به گزارش اکوایران، لیز تراس بعد از 40 روز ریاست، به سخره گرفته شده و  بودجه کوچک پیشنهادی اش که اعتبارنامه بازار آزاد خود را بدان آویخت، به یک فاجعه تبدیل شد؛ بازده اوراق قرضه افزایش یافت، ارزش پوند کاهش و اوضاع بازارها به واسطه نارضایتی ها ناآرام گشت. تراس برای کاستن از آسیب های وارده، کاهش مالیات بر افراد پردآمد را معکوس جلوه دادو پاداشی که گرفت، خنده بود و تسمخر.در جریان کنفرانس حزب محافظه کار، معترضان برای به سخره گرفتنش موسیقی با صدای بلند پخش کردند و پلیس هم از مداخله برای پایان دادن این نمایش خودداری کرد؛ رخدادی که نشانه ای از شکست دولت بریتانیا بود و واقعه یورش به کاخ زمستانی در روسیه را تداعی کرد.

تکرار سرنوشت چارلز سوم برای تراس؟

تراس که امروز درگیر تنش های جدی است علیه ائتلاف« ضد رشد» که مخالفان احیای اقتصاد بریتانیا از طریق کاهش مالیات بودند، به پا خواست. با این همه او رویاروی ائتلافی فوق العاده بزرگ قرار دارد؛ ائتلافی که همان فضایی که برای چارلز سوم ، پادشاه بریتانیا تعریف شده بود را برای او بازتعریف کردند.اگر بخواهیم براساس داده های نظرسنجی ها که می گویند حزب کارگر با 33 درصد جلوتر از حزب محافظه کار قرار دارد و کاهش محبوبیت تراس به پایین 47 درصد قضاوت کنیم، این کشور امروز به دو اردوگاه تقسیم شده است.

روز جمعه، اوضاع حاکم پر تنش تر شد. آنگونه که نیویورک تایمز نوشته، تراس کواسی کوارتنگ، وزیر دارایی و دوست نزدیکش را قربانی کرد و جرمی هانت، چهره ی میانه رو در میان محافظه کاران را که موقرانه نفقش معلمی ناامید را ایفا می کند، برگزید و اینگونه به دست خود پلتفرم اقتصادی اش را پاره کرد. نامه های هولناک عدم اعتماد سرازیر شدند و قانونگذاران محافظه کار در باب تغییر قوانین شروع کردند به صحبت.حال شاید به او این امتیاز داده شود تا به مدت یکسال بر مسند صدرات بماند تا از سلطنت کنار گذاشته شود. با این همه این حقیقت را نمی توان انکار کرد که تراس امروز در میدان سیاست لنگ می زند و در مسیر رسیدن به اهدافش، نقطه پایانی بر نخست وزیری اش گذاشته شده است.

شبح جانسون بر میدان سیاست

پشت این شکست عظیم، شبح بوریس جانسون بر میدان سیاست بریتانیا خودنمایی می کند. تراس البته جانشین مورد حمایت بوریس بود. حمایت جانسون از تراس به طور معمول بدبینی ها را افزایش داده است. نخست وزیر پیشین از رهبری خانم نخست وزیر حمایت کرد تا بدین طریق ریشی سوناک؛ همانی که استعفایش پایانی بود بر ریاست بوریس را کنار بزند. جانسون به خوبی می دانست که حزب محافظه کار در جریان رقابت میان تراس و سوناک؛ گزینه بدتر را انتخاب خواهند کرد. از همین رو می توان گفت صدرات تراس هدیه جانسون به هم حزبی هایش بود؛ مین انسانی برای هموار کردن زمین جهت بازگشت احتمالی اش.

 با این همه ریشه های شکست تراس عمیق تر از حمایت چهره ای چون جانسون است. سیاست بریتانیا امروز در ضمیر ناخودآگاه رای دهندگان تجسم یافته و همین مسئله موجب می شود که ما در برابر بداخلاقی ها آسیب پذیر باشیم. بریتانیا از جدیت، اراده و امید فاصله گرفته؛ انتخاب برگزیت؛ کابوسی که حالا اندک اندک در حال بیدار شدن است، این حقیقت را ثابت می کند. رمانتیسم پیروزی انتخاباتی جانسون در سال 2019 نیز در همین راستا قابل تبیین است؛ جایی که او سوار بر موج حامیان برزگیت توانست 14 میلیون رای را از آن خود کند. حالا سقوط حیرت انگیز تراس در نظرسنجی ها این کابوس را هولناک تر کرده است. فرایند طرد کردن و انکار خشمگینانه سرعت گرفته. ما اکنون شاهد کنار رفتن چهارمین نخست وزیر از سال 2016 هستیم.

مرگ ملکه الیزابت دوم در سومین روز تصدی نخست وزیری جدید، بریتانیا را سوگوار رهبر مورد علاقه اش کرد. تصور می شود دفاع از تراس بخش  ناشناخته ای از همان عزای عمومی است؛ راهی برای تکریم یک الیزابت به طریقی دیگر. تراس با بی پروایی اش مطمئنا تنش ها را به جان خرید: در شرایطی که تنها 6 درصد از مردمان کشور از سیاست کاهش مالیات تراس حمایت می کنند ملکه موعظه کننده وحدت و عشق بود؛ همان نوع اقتدارگرایی که بریتانیایی ها دوست دارند؛ اقتدارگرایی از نوع مخملی و نرم.اما در مقابل تراس رقت انگیز به نظر می رسد آن هم در آستانه پایان.

آخرین حربه یک فرقه!

چشم انداز محافظه کاران چندان روشن نیست. آنها پس از 12 سال قدرت نمایی، خسته از برگزیت، همه گیری و جناح بندی فزاینده، خود را در معرض جاه طلبی های جانسون، بی کفایتی خود و عطش اعضایشان برای نابود کردن دولت می بینند. حمایت آنها از تراس بخشی از اشتباهشان بود؛ بخشی از آخرین حربه یک فرقه. بریتانیا برخلاف تصور های کلیشه ای، کالیدوسکوپ چند مرکزی عقیده است نه نشانی از ارای دو جناح مخالف. اکثریت  مردم، حکومت بیش از یک دهه ای محافظه کاران را پذیرفتند. اما تراس، عامل هرج و مرج بازار و محکومیت های بین المللی، به رضایت ها پایان داد. شوخی ها با تراس، چهره ای که در ادبیات مردم صدر اعظمی است که لباس زباله بر تن دارد یا به کاهو تشبیه شده با عباراتی تبعیض آمیز و فحاشی همراه است. اما همه این راه ها به یک حقیقت متصل می شوند: تراس تا جایی که می شد به جاه طلبی نزدیک است و منظره شکستش هیجان خاصی را به همراه دارد. با این حال رهبری اش آنقدر ایدئولوژیک و شکننده بود که هرگز کارساز نشد. به نظر می رسد جانسون به همین اندازه می دانست و می خواست ثابت کند که تنها او قادر است ائتلاف انتخاباتی را که در سال 2019 تعریف کرده بود را حفظ نماید. او موفق شده است. پیش از موعد مقرر، تراس سقوط کرد. با گذشت زمان بریتانیا ممکن است خود را از طلسم جانسون و بی درایتی تراس رها کرده و رهبرانی را برگزیند که با واقعیت ها سرو کار داشته باشند و با تکیه بر خیال پردازی ها به کشور فکر نکنند. با این حال، چشم انداز این افق هنوز مبهم است. تنها حقیقتی که روشن است، سقوط تراس است و بس.