به گزارش اکوایران،  جو بایدن در شرایطی طی روزهای آتی عازم خاورمیانه می شود که پرسش از اهداف و انگیزه های این سفر تبدیل به سوژه اول مورد بررسی تحلیلگران مسائل منطقه شده است. روزنامه هاآرتص با انتشار یادداشتی با عنوان «به نظر می رسد دیدار بایدن از خاورمیانه منطقی نیست. پس چرا او می آید؟» با رد دیدگاههایی که تلاش برای تولید نفت بیشتر توسط کشورهای خلیج فارس را انگیزه اصلی این سفر دانسته،  استدلال کرده که این سفر مقاصدی فراتر از این دارد.

دو سناریوی احتمالی

سفر روزهای آتی جو بایدن به عربستان سعودی و اسرائیل با محاسبه هزینه و فایده آن به نظر منطقی نمی آید. هزینه‌های این سفر ملموس شفاف و به شکل قابل توجهی بیش‌تر از منافع احتمالی است -جز آن که در مورد موضوعی غیر از دیدار از اسرائیل و عربستان سعودی باشد. دو سناریوی احتمالی می تواند علت سفر باشد.

نخست آن که ایالات متحده شدت گرفتن تنش ها در جنگ اوکراین را پیش بینی می‌کند که بدین ترتیب احتمالا نقش ناتو گسترش می‌یابد. این مسئله مستلزم ارسال تسلیحات پیشرفته‌تر به اوکراین، اسکورت‌ دریایی کشتی‌های حامل غلات از بندر اودسا در دریای سیاه توسط ناتو و تشدید حملات روسیه در پاسخ به این ماجراست. از منظر بازار‌های نفت و اتحاد‌های منطقه ای، آمریکایی‌ها قصد دارند حضور خود را مجددا تثبیت، تضمین‌هایی را ارائه و پیش از اتفاق رویداد‌های آینده همکاری‌های خود را تقویت کنند.

سناریوی احتمالی دوم اینست که امریکا تصور می‌کند برای آینده قابل پیش بینی امکان احیای برجام وجود ندارد و در نتیجه تهران ممکن است بر سرعت پیشرفت برنامه هسته‌ای خود بیافزاید و به نقطه گریز هسته ای برسد. همزمان ایران ممکن است برنامه‌های موشکی و پهپادی خود را گسترش و بر شدت فعالیتهای منطقه ای خود بیافزاید. در این شرایط، با شدت گرفتن نگرانی های اسرائیل، عربستان و امارات و حضور ناوگان پنجم ایالات متحده -تحت کنترل فرماندهی مرکزی (سنتکام)- در منطقه که مقر آن در بحرین است،  به نظر می‌رسد دولت بایدن بخواهد یک اتحاد منطقه‌ای را البته با دخالت ایالات متحده تقویت کند.

توجیه یک دوربرگردان خام سیاسی

با این وجود، دلایل ارائه شده برای این سفر منطقی به نظر نمی آید. این سفر نمی‌تواند ارتباطی با افزایش تولید نفت عربستان داشته باشد، چرا که تحقق آن ممتنع است. همچنین این سفر نم تواند در مورد تاکید مجدد بر تعهدات آمریکا نسبت به منطقه باشد، زیرا یک خط سیر جدایی ناپذیر و منطقی ژئوپولیتیک وجود دارد و اولویت‌های سیاست خارجی امریکا به سمت اقیانوس هند و اقیانوس آرام در حال تغییر هستند.

مطمئنا این سفر به احیای مجدد «فرایند [به اصطلاح] صلح» اسرائیلی – فلسطینی هم مربوط نمی شود و آمریکایی‌ها نسبت به این مسئله بی علاقه و سرخورده شده اند. ضمن اینکه این سفر نمی‌تواند صرفا پیرامون حمایت ایالات متحده از یک ائتلاف منطقه‌ای ضدایرانی صورت گرفته باشد.

در این صورت آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه می‌توانست به تنهایی به این سفر بیاید. بایدن به شدت با ایده دیدار با محمد بن سلمان -به دلیل دست داشتن در قتل جمال خاشقجی- مخالف بود. بایدن قول داده بود عربستان سعودی را به عنوان یک کشور «یاغی» در نظر گیرد. علاوه بر این، بایدن به تازگی از سفر برای شرکت در نشست جی -۷ و ناتو بازگشته است. مطمئنا باید یک استدلال قانع کننده یا اولویت اصلی سیاست خارجی و دفاعی وجود داشته باشد که چنین وارونگی خام سیاسی را توجیه کند.

علاوه بر این، بایدن که با شعار «مبارزه برای روح آمریکا» نامزد و برای اصلاح جمهوریت امریکا انتخاب شده، به واسطه عدم پاسخ لازم به درگیری‌های سیاسی داخلی و ترسو و منفعل بودن اش با انتقاد شدید از سوی دموکرات‌ها در داخل کشور مواجه شده است. نوع واکنش بایدن به مجموعه‌ای از تصمیمات تفرقه انگیز دیوان عالی امریکا به شدت بر پایگاه انتخاباتی اش تاثیر می‌گذارد.

چرا به خاورمیانه می آید؟

اکنون بعید به نظر می‌رسد که این معادله هزینه و فایده از دید کاخ سفید و تیم سیاست خارجی نزدیک به رئیس جمهور پنهان مانده باشد. پس سئوال اینست که چرا او به خاورمیانه می‌آید؟ شاید پاسخ این باشد: این سفر باید به دلیل دیگر مسائل بالقوه بزرگتر باشد؛ یعنی روسیه و ایران.

بایدن معتقدست که در موقعیتی بین دو روند خطیر قرار دارد که ایالات متحده و غرب را در بر گرفته است: «ترامپیسم در داخل»، «پوتینیسم در خارج» که هر دو حاکی از چالش تاریخی و خطرات آشکار و موجود برای نظم آمریکایی هستند که بایدن از سال‌های حضور در سیاست در دهه ۱۹۷۰ میلادی به شدت به آن باور داشت.

ولادیمیر پوتین نظم جهانی مبتنی بر قوانین و تحت سلطه ایالات متحده را به چالش کشیده و به همین دلیل به اوکراین حمله کرد. از سوی دیگر، دونالد ترامپ نماینده حمله به اصول اساسی دموکراسی و نظام سیاسی آمریکا است و به همین سبب هوادارانش سال گذشته به ساختمان کنگره حمله کردند.

از دید بایدن، «پوتینیسم» و «ترامپیسم» در سبک و ماهیت پدیده‌های مشابه و مکمل یکدیگر هستند. با این حال، بایدن که برآمده از دوره جنگ سرد است، هر قدر که برای مقابله با پوتینیسم مجهز به نظر می‌رسد، اما شاید برای مقابله با ترامپیسم و گره گشایی از مشکلات امریکا چندان مجهز نباشد. بنابراین، او ممکن است شروع به بازتعریف میراث خود در سیاست خارجی کرده باشد و همین مسئله ما را به سفر خاورمیانه او ارجاع می دهد.

افزایش تولیدی در کار نیست

از ابتدای بحران اوکراین، یکی از شایعترین استدلال‌ها  در مورد سفر بایدن به خاورمیانه آن بود که او قصد دارد عربستان سعودی را مجاب به افزایش تولید نفت کند تا کمبود ناشی از عرضه نفت روسیه را -بالاخص برای غربی ها- جبران کند. بلافاصله پس از تهاجم روسیه به اوکراین، این ایده که ایالات متحده باید به طور چشمگیری روابط با سعودی‌ها را با انگیزه دریافت نفت بیش‌تر بهبود بخشد، مورد توجه قرار گرفت. این استدلال به قدری ساده و جذاب بود که برخی در این خیال بودند که اگر بایدن فقط با بن سلمان دست بدهد، قیمت سوخت در پمپ‌های بنزین ها فورا کاهش و تورم در امریکا به سرعت مهار می‌شود.

این ستدلالی اساساً ناقص بود. در واقع عربستان ظرفیت افزایش تولید برای جبران کمبود نفت روسیه را ندارد. در بهترین سناریو، عربستان سعودی می‌تواند به صورت فرضی تولید خود را بین ۵۵۰ تا ۶۰۰ هزار بشکه در روز افزایش دهد -میزانی که حتی بیش از حد خوش بینانه به نظر می‌رسد. دو هفته پیش، امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه فاش ساخت محمد بن زاید حاکم امارات متحده عربی طی تماسی تلفنی گفته من با حداکثر ظرفیت در حال تولید هستم و عربستان سعودی می‌تواند حداکثر۱۵۰ هزار بشکه در روز افزایش تولید داشته باشد خب اکنون مشخص شد که سفر بایدن مرتبط با تولید نفت نیست.

سودای یک اتحاد دفاعی جدید

با مشخص شدن این موضوع، دولت ایالات متحده اعلام کرد که این دیدار در واقع مرتبط با یک اتحاد دفاعی میان اسرائیل و خلیج فارس برای مواجهه با ایران بود. با توجه به چرخش به سمت شرق در سیاست خارجه ایالات متحده، بایدن به دنبال این است که تضمین دهد آمریکا متحدان خود را رها نکرده یا قصد ندارد به سرعت از خاورمیانه جدا ‌شود. آمریکایی‌ها این مسئله را با ناتو نشان دادند و با خود می‌گویند پس چرا دوباره به اتحاد خاورمیانه متعهد نشویم؟

بایدن سیاست خارجی ایالات متحده را در راستای ایجاد، تقویت و مدیریت اتحاد‌ها می‌داند. بنابراین، او به اسرائیل و سپس به دعوت ملک سلمان به نشست سران شورای همکاری خلیج فارس در جده می‌رود. در این نشست مصر، اردن و عراق نیز حضور خواهند شد. قطعا اگر بیانیه‌ای در مورد روابط اسرائیل و عربستان سعودی منتشر شود بایدن به اهداف خود خواهد رسید.