در مدل اول، سیاستمداران فرصت طلب بیش از انتخابات اقتصاد را تحریک می کنند تا بیکاری کاهش یابد و البته هزینه تورمی چنین سیاستی بعد از انتخابات ظاهر می شود.

در مدل دوم چرخه های تجاری سیاسی، به درستی فرض می شود که رأی دهندگان دارای منافع ناهمگون هستند. در این مدل، تفاوت در سیاست های جانبدارانه احزاب، به دلیل ناهمگونی ترجیحات رأی دهندگان، دلیل ایجاد چرخه های اقتصادی است. برای مثال ممکن است حزبی به بیکاری و حزب دیگر به تورم اهمیت دهد و دلیل آن فقط جانبداری و جلب نظر رأی دهندگان برای انتخاب شدن است ، هرچند که در عمل قادر به اجرای آن مواضع نباشد. در ایران ظاهرا سیاست های ضد تورمی طرفدار ندارد. چرا؟

آیا این مساله نشان می دهد که مشکل اقتصاد ایران ریشه در نبود احزاب و پاسخگویی دارد؟ این سوالی است که در گفتگوی اکوایران با حسین عباسی، استاد دانشگاه مریلند مطرح کرده ایم.

گفتگوی کامل را اینجا ببینید.

گفتگوی کامل را اینجا بشنوید.