چرا اقتصاد ایران به اصلاحات ساختاری احتیاج دارد ؟

استمرار سیاست‌های غلط اقتصادی، مداخلات غلط دولت‌ها در اقتصاد طی دهه‌های گذشته و تحریم های شدید

اینها شاید خلاصه ای از ریشه های درخت بحرانی باشند که میوه هایش را ما میچینیم

اقتصاد کشور در بحرانی‌ترین شرایط از ابتدای ثبت آمار ملی در کشور یعنی سال ۱۳۳۸ قرار دارد

دولت منتخب، کشور را در شرایط سختی تحویل گرفته

چند روز قبل، معاون وزیر نیرو گفت در سال‌جاری کمترین میزان بارش را طی ۵۲ سال گذشته داشته‌ایم

این یعنی از زمین و آسمان دارد برایمان میبارد!

رشد نقدینگی ۴۰ درصدی سال گذشته و کسری بودجه سنگین دولت در سال ۱۴۰۰، دو راه بیشتر پیش روی اقتصاد ما نمیگذارد

یا اقتصاد به سمت ونزوئلایی شدن و تورم‌های بالای ۶۰ درصد برود، یا اینکه مسیر اصلاحات اساسی و ساختاری در پیش بگیریم

راه سومی نیست

اما یک مشکل اساسی بر سر راه وجود دارد . متاسفانه گسترش بی‌ضابطه و کم‌کیفیت آموزش عالی، شرایطی ایجاد کرده که با قشر به ظاهر تحصیلکرده و استادان دانشگاهی مواجهیم که ساده‌ترین اصول رشته خود را هم فرا نگرفته‌اند و ادعای استادی و تخصص میکنند.

برای مشکلات کشور نسخه‌های شفا‌بخشی می‌پیچند که اگرچه برای متخصصان امر بیشتر مایه مزاح است، ولی برای افراد فاقد تخصص مربوطه، راه‌حل‌های بسیار شگفت‌انگیز و خلاقانه‌ای هم به‌نظر برسند.

گرچه تشخیص افراد دانشمند از کسانی که تظاهر به دانش می‌کنند بسیار دشوار است، اما هیچ چاره ای نیست

اگر قبل انتخابات تاکیید بر این داشتیم که کاندیداها، اعضای اقتصادی کابینه خود را معرفی کنند به همین خاطر بود

به خاطر اینکه با هر شایعه ای در خصوص گزینه های فلان وزارتخانه، پشتمان نلرزد که مبادا بشود آنچه نباید

کشور به معنای دقیق کلمه نیاز به اصلاح ساختار اقتصادی دارد و یک فرمان را بد چرخاندن، ما را به دره ونزوئلایی شدن ی اندازد.