به گزارش اکوایران ،تهران 100 سال دیگر چه شهری خواهد بود ،بحران آب آن را به شهری غیرقابل سکونت تبدیل کرده ، یا زلزله تهران که سال هاست نگران آن هستیم به وقوع پیوسته و تخریب های گسترده باعث شده  ساکنانش را از دست بدهد. شاید هم تهران در قرن جدید همان تصویری باشد که سازندگان انیمشین تهران 1500 داشتند. شهری مدرن که خودروهایش درآسمان تردد می کنند و پر از ساختمان های سربه فلک کشیده است و بخش زیادی از فعالیت های شهروندان توسط ربات ها انجام می شود . محمدمهدی عابدی استاددانشگاه و طراح شهری درخصوص این که صد سال دیگر تهران چگونه شهری است با اکو ایران گفت و گوی کوتاهی کرده است .

*فکر می کنید صد سال دیگر شهری به نام تهران وجودداشته باشد ؟برخی کارشناسان معتقدند چالش های زیست محیطی تهران ممکن است روزی این شهر را به شهری غیرقابل سکونت تبدیل کند ویکی از دلایلی که طرفداران انتقال پایتخت مطرح می کنند دشواری حل این چالش هاست .

ممکن است خیلی از چیزهایی  که می گویید در مورد تهران صادق نباشد و من با کسانی که می گویند تهران غیر قابل زیست می شود مخالفم. پیش بینی صد سال آینده تهران خیلی سخت است. شهرداری تهران نمی تواند برنامه پنج ساله اش را درست انجام دهد؛ یعنی برای یک چیز پنج ساله که برنامه ریزی کرده یا طرح های جامعی که چشم انداز 10 ساله دارند را نتوانسته جمع کند چه برسد به این که پیش بینی کنند صد سال آینده چه می شود؟! شهرهای بزرگ در ادوار تاریخ دچار بحران های مختلف شدند و مثلا در تبریز چهار بار زلزله آمده است ولی باز هم تبریز سر جایش مانده است. انتقال پایتخت  فقط یک موضوع مکانی نیست و یک موضوع سیاسی تجاری است. ساختار کشور ایران یک ساختار متمرکز است و الزاما هم غلط نییست. بنده به عنوان کسی که در حوزه شهرسازی فعال است این پیش بینی را خیلی سخت می دانم و به موارد مختلف بستگی دارد؛ به طور مثال در حال حاضر که در تحریم هستیم  و شهرداری اقتصاد دولتی دارد با دشواری هایی دست به گریبان است اما ممکن است برجامی بیاید و تحریم ها برداشته شود و سیستم اقتصادی ما تغییر کند و ارزآوری داشته باشیم و زیرساخت ها تقویت شود یا چنین اتفاقی نیافتد آنچه  که من می توانم در مورد صد سال آینده تهران پیش بینی کنم این است که خیلی غیر قابل پیش بینی است؛ چون طرح هایی که برای تهران تهیه شده عملا بلااستفاده است؛ یعنی هزاران طرح در حوزه شهرسازی برای تهران تهیه شده که تعداد معدودی از آنها اجرا شدند و در واقع فرد محور و شهردار محور جلو رفتند؛ مثلا آقای قالیباف که به دنبال مگاپروژه ها بوده به توسعه و گسترش بزرگ راهی در تهران و طبقه طبقه کردن پل صدر و دریاچه چیتگر پرداخت  و آقای حناچی روی توسعه نرم کار کردو به دوچرخه سواری فکر کرد وبهتر است بگوییم  اصلا پول نداشته  که به کارهای  دیگر فکر کند و برخی ها مثل آقای زاکانی اصلا تخصص مرتبطی ندارد و هنوزاثری هم  از کارهایشان ندیدیم و به دنبال راضی کردن افراد مختلف و مردم در شهر تهران است با کاهش سود صدور پروانه و بحث افزایش تراکم بدون برنامه و مواردی از این دست؛ بنابراین در کل تاریخ شهر یک نمودار سینوسی داریم که افراد مختلف آمدند و با توجه به رویکردشان کارهایی کردند و چندان برنامه محور نبودند.

*فکر می کنیددر قرن آینده تهران شهر بهتری برای زندگی بشود یا خیر ؟

فرایند بهتر یا بدتر شدن در کل دنیا فرایندش به سمت بهتر شدن است. به طور مثال شاید نرخی بالاتر از 80% دختران تحصیلات دارند و صد سال پیش این نرخ حدود 20% بود یا مثلا واکسیناسیون فلج اطفال تقریبا کل کودکان را پوشش می دهد و کل مردم کره زمین به پزشکی مدرن و به روز دسترسی دارند ولی در گذشته این طور نبود. به نظر من با چالش های گوناگون رو به رو خواهد شد؛ همان طور که زمانی لندن با طاعون رو به رو شد و تهران با آبله و وبا مواجه شد ولی اینها را گذراندند. ما به این سمت رفتیم که به محیط زیستمان آسیب برسانیم اما به نظر من در چشم انداز میان مدت با توسعه انرژی های پاک و توسعه دسترسی به حمل و نقل عمومی و کاهش استفاده از خودروهای شخصی و رسیدن به خودروهای هیبریدی و برقی و مواردی از این دست بخشی از دغدغه های محیط زیستی شهرها رفع می شود. در برخی از قسمت های دنیا جمعیت رو به کاهش است و ممکن است سرریز منابع داشته باشیم بنابراین نمی شود با یک یا دو فاکتور پیش بینی کرد که تهران غیر قابل سکونت می شود. من به این موضوع اعتقاد ندارم که قابل پیش بینی است. مثلا آقای پوتین به جنگ هسته ای تهدید کرده است و ممکن است این کار را بکند و همه نابود شویم یا این که ما هم توانستیم مثل گذشته به اقتصاد جهانی وصل شویم. این که جمعیت تهران دارد فوران می کند و همه در حال مهاجرت هستند، اتفاقا با هوشمند سازی با تجربه ای که در کرونا در تقسیم کار با اینترنت و فضای مجازی داشتیم بسیاری از افراد در خانه های خود کسب و کارهای خانگی به راه انداختند که دیگر نیاز نیست فرد مثلا از یزد به تهران بیاید تا کاری که در گذشته تنها به صورت حضوری می شد انجام داد را انجام دهد. الآن  اقتصاد و تقسیم کار اینترنتی باعث شده بسیاری از رفت و آمدها و تمایل مهاجرت به تهران کمتر شود. چیزی قابل پیش بینی نیست؛ مثلا دو سال پیش کسی فکر نمی کرد بیماری کرونا بیاید و همه دنیا را گرفتار کند. در تجارت یا حوزه شهرداری یا مدیریت شهری مساله ای به نام مدیریت ریسک و خطر داریم و مدیریت ریسک و خطر اصل کار آنها است در جهانی که این قدر مبهم و غیر مطمئن است و اتفاقاتی برایش می افتد. مثلا تا یک هفته پیش کسی فکر نمی کرد روسیه به اوکراین حمله کند ولی این اتفاق افتاد. اتفاقات غیر قابل تر از این پیش بینی هاست که بتوانیم صد سال آینده را برای تهران پیش بینی کنیم اما اگر بخواهیم به روندها بدبینانه نگاه کنیم می توانیم تصور کنیم تهران کامل نشست می کند و زلزله می آید و با خاک یکسان می شود. پیشینیان ما در شهرهای مختلف مثل تبریز نشان دادند به همین راحتی محل سکونتشان را ترک نمی کنند با هر بحرانی که رخ دهد. هر شهری که ریشه دار است و هویت دارد بعید می دانم تا صد سال آینده غیر قابل سکونت شود.

*تصمیم گیران تهران برای عبور از چالش ها چه باید بکنند ؟

مهمترین چیزی که در تهران نیاز است زیرساخت های پایدار می باشد و زیرساخت ها باید از منابع پایدار باشد. تهران منابع مالی پایدار ندارد و از تراکم فروشی تامین خدمات می کند و در دوره آقای قالیباف با تراکم فروشی بود که یک سری از اتفاقات زیرساختی در تهران رخ داد. همه اینها به علت فقدان یک برنامه و دید غیر سیاسی مدیریت شهری است. به خاطر دوره مدیریت کوتاه مدیران و این که کارهایی انجام شود که  به چشم بیاید  وبه  هر قیمتی مردم را راضی نگه دارند باعث شده چشم را برروی بسیاری از چیزها ببندند. ما هنوز در تهران سیستم تفکیک زباله یا سیستم تصفیه فاضلاب نداریم. از روزی که  ساخت مترو آغاز شده  می بایست تاکنون  کل تهران مترو می داشت. استاندارد دسترسی به مترو از خانه تا اولین ایستگاه مترو بین پنج تا 10 دقیقه پیاده روی است که هنوز به این استاندارد نرسیدیم. من به حمل و نقل زیرسطحی اعتقاد دارم. در دنیا اولویت اول حرکت روی سطح را باید به پیاده داد؛ یعنی آدم ها بتوانند در شهر پیاده روی کنند و این یک حق مدنی هر انسانی است. چهارراه ولیعصر که مدنی ترین نقطه تهران بود را نرده کشیدیم و به جای این که ماشین ها را زحمت دهیم مردم را زحمت دادیم. توسعه منوط به خودرو باعث می شود شهر به سمتی که غیر قابل سکونت شود؛برود. من مطمئنم این اتفاق در تهران می افتد دیر یا زود به سمت پیاده محوری می رویم. پارادایم ها طوری تغییر می کند که تهران هم به جرگه شهرهای پیاده محور بپیوندد؛ ولی آن چیزی که چشم انداز درست است دسترسی به منابع پایدار و اقتصاد پایدار است و شهری که با پول ساکنانش اداره شود. در مرحله دوم زیرساخت های پایدار است و در مرحله بعد خانه ها و بناهایی که حداقل 200 سال عمر دارند.

*چرا خانه هایی با این میزان عمربنا؟

 مسکن یکی از شاخص های اقتصادی است و در ایران اگر بخواهند سرمایه گذاری کنند در مسکن سرمایه گذاری می کنند چون می دانند گران می شود؛ به همین دلیل می کوبند و از نو می سازند و شهرداری هم این کار را دوست دارد و از مردم بابت این کار عوارض می گیرد و درآمد ناپایدار کسب می کند و با این درآمد ناپایدار شهر را اداره می کند. یک سری برنامه های غیر پوپولیستی در اقتصاد شهری وجود دارد که شهرداران و مدیریت شهری و کلا مدیران سیاسی می ترسند به سراغ آنها بروند و به جای اقدامات زیرساختی   به اقداماتی مثل تراکم فروشی رو می آورند تا بتواند بقا داشته باشند و حداقل حقوق کارمندانشان را بدهند.

 درکل  به نظر من غیر قابل سکونت شدن تهران بسیار بدبینانه است ولی این که مخاطره ایجاد شود و سلامتی افراد را به خطر بیاندازد محتمل است و این که در کشور اتفاقی بیافتد که بتوانیم زیرساخت ها را نو کنیم و برنامه ریزی کنیم سیستم مترو را گسترش دهیم و یک سری از زیرساخت ها را اصلاح کنیم نیز محتمل است. قاطعانه نمی توانیم بگوییم صد سال آینده تهران غیر قابل سکونت می شود و تقریبا مطمئنم این اتفاق نخواهد افتاد.