انحصار و تعارض منافع ، دو بازوی یک قیچی برای بریدن تارو پود اقتصاد است. انحصار ، آفتی است که به دنبال آن رانت و امضاهای طلایی و هزار و یک مصیبت اقتصادی ، بر این ساختار معیوب تحمیل  شده . اتصال صاحبان نفوذ به صاحبان قدرت ، و تبانی آنها ، سد بزرگی برای رفع مشکل انحصار است. در شرایط انحصاری ، دست نامریی بازار  عمل نمی کند.  معمولا در اقتصاد سالم  ، به طور سیستمیک ، با  ابزار قانون با انحصار مقابله می شود . اما در اقتصاد بیمار که شرایط انحصاری  حاکم است ، افراد با نفوذ و قدرت ، سعی می کنند در تدوین و اعمال قوانین دخالت کنند.
نقش تکنولوژی هم عموما در جهت تقویت انحصار است. زیرا انحصارگران  می توانند با  تکنولوژی و ابزارهای نوین ، بازارها را بهتر رصد و پایش کرده و قدرت خود را تثبیت کنند. اگر عزمی جدی و همگانی برای مبارزه با انحصار شکل نگیرد به مرور ، با توسعه کشور ، پایه های رانت و انحصار تقویت  و موجب افزایش نابرابری می شود. قدرتهای انحصاری به تدریج در کشور قدرتمندتر شده و در نتیجه امکان حرکت از اقتصاد انحصاری به رقابتی،  ضعیف تر می شود.

سیاست ورزی مناسب و استفاده از ابزارهای مختلف ، لازمه مدیریت بازار مسکن است. برای عملیاتی شدن پیشنهادها و به نتیجه رسیدن تصمیمات  و سیاستها،  حتما باید بخش خصوصی ، در این مدیریت ،  نقش گسترده ، قوی و پررنگ داشته باشد