"هزینه فرصت"  یکی از کلیدی ترین مفاهیم اقتصادی است. هزینه فرصت را می توان به شیوه های گوناگون تعریف کرد، که البته همه آنها در نهایت یک معنا را می رسانند. رایج ترین تعریف این مفهوم را می توان چنین بیان کرد. هزینه فرصت هر کار (یا هر انتخاب) ارزشمند ترین کار (یا انتخاب) دیگری است که اگر آن کار (یا انتخاب) را نمی کردید، نصیبتان می شد. اگر شما 10 میلیون تومان پول دارید و آن را در بازار بورس سرمایه گذاری می کنید و در پایان سال 12 درصد سود می برید، در واقع زیان کرده اید زیرا با سپردن همین پول به بانک، بطور قطع 18 درصد سود می بردید. 18 درصد سود مطمئن بانک، هزینه فرصتی است که با سرمایه گذاری در بورس آن را از دست داده اید. هزینه فرصت در اصل ناشی از محدود بودن منابع (کمیابی) و نامحدود بودن خواسته ها یا نیازها است  که نوعی انتخاب را ناگزیر می سازد.

هم خانوارها، هم بنگاه های تولیدی و هم دولت ها همواره با انتخاب میان گزینه های مختلف، و در نتیجه با ارزیابی هزینه فرصت، مواجه اند. اما از آنجا که هزینه فرصت "ملموس" نیست و به بیان دیگر "به چشم نمی آید"، به رغم اهمیت آن، در بسیاری موارد مورد غفلت قرار می گیرد. فرض کنید فردی  2 هکتار زمین زراعی از پدر خود به ارث برده و در آن گندم کاشته است. هزینه کاشت و داشت و برداشت برایش هکتاری 1.5 میلیون تومان خرج داشته است و در نتیجه برای 2 هکتار زراعت، 3 میلیون تومان هزینه کرده است. فرض کنید این کشاورز از زمین خود 4 تن گندم برداشت می کند و آن را از قرار هر کیلو 1700 تومان به دولت می فروشد و6.8 میلیون تومان به دست می آورد ((4000X1700 = 6,800,000دیدگاه کشاورز مورد بحث ما، او در پایان سال 3.8 میلیون تومان سود برده است. یکی از دوستانش که حسابدار است نیز سود 3.8 میلیونی را تائید می کند .

توجه به هزینه فرصت، ارزیابی آنها را تغییر خواهد داد. این کشاورز می توانست زمین خود را از قرار هر هکتار2.5 میلیون تومان اجاره دهد و بدون درد سر 5 میلیون تومان دریافت کند. اما معمولا کشاورزانی که زمین متعلق به خودشان است، هزینه فرصت زمین (در این مثال یعنی حداقل 5 میلیون تومان) را به حساب نمی آورند، زیرا پولی برای آن پرداخت نکرده اند. در شرایطی که توصیف شد کشاورز ما صرفنظر از زحمات خودش (که البته آن هم هزینه فرصتی دارد) ، 1.2 میلیون تومان هم زیان کرده است اما با غفلت از هزینه فرصت، به خیال خود 3.8 میلون تومان نیز سود برده است. توصیه یک کارشناس اقتصادی به این کشاورز، اجاره دادن زمین به ارث رسیده او است.

توجه به هزینه فرصت برای دولت نیز آموزنده خواهد بود. نه تنها امروز که به علت تحریم ها درآمدهای دولت کاهش یافته، بلکه در همه حال بودجه دولت با محدودیت درامدی مواجه است. این بودجه محدود همواره مدعی هائی دارد که پاسخگوئی به همه آنها معمولا در توان دولت نیست. در حقیقت، به رغم کسری های همه ساله بودجه، دولت ناگزیر از اولویت بندی و تامین مالی برخی نیازها و چشم پوشی از نیازهای دیگر است. در این رابطه توجه به هزینه فرصت هر اقدام قاعدتا می بایست راهنمای سیاست گزاران باشد. با توجه محدود بودن درآمدها، هزینه فرصت افزایش هر یک از اقلام بودجه، ارزشمند ترین پروژه دیگری است که می توانست با دریافت آن مبلغ به اجرا دراید.

*

اینها را گفتیم تا روشن شود که بنزینی که به قیمت یکهزار و 500 تومان به من و شما فروخته می شود، هزینه فرصتی دارد که حداقل  معادل 10 برابر قیمت فروش آن در ایران است . این نکته که بنزین متعلق به خودمان است، در این واقعیت تغییری نمی دهد که ارزش این بنزین (یعنی هزینه فرصت آن) هر لیتر 0.94 دلار است که با دلار 28000 تومانی به 26 هزار تومان بالغ می شود. اینکه دولت ما باید چنین "یارانه ای" به ساکنان کشور بدهد یا ندهد مقوله دیگری است که سیاستمداران در مورد آن تصمیم گیری می کنند. اما سیاستمداران باید ازهزینه فرصت بنزین آگاه باشند و بدانند که با قطع یا کاهش این یارانه، چه برنامه هائی می توانست به اجرا درآید. با توجه به هزینه فرصت، سیاستمدار خواهد دانست که اگر فقط 10 درصد از مصرف روزانه بنزین در کشور کاسته شود، هر روز 9 میلیون لیتر بنزین صرفه جوئی می شود که ارزش سالیانه آن به رقمی در حدود 40 هزار میلیارد تومان بالغ می گردد.

البته بنزین تنها کالائی نیست که بی توجه به هزینه فرصت آن، به قیمت های پائین در کشور ما فروخته می شود. چند هفته پیش آژانس بین المللی انرژی (IEA) آماری در مورد یارانه انرژی در کشورهای مختلف جهان (مربوط به سال 2018) منتشر کرد که کشور ما با 69.2 میلیارد دلار (برای "یارانه" بنزین، برق، و گاز) در صدر  همه کشورها قرار داشت. بر اساس این آمار، یارانه انرژی در کشور ما حتی از کشور 1.3 میلیارد نفری چین هم بیشتر است .  یارانه انرژی در کشور ما به 15 درصد تولید ناخالص داخلی کشور بالغ می شود.(این رقم برای عربستان سعودی 6 درصد و برای چین نزدیک به صفر درصد است). این نکته نیز گفتنی است که سهم اقشار پر درآمد از یارانه بنزین و برق بسیار بیشتر از سهم اقشار کم درآمد است. در مورد بنزین، محاسبات سازمان برنامه و بودجه نشان می دهد که سهم دهک دهم (پر درآمد ترین) از یارانه بنزین تقریبا ۱۷ برابر دهک اول (کم درآمد ترین) است .

اما فروش انرژی به قیمت های نازل تنها موردی نیست که دولت ما در پرداخت یارانه سخاوتمندی به خرج می دهد. بر اساس محاسبات مرکز پژوهش های مجلس، پرداخت دلار 4200 تومانی، که در آغاز با فساد آشکار همراه بود و هم اکنون نیز با رانت خواری عجین است، و ضمنا به هدف اصلی اش نیز دست نیافته، سالیانه 42 هزار میلیارد تومان از منابع دولت را می بلعد .

یارانه دیگری که دولت ما پرداخت می کند "یارانه نقدی " به همه شهروندان است که به 41.1 هزار میلیارد تومان در سال بالغ می گردد . به رغم بی عدالتی در توزیع همگانی این یارانه، و با وجود درخواست های مکرر دلسوزان برای حذف یارانه نقدی ثروتمندان، دولت هنوز به این سیاست عجیب ادامه می دهد. یارانه نقدی "اضافاتی" هم دارد که در جدول (1) آمده است. و بالاخره، بر اساس آمار دولتی، "یارانه گندم و نان" برای دولت 6.1 هزار میلیارد تومان در سال هزینه دارد. علاوه بر اینها، اینجا و آنجا یارانه های دیگری نیز پرداخت می شود که آمار آن در جدول آمده است .

خلاصه کلام اینکه دلارهائی که به قیمت ارزان در اختیار تعدادی وارد کننده قرار می گیرد، یا پول نقدی که همه ماهه میان مردم توزیع می شود، و باری برق و گاز و بنزینی که به قیمت های غیرواقعی فروخته می شوند، جملگی هزینه فرصتی دارند که برابر با  ارزشمند ترین کاری است که دولت، با توقف یا کاهش این پرداخت ها، می توانست انجام دهد.