه اتمی ایران می‌داند - سیاست‌های دولت او در خاورمیانه همان رویکرد سلف او و قبل از او را دنبال می‌کنند. اگرچه باراک اوباما طرفدار دیپلماسی با تهران بود و حتی پیشنهاد کرد که عربستان سعودی و ایران باید «منطقه را به اشتراک بگذارند»، استراتژی دولت او با این وجود فاقد چشم‌انداز روشنی از چگونگی پیشبرد دیپلماسی منطقه‌ای گسترده‌تر بود که ایران را در بر گیرد.

با یا بدون برجام، ایالات متحده باید به منطقه اجازه دهد تا تمام راه‌های دیپلماتیک را برای گسترش همکاری و یکپارچگی امتحان کند. این به ثبات و امنیت منطقه خلیج فارس و فراتر از آن خدمت خواهد کرد.