انتقال آب درمان درستی برای مشکل کمبود آب است ؟

رضا اردکانیان وزیر نیرو دوشنبه در پیامی تصویری به اولین کنفرانس روئین تن سازی سیاستان اعلام کرده که اصلی‌ترین منبع موجود برای آبرسانی به این منطقه شیرین‌سازی و انتقال آب از دریای عمان است که می‌تواند نیازهای آبی ضروری و همینطور تقاضاهای با صرفه اقتصادی، شامل نیازهای صنعت را در کریدور شرق کشور از چابهار تا سرخس تامین کند

اردکانیان از فاصله ای ۱۸۰۰ کیلومتری برای جا به جایی آب دریا حرف می زند.

انتقال آب دریا به نقاط دور دست، آبادانی و رفع بزرگ ترین مشکل حال حاضر و آینده ایران یعنی کم آبی آرزویی است که بیشتر از ۵۰ سال است در سر مدیران ایرانی می چرخد اما آیا این واقعا راه حل درستی است؟   

طرح انتقال آب را می‌توان یکی از تصمیات پرهزینه و زود بازده در محیط‌ زیست خواند که نتایج آن بارها به وسیله کشورهای آسیایی و آمریکایی سنجیده شده است. اصلا همین زود بازده بودن باعث می شود که هر مدیری به اجرای آن در دوران خودش ترغیب شود اما می دانیم که علاوه بر هزینه هنگفت اجرائی‌کردن این طرح، هزینه محیط‌زیستی و اجتماعی پس از اجرای آن هم انکارنشدنی است.

طرح انتقال آب اولین بار به وسیله روسیه برای افزایش سطح زیر کشت و افزایش بهره‌برداری در سال ١٩٣٠ به اجرا درآمد. در آن طرح آب از دو رودخانه آمودریا در شمال افغانستان امروزی و سیردریا به دریاچه آرال می‌ریخت؛ طرحی که در نگاه اول موجب سبزشدن زمین‌های خشک و افزایش میزان تولید شده بود، به معضلی برای منطقه تبدیل شد؛ تا جایی که آرال، چهارمین دریاچه بزرگ جهان بیش از ٨٠ درصد حجم خود را از دست داد و به همین دلیل بندرهایش خشک و صیادان این بندرها بیکار شدند. زمین‌های پنبه به دلیل تغییرات محیطی خشک شد و طی ۵۰ سال بعد چنان مشکلاتی برای تمام مردم مسیر پیش آمد که شکست طرح جای هیچ اما و اگری نداشت.

چین دیگر کشوری است که در آن طرح‌های زیادی برای کنترل و انتقال آب در حال مطالعه و اجراست. انتقال ‌میلیاردها مترمکعب آب در چین موجب تخریب محیط‌زیست آن شده است. تا جایی‌که به گفته دولت ٣٣٠‌هزار نفر برای ساخت لوله‌ها و کانال‌های انتقال آب مجبور به جابه‌جایی شدند. همچنین گفته شد که تغییر مسیر آب رودخانه در چین می‌تواند منجر به گسترش بیماری‌هایی شود که بومی مناطق ساحلی هستند، همچنین آسیب‌پذیری منابع آب‌های ساحلی و افزایش احتمال خشک‌سالی در منطقه ای دیگر هم کاملا محتمل خواهد بود.

کشورهای آسیایی در طرح‌های انتقال آب تنها نیستند، دوران طرح‌های عظیم در سال ١٩٣٠ توسط ایالات کالیفرنیا، آریزونا و یوتا با ساخت لوله عظیم انتقال آب لس‌آنجلس آغاز و منتهی به خشکی دریاچه اونز و نابودی منطقه بومی نشین دره اونز کالیفرنیا شد. دادگاه عالی قضائی کالیفرنیا در سال‌های بعد از ١٩٦٠ با شروع کاهش ظرفیت منابع آبی در مناطق غربی، با صدور حکمی میزان برداشت آب از رودخانه کلرادو را محدود کرد. طرفداران انتقال آب از دریا به مناطق خشک تر در ایران می گویند که آنچه در ایران قرار است اتفاق  بیفتد نه انتقال آب از رودخانه و دریاچه که انتقال آب از آبهای آزاد است اما تحقیقات گسترده نشان می دهد که این کار علاوه بر تمام مشکلاتی که برای مبدا و مسیر ایجاد می کند صرفا عادت های غلط مصرف آب را پایدار می کند و در نهایت مشکل کم آبی را به صورت طولانی مدت بر طرف نخواهد کرد.

 حالا که صحبت عادت های بد مصرف آب شد بد نیست نگاهی به آمارها داشته باشیم. ۹۵ درصد مصرف آب در ایران به بخش صنعت و کشاورزی اختصاص دارد و به دلیل نبود زیرساخت و راندمان پایین ۶۷ درصد آن هدر می رود اما چرا بسیاری از مدیران ایرانی ترجیح می دهند به جای اصلاح زیرساخت ها و بهینه کردن مصرف آب آن را انتقال دهند؟ شاید چون انتقال آب زودبازده تر و چشمگیر تر از یک همه جانبه ملی است که اجرا و تثبیت آن به سال ها وقت نیاز دارد اما نتیجه ای پایدارتر به همراه دارد.