داستان زنان در تاریخ، داستانی پر پیچ و خم و شگفت انگیز است. در گذر سال ها و قرن ها گاه همچون الهه تقدیس شدند و گاه به اتهام جادوگری و ساحرگی به شعله های آتش سپرده شدند، اما ماجرای زنان دیار ما از جنسی دیگر است. اگر چه در تاریخ ما، نشانی از زن ستیزی از آن گونه که زنی را در آتش بیافکنند، به چشم نمی خورد، اما تا همین چند دهه قبل، هویت زنان اغلب کمرنگ و همواره در قامت دختر، خواهر، مادر و...‌ در ذیل هویت مردان تعریف شده و در حاشیه تحولات قرار داشتند و خود نیز چنین نقش حاشیه ای را پذیرفته بودند. در چنین شرایطی اما زنانی مستقل و مقتدر پا به عرصه گذاشته و تاریخ ساز شده اند که نمونه های معاصر آنان در حوادث و ماجراهایی چون قیام تنباکو، جنبش مشروطه، تاسیس بانک ملی، نهضت تاسیس مدارس دخترانه، ملی شدن صنعت نفت و از همه مهم تر، انقلاب اسلامی رخ نموده اند.

آخرین روزهای سال  مصادف با سالگرد  ملی شدن صنعت نفت است، از یکی از این زنان تاریخ ساز یعنی ملک تاج خانم ملقب به نجم السلطنه یاد می کنیم. زنی مقتدر و پیشرو از تبار اشرافیت که در دامان او یکی از بزرگترین مردان تاریخ معاصر ایران یعنی دکتر. محمد مصدق پرورش یافته است.

او سه بار ازدواج کرد و با فوت هر سه همسرش سرپرستی پنج فرزند به جا مانده از این ازدواج ها را خود شخصا بر عهده گرفت و با وجود کوچ‌ها و سفرها و زندگی و تنهایی در شهرهای غریب، هیچ گاه از اقتدار او کم نشد و تن به انفعال و استیصال نداد.

اما اقدام بزرگ این بانوی تاریخ ساز، بنیانگذاری بیمارستان موقوفه نجمیه تهران است که انجام این عمل از سوی زنی تا آن تاریخ بی سابقه بود‌. زنان از جمله مادر نجم السلطنه، عمدتا موقوفاتی چون مسجد و مدرسه بنیان می نهادند، اما نجم السلطنه با سرمشق قراردادن برادرش که انستیتو پاستور را تأسیس کرد، با دیدگاهی مدرن تر در سال ۱۳۰۸ شمسی نخستین بیمارستان خصوصی یعنی بیمارستان نجمیه واقع در خیابان حافظ کنونی را پایه گذاری کرد که تا امروز نزدیک به یک قرن است که به کار خود ادامه داده است. خانم نجم السلطنه، ثروت و املاک موروثی خود را به تامین مخارج این بیمارستان اختصاص داد وبودجه ای مخصوص مراقبت از بیماران فقیر و درمان رایگان آنان در نظر گرفت.

این زن شجاع، با وجود داشتن فرزندی چون دکتر محمد مصدق که با ملی کردن صنعت نفت، امپراتوری بزرگ بریتانیا را به چالش کشید و برادر لایق و مقتدری چون عبدالحسین میرزا فرمانفرما، اما در اقدامی بی سابقه، ریاست این بیمارستان را به دخترش سپرد و خود نیز هرگز ذیل هویت بستگان مرد، تعریف نشد.

او تا پایان عمر پر برکتش این جمله را بر لب داشت : هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت‌ .این جمله اکنون بر پلاکی فلزی حک و بر یکی از دیوارهای بیمارستان نجمیه جای گرفته است.

خانم نجم السلطنه سر انجام در دی ماه ۱۳۱۱ یعنی سه سال پس از تأسیس بیمارستان نجمیه در تهران درگذشت و در نجف اشرف به خاک سپرده شد. روحش در پناه حق و نام و یادش گرامی باد