به گزارش اکوایران، آغاز جنگ در اوکراین از نگاه بسیاری از تحلیل‌گران به معنای پایان نظم جهان تک‌قطبی و آغاز دوران جدیدی در فضای بین المللی است. به همین ترتیب کشورهای خاورمیانه نیز از این تحولات متاثر شده‌اند. مجله نشنال اینترست، با انتشار یادداشتی با عنوان «خاورمیانه  رقابت ابرقدرت‌ها را چگونه می بیند» این مسئله را مورد تحلیل خود قرار داده است.

دو کشور متعهد به هم

با وجود روابط قدیمی و پیچیده روسیه و چین، دو کشور رابطه‌ی دوطرفه‌ی قدرت‌مندی را در قرن بیست‌ویکم شکل داده‌اند. پس از تشکیل جمهوری خلق چین در سال 1949 دو کشور به دلیل تعهد مشترکشان به مارکسیسم، به هم نزدیک شدند و در سال 1950 پیمان اتحاد 30 ساله بستند که همکاری در زمینه‌های امنیتی، نظامی، اقتصادی و تکنولوژیکی را شامل می‌شد.

داشتن مرز مشترک و اختلاف‌نظر درباره دکترین کمونیسم منجر به درگیری آشکار دو کشور در سال 1969 شد که در نتیجه‌ی آن مائو شروع به تلاش برای عادی‌سازی روابط چین با آمریکا کرد. پس از اجلاس چین-شوروی در سال 1989 روابط آن‌ها ادامه پیدا کرد و تا به امروز با شتاب ادامه داشته است.

جبهه مشترک علیه نظام تک‌قطبی

اتّفاقات کلیدی در روابط دو کشور از جمله پیوستن روسیه به سازمان همکاری‌های شانگهای در سال 2001، حل اختلافات مرزی در سال 2004 و خودداری چین از محکوم‌ کردن اشغال کریمه توسط روسیه به تحکیم روابط دو کشور کمک شایانی کردند. در فوریه سال 2022-درست چند روز پیش از حمله روسیه به اوکراین- رؤسای دو دولت بیانیه مشترکی منتشر کردند مبنی بر اینکه روابط دوستانه کشورهایشان همچنان درحال گسترش است.

بدون شک علت هم‌سویی دو کشور رقابت‌شان با آمریکا و علاقه مشترک‌شان به نظم جهانی‌ای است که توسط آمریکا رهبری نشود. امروز دو کشور چین و روسیه جبهه مشترکی ایجاد کرده‌اند که در مسائل عمده جهان اهمیت دارد. این موضوع به خصوص در جهان امروز که درحال دور شدن از مدل تک‌قطبی است بیشتر مشهود است.

دوراهی خاورمیانه

با این وجود روسیه و چین سیاست متفاوتی در رابطه با خاورمیانه دارند. رویکرد چین بر تجارت و همکاری اقتصادی تمرکز دارد و همینطور پروژه‌ «کمربند و جاده» نیز از بخش‌هایی از خاورمیانه می‌گذرد. جایگاه چین به عنوان یک غول اقتصادی به آن‌ها در مسائل سیاسی نیز اهرم فشار می‌دهد. در مقایسه توان اقتصادی روسیه -به جز در بازار انرژی- با چین غیر قابل مقایسه است و نحوه حکومت‌داری روسیه نیز بر استفاده از قدرت سخت برای تاثیرگذاری بر سیاست خارجی متمرکز است. با این وجود حضور نظامی آمریکا هم‌چنان در خاورمیانه بی‌رقیب است و چین و روسیه هردو در رابطه با مسائل امنیتی از واشنگتن عقب‌تر هستند.

جنگ اوکراین و ادامه رقابت ابرقدرت‌ها در منطقه

جنگ در اوکراین با وجود فاصله جغرافیایی نشان داد که رهبران خاورمیانه به رقابت ابرقدرت‌ها چگونه واکنش نشان می‌دهند. دیدارهای دو و چند جانبه‌ی وزیر خارجه روسیه، سرگئی لاوروف نشان از فعّال شدن لابی روسیه در نیمه اول امسال داشته است. در واکنش، چند ماه بعد جو بایدن به اسرائیل و خلیج فارس سفر کرد. این تاخیر از آن‌جا که آمریکا با اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس روابط ریشه‌دار دارند و رابطه‌شان در خطر فوری نبود، قابل درک است.

کشورهای عرب خلیج فارس از متحدین دیرینه و نزدیک ایالات متحده در منطقه هستند. برخی مثل امارات و بحرین «شریک امنیتی» آمریکا نیز هستند. این‌ها علاوه بر منافع مشترک این کشورها در حفظ ثبات بازار انرژی دلایلی هستند که کاخ سفید انتظار داشت آن‌ها روابط قویشان با آمریکا را حفظ کنند.

هراس از جنگ سرد جدید

در سال 2021 یکی از مشاورین دیپلماتیک حاکم امارات درباره کشمکش آمریکا و چین در منطقه گفته بود: «همه ما از جنگ سردی که در حال سایه انداختن است نگران هستیم. این برای همه‌ی ما خبر بدی‌است چراکه ایده‌ی انتخاب کردن در نظام بین‌المللی مشکل‌ساز است و فکر می‌کنم که این قرار نیست مسیر آسانی باشد».

در حال حاظر برخلاف تصور آمریکا همه‌ی کارت‌ها روی میز هستند و کشورهای خلیج هنوز به طور قطعی انتخاب نکرده‌اند که در کدام طرف هستند. برای بعضی به خصوص در خلیج فارس ترجیح بر این است که با نزدیک شدن به چین و روسیه منافع خود را دنبال کنند تا اینکه فقط مسائل امنیتی منطقه را دنبال کنند.

ناراضی از سیاست‌های منطقه‌ای بایدن

درحالی که کشورهای حوزه خلیج فارس از اهمیّت چتر امنیتی آمریکا در منطقه با خبرند باز میل دارند شرکای متنوع‌تری داشته باشند. دولت بایدن نیز ارتباط خود با کشورهای عربی را به طور حداقلی حفظ کرده و دیدارهای سیاسی آن‌ها انگشت شمار بوده‌اند.

یک نشانه‌ی آشکار عدم رضایت کشورهای منطقه از سیاست خلیج فارس بایدن کم‌توجهی‌شان به تثبیت قیمت نفت است -خواسته اصلی بایدن در اولین و تنها سفرش به منطقه. دلیل دیگر نگرانی اسرائیل و کشورهای عرب مذاکرات هسته‌ای برجام با ایران است. با خودداری غرب از راه دادن همسایگان ایران به مذاکرات، کشورهای خلیج فارس خود دست به کار شدند و مستقیماً با ایران مذاکره کردند، از جمله چند دور گفتگوهای عربستان و ایران در عراق. نتیجه‌ی این گفتگوها آتش بس در یمن و بازگشت سفرای امارات و کویت به تهران بود.

مسئله اسرائیل

کشورهای حوزه خلیج فارس امّا در ایجاد ارتباط متنوع با این سه قدرت موفق‌تر از اسرائیل بوده‌اند. علی‌رغم عادی‌سازی روابط کشورهای خلیج با اسرائیل به واسطه پیمان ابراهیم، اسرائیل هنوز به طور کامل در منطقه جا نیافتاده و همچنین رابطه‌ی منحصر به فردی با آمریکا دارد. لذا این دوراهی‌ها برای آن‌ها متفاوت است. سیاست‌گذاران اسرائیلی معتقدند باید به درک متقابل با روسیه دست یافت که به شدّت از بشار اسد حمایت می‌کند –به جهت حفظ امنیت مناطق شمالی، خصوصاً پس از کاهش شدید حضور نظامی آمریکا در سوریه. از اسرائیل گاهاً به عنوان نزدیک‌ترین متحد آمریکا یاد می‌شود و این موضوع راه را برای ارتباط آزادانه با چین و روسیه سخت می‌کند. کمک اسرائیل به اوکراین و محکوم کردن حمله روسیه نیز روابط اسرائیل و روسیه را به خطر انداخته است.

علی‌رغم حمایت این سه قدرت از بازیگران منطقه‌ای متفاوت و گاه متخاصم، امنیّت مسیرهای تجاری و ثبات بازار انرژی برای آن‌ها ضرورت دارد و حل مسائل را پیچیده‌تر می‌کند.