صدیقه محمودی:مشتریان خودرو در بازار آمریکا این روزها تا حدودی حال مشتریان بازار خودروی ایران را درک می کنند. طی بیش از حدود سه سال و نیمی که از تحریم های صنعت خودرو می گذرد شکاف عمیقی میان قیمت خودرو در بازار و کارخانه بوجود آمد. مشتریانی که دستشان از خرید خودرو در طرح های فروش شرکت های خودروساز کوتاه می ماند هنگامی که برای خرید خودرو به بازار مراجعه می کنند با قیمت هایی مواجه می شوند که گاه تا حول و حوش 100 تا 150 میلیون تومان بالاتر از قیمت های همان خودروها در کارخانه است. اما این روزها خبر می رسد که مشابه وضعیت بازار خودرو ایران در بازار خودروی آمریکا نیز اتفاق افتاده است. خریداران خودرو هنگامی که برای خرید مدل های محبوب بازار به شرکت های خودروساز مراجعه می کنند با پاسخ منفی آنها روبرو می شوند. هنگامی که برای خرید همان خودروها به بازار رجوع می کنند با قیمت هایی مواجه می شوند که بین 2 تا 7 هزار دلار با قیمت های کارخانه فاصله دارد.

اما چه شده که حال و روز بازار خودرو در آمریکا شبیه بازار خودرویی ایران شده است.  بررسی ها نشان می دهد آنچه وضعیت بازار خودروی ایالات متحده آمریکا را به بازار خودروی ایران شبیه کرده، تورم و کمبود شدید قطعات بخصوص قطعات الکتریکی یا همان ریز تراشه ها است.

بر اساس اطلاعات منتشر شده توسط کلی بلو بوک Kelly Blue Book فقط در سال 2021 متوسط قیمت خودروها نسبت به سال 2020 حدود 5 هزار دلار افزایش یافته است. در فوریه 2022 متوسط قیمت خودرو در بازار آمریکا از 46 هزار دلار گذشت. به طور مثال قیمت کارخانه ای هیوندایی اکسنت حدود 16 هزار و 650 دلار است اما این خودرو در بازار آمریکا با قیمت حول و حوش 19 هزار و 700 دلار داد و ستد می شود. دیگر محصول برند هیوندایی یعنی توسان پلاگین هیبرید در مبدا حدود 42 هزار و 700 دلار قیمت دارد اما متقاضیان برای در اختیار گرفتن این خودرو باید حدود 50 هزار و 150 دلار پرداخت کنند.  کیا سول نیز از این قاعده پیروی می کند این خودرو در کارخانه نزدیک به 27 هزار و 900 دلار قیمت دارد اما در بازار فروشندگان قیمت آن را تا حدود 33 هزار و 400 دلار بالا می برند. این اختلاف قیمت تنها محدود به محصولات کره ای در بازار آمریکا نیست. به طور مثل شورولت اسپارک در کارخانه حول و حوش 14 هزار و 700 دلار قیمت خورده است اما در بازار همین محصول وطنی آمریکایی ها با قیمتی حدود 17 هزار و 200 دلار معامله می شود.

اما بازار خودروی ایران بیش از آنکه از کمبود شدید قطعات مورد نیاز خطوط تولید و افت تیراژ تولید شرکت های خودروساز آسیب ببیند از نحوی مدیریت غلط شرکت های خودروساز، اصرار دولت بر سیاست قیمت گذاری دستوری که منجر به حضور گسترده متقاضیان در طرح های فروش شرکت های خودروساز به منظور استفاده از سود آنی خرید از کارخانه و فروش در بازار، لطمه می بیند. البته تحریم صنعت خودرو نیز بی تاثیر نبوده اما چنانچه سیاست گذار اصرار به حضور در پروسه مدیریت و فروش شرکت های خودروساز نداشت، تاثیر تحریم ها آن طور که باید و شاید در بازار خودروی کشور احساس نمی شد. بنابراین اصرار سیاست گذار به حضور در پروسه مدیریت و تعیین قیمت محصولات تولیدی شرکت های خودروساز باعث می شود متقاضیان واقعی نتوانند خودروی مورد نظر خود را با قیمت کارخانه خریداری کنند. این متقاضیان دو راه بیشتر پیش روی خود نمی بینند یا باید قید خرید خودرو را بزنند یا آنکه به بازار رفته و با قیمت های بالا خودرو خریداری کنند.

بازار خودروی آمریکا چندی دیگر با مساعد شدن وضعیت تولید ریز تراشه ها به حالت قبل باز می گردد و فاصله قیمتی میان کارخانه و بازار به کمترین حد ممکن می رسد اما بازار خودروی کشور با فرض لغو تحریم ها تا زمانی که سیاست گذار اصرار به حضور در پروسه مدیریت و فروش شرکت های خودروساز داشته باشد هر از گاهی با عمیق شدن شکاف قیمت میان بازار و کارخانه روبرو خواهد شد.