به گزارش اکوایران، در شرایطی که دور هشتم مذاکرات احیای برجام در شهر وین از دیروز آغاز شده، تندروها آمریکا و اسرائیل خواستار شدت عمل و تهدید نظامی «معتبر» علیه ایرات شده‌اند. با این حال در جبهه مخالف، بسیاری از تحلیل‌گران طی هفته‌های اخیر در پاسخ به این شاهین‌های جنگ‌طلب استدلال می‌کنند چنین تهدید و حملاتی نه تنها باعث توقف برنامه اتمی جمهوری اسلامی نمی‌شود، بلکه باعث تسریع این برنامه خواهد شد.

فارغ از پیامدهای هرگونه تعدی، که تهران از هم اکنون درباره نحوه پاسخ به آن هشدار داده و برای نشان دادن نمونه‌ای از آن در رزمایشی با موشک‌های بالستیک خود قدرت‌نمایی کرده‌اند، بسیاری از کارشناسان غربی و اسرائیلی معتقدند تقریبا هیچ شانسی برای اقدام نظامی موفق اسرائیل بدون تایید آمریکا -که به نظر نمی رسد در کوتاه‌مدت به دست آید- وجود ندارد، و حتی با فرض موفقیت، ایران برای بازسازی و ارتقاء ظرفیت‌های هسته‌ای تخریب‌شده خود، به زمان و انرژی چندانی نیاز ندارد. (هشدار موشکی ایران به اسرائیل)

«جورجیو کافایرو»، بنیانگذار و رئیس Gulf State Analytics، در مقاله‌ای برای ریسپانسیل استیت‌کرفت نوشته است که «علیرغم تمام لفاظی‌های اسرائیل، نهاد امنیت ملی تل آویو به وضوح این خطرات احتمالی مرگبار را درک می کند». با این حال به باور وی،  خود دستور برای آماده شدن برای حمله ممکن است منجر به وخامت اوضاع و منجر به جنگ شود، حتی اگر اسرائیل واقعاً چنین حمله‌ای را انجام ندهد. (لفاظی‌های پوشالی «ببر کاغذی»)

خیال واهی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران

نابودی برنامه هسته‌ای ایران با حمله نظامی ممکن نیست

دنی سیترینوویچ که به مدت ۲۵ سال در واحدهای مختلف فرماندهی اطلاعات دفاعی اسرائیل IDI -از جمله به عنوان رئیس میز ایران در بخش تحقیق و تحلیل (RAD) و نماینده IDI در ایالات متحده- فعالیت کرده است،  در مقاله‌ای برای وبگاه شورای آتلانتیک نوشت: من زمانی ریاست بخش تحقیقات اطلاعات نظامی اسرائیل در ایران را بر عهده داشتم و خواهم گفت که چرا اسرائیل نمی‌تواند برنامه هسته ای ایران را حذف کند.

وی نوشت: «علاوه بر چالش‌های عملیاتی در اجرای چنین حمله‌ نظامی، به‌ویژه با توجه به استقرار یگان‌های زمین به هوا توسط نیروهای ایرانی - که عمدتاً بر اساس اس-300 روسی و سامانه‌های بومی مانند باور 373 و سوم خرداد است- از دیگر چالش های راهبردی پیش روی اسرائیل است. همچنین برخلاف عراق و سوریه که برنامه‌های هسته‌ای متکی بر راکتورهای هسته‌ای واحدی داشتند که اسرائیل به ترتیب در سال‌های 1981 و 2007 آن‌ها نابود کرد، برنامه ایران بر اساس دو تأسیسات غنی‌سازی بسیار محافظت شده و غیرمتمرکز است».

خیال واهی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران

سیترینوویچ افزود: «علاوه بر این، بر خلاف حملات اسرائیل به برنامه‌های هسته‌ای عراق و سوریه، که هیچ واکنشی در پی نداشت، ایران و نیروهای منطقه‌ای متحدش به حمله پاسخ خواهند داد که با توجه به قابلیت‌های نظامی ایران و متحدانش، قیمت آن ممکن است غیرقابل تحمل باشد. به عبارت دیگر، 1.5 میلیارد دلاری که به نیروهای دفاعی اسرائیل برای تدارک حمله نظامی احتمالی به ایران داده شده، تنها آغاز هزینه‌های اسرائیل است، چرا که پاسخ محور مقاومت، عواقب نجومی برای اسرائیل خواهد داشت». (عواقب نجومی واکنش «محور مقاومت» به اقدام نظامی علیه ایران)

حمله به ایران، آغاز جنگ تمام‌عیار منطقه‌ای است

همچنین بروس ریدل عضو ارشد موسسه بروکینگز با سی سال تجربه فعالیت در آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) و سال‌ها خدمت در شورای امنیت ملی در کاخ سفید برای چهار رئیس جمهور آمریکا، در مقاله‌ای مشترک با آنل شلین محقق مسائل خاورمیانه در موسسه کوئینسی نسبت به عواقب فاجعه‌بار ایده حمله به ایران هشدار داده‌ و نوشته‌اند: «حمله اسرائیل به ایران احتمالاً آغازگر درگیری خواهد بود که کشورهای همسایه را در هر دو طرف به دنبال خود می‌کشاند. حزب الله هزاران راکت، موشک و پهپاد را به سمت حیفا، تل آویو و سایر اهداف پرتاب خواهد کرد. حماس نیز ممکن است به درگیری بپیوندد. ایران یا متحدان عراقی و یمنی‌اش می‌توانند مانند گذشته به قلب عربستان سعودی حمله کنند. همچنین ممکن است حملات گسترش یابند و تا بحرین و امارات متحده عربی که اقدام به عادی‌سازی روابط با اسرائیل کرده‌اند را نیز در بر گیرند».

خیال واهی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران

این دو تحلیلگر می‌افزایند:«عمان، کویت و قطر که تمایل به حفظ روابط هم با ایران و هم سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایالات متحده دارند، برای انتخاب یکی از طرف‌های تخاصم تحت فشار قرار خواهند گرفت، تصمیمی که آنها را در معرض حمله دشمنان جدید خود قرار می‌دهد. با توجه به فشار شدید مردمی برای شکستن معاهده صلح با اسرائیل، اردن در تنگنا قرار خواهد گرفت. قیمت نفت سر به فلک می‌کشد». (حمله به ایران، آغاز جنگ تمام‌عیار منطقه‌ای است)

ایران، هراسی از تهدید نظامی آمریکا ندارد

از سوی دیگر، به دنبال بیانیه جنجالی مؤسسه واشنگتن (یک اندیشکده نظامی‌گرا) که به امضای جمعی از شاهین‌های برجسته دموکرات رسیده است و از بایدن می‌خواهند در مذاکرات احیای برجام تهدید حملات نظامی را روی میز بگذارد، تریتا پارسی، بنیانگذار NIAC و هومان مجد، روزنامه‌نگار و نویسنده آمریکایی ایرانی‌تبار در گفت‌وگو با پایگاه تحلیلی The Intercept، به  انتقاد از این بیانیه جنجالی پرداختند.

خیال واهی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران

 چنین تهدید‌هایی به جای راه حلی برای بحران، دلیل اصلی گسترش برنامه هسته‌ای و تقویت بازدارندگی ایران است که نه تنها مسیر احیای برجام را هموار نمی‌کند، بلکه احتمال گسترش بحران را تا جنگی که می‌تواند ایالات متحده و غرب را بار دیگر به باتلاق جنگ‌های بی‌پایان خاورمیانه بکشاند، افزایش می‌دهد. (ایران، هراسی از تهدید نظامی آمریکا ندارد)

پارسی گفت: «هر چه یک کشور بیشتر با تهدیدات نظامی مواجه شود، بیشتر خواستار بازدارندگی هسته ای خواهد شد». هومان مجد نیز می‌گوید: «هیچگونه «بازآفرینی ترس» در ایران وجود ندارد، آخرین باری که ایران از حمله یا جنگ نظامی ایالات متحده می‌ترسید، بلافاصله پس از تهاجم آمریکا به عراق بود، در حالی که به نظر می‌رسید پیروزی آسان در آنجا و افغانستان [که حفظ آن به تدریج سخت و سخت‌تر شد] در واقع ممکن است منتج به حمله به ایران شود. اما اکنون تهران از تهدید اقدام نظامی آمریکا علیه خود هراسی ندارد.

خیال واهی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران




و اما در تازه‌ترین نمونه از این دست مقالات در انتقاد به رویکردهای جنگ‌طلبانه، چارلز پنیا، از اعضای ارشد موسسه اولویت های دفاعی و مدیر سابق مطالعات سیاست دفاعی در مؤسسه کاتو و نویسنده کتاب پیروزی در جنگ بر ضد تروریسم، با انتشار یادداشتی در پایگاه تحلیلی دیفنس وان، با عنوان «به ایران حمله نکن» استدلال کرده چنین حمله‌ای احتمالا موفقیت‌آمیز نخواهد بود و دیپلماسی تنها را حل مسئله برنامه هسته ای ایران است.

قیاس ناقص

وی نوشته است: تعداد فزاینده‌ای از افراد با نفوذ در واشنگتن از اقدام نظامی علیه ایران برای جلوگیری از ادامه گسترش برنامه هسته‌ای  حمایت می‌کنند. بنا بر گزارش ها، دولت بایدن گزینه‌های نظامی را برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای بررسی کرده است.

23

طرفداران حمله نظامی برای از بین بردن توان هسته‌ای ایران اغلب به حمله موفقیت آمیز اسرائیل در سال 1981 به تاسیسات هسته‌ای اوسیراک عراق اشاره می‌کنند که مانع از ساخت کلاهک هسته‌ای توسط صدام حسین شد. آن‌ها ادعا می‌کنند که ایالات متحده، به عنوان یک ابرقدرت با بزرگ‌ترین و تواناترین ارتش جهان، می تواند همین کار را با سهولت نسبی انجام دهد. آن‌ها مدعیند که چنین حمله‌ای با مصونیت نسبی همراه خواهد بود، چرا که ایران قابلیت حمله دوربردی برای مقابله به مثل علیه سرزمین آمریکایی ندارد (که البته در این‌جا از قضا این سوال مطرح می‌شود که چگونه و چرا ایران تهدیدی برای امنیت ملی ایالات متحده تلقی می‌شود).

اما باید توجه داشت که از بین بردن ظرفیت هسته‌ای ایران، هم‌چون مورد اوسیراک نیست. این مسئله نیاز به یک عملیات نظامی بسیار پیچیده‌تر دارد. در حالی که تصور می‌شود ارتش ایالات متحده قادر به انجام چنین عملیاتی است، اما این یک مسئله سهل‌اوصول و آسانی نخواهد بود -درست همان‌طور که برخی پیش‌بینی می‌کردند تهاجم نظامی ایالات متحده به عراق هم به همین ترتیب خواهد بود (و همه ما می‌دانیم که چگونه شد).

اهداف متعدد

برنامه هسته‌ای ایران شامل تنها یک هدف واحد نیست. سه هدف اولیه شامل اراک (که در واقع چندین مجتمع صنعتی است)، بوشهر (نیروگاه هسته‌ای) و نطنز (مجتمع غنی‌سازی) هستند. اما احتمالاً حداقل ده‌‌ها هدف دیگر در کل وجود دارد: راکتورها، نیروگاه‌ها، تولید، تبدیل و غنی سازی، معدن، مدیریت پسماند و تحقیق و توسعه. برخی از این اهداف، تاسیسات مستحکم و در اعماق زمین قرار دارند. و برخی از آن‌ها در نزدیکی مناطق پرجمعیت استقرار پیدا کرده‌اند - بنابراین احتمال تلفات غیرنظامی جانبی نسبتاً زیاد است.

020

همچنین این سوال وجود دارد که چه اهداف دیگری ممکن است بخشی از برنامه حمله نظامی باشند. در درجه اول پدافند هوایی ایران باید منهدم شود. و موشک‌های بالستیک ایران نیز ممکن است بخشی از یک حمله نظامی برای جلوگیری از انتقام‌گیری منطقه‌ای باشد. بنابراین، تعداد کل اهداف در یک حمله «محدود» علیه برنامه هسته‌ای ایران ممکن است در واقع صدها هدف باشد (قبلاً، در یک شبیه‌ساز جنگی برای موسسه آتلانتیک در پاییز 2004، سام گاردینر، سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی، 300 هدف را برای حمله هوایی پیشگیرانه علیه برنامه هسته ای ایران شناسایی کرد.).

ریسک حملات تلافی‌جویانه

همچنین تأکید بر این نکته مهم است که هرگز موفقیت صددرصدی در انهدام اهداف وجود نخواهد داشت. علاوه بر این، ممکن است ایران سایت‌های هسته‌ای مخفی دیگری داشته باشد که ما از آنها بی‌اطلاعیم.

00

همچنین نمی‌توانیم چشم‌انداز تلافی‌جویی ایران را نادیده بگیریم –و تضمینی هم وجود ندارد که این مسئله به یک انتقام‌جویی نظامی محدود شود. تهران می‌تواند عرضه جهانی نفت از خلیج فارس را با بستن تنگه هرمز (که حدود 20 درصد نفت جهان را ترانزیت می کند) مختل کند و یا با غرق کردن نفتکش‌ها این تنگه را مسدود کند که تنها از طریق دو کانال به عرض یک مایل قابل عبور ومرور است. و البته نباید از نیروهای متحد منطقه‌ای تهران هم در این شرایط غافل شد.

زندگی با یک ایران هسته‌ای

بنابراین، این سوال مطرح می شود: آیا ما باید برنامه هسته ای ایران را کاملا نابود کنیم تا از دسترسی آن‌ها به سلاح هسته‌ای مطمئن شویم؟ پاسخ (شاید ناراحت کننده) این است: نه.

مرجح آن است که ایران به توافق هسته‌ای بازگردد و یک کشور غیرهسته‌ای باقی بماند. و ما باید به دنبال دیپلماسی در این راستا ادامه دهیم. اما در صورت شکست، واقعیت این است که ما می‌توانیم با ایران هسته‌ای زندگی کنیم. اگر چه ایران هسته‌ای شرایط را پیچیده‌تر می‌کند ولی با این حال این مسئله هم قابل کنترل خواهد بود.

خیال واهی حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران