برخی به عملکردشان مشهور هستند، برخی به گذشته برخی هم به مواضع. علی بهادری جهرمی جزء دسته سوم است.

دولتمردی که جاده صف کن دهه هفتادی ها در قدرت شده خود در 24 سالگی از مرکز پژوهش ها شروع کرد. نهادی که با حضور احمد توکلی پایگاهی دیگر برای تیم سازی اصولگرایان شد. اما خیلی زود به همراه بردارش در شورای نگهبان فعال شد و در پژوهشکده این نهاد تئورسین برخی مسائل مناقشه برانگیز درباره این نهاد شد. از تطبیق جایگاه این نهاد با نهادهای مدرن نظارتی در دنیا تا دفاع از نظارت استصوابی.

با عین حال او دغدغه دانش حقوقی را نیز دارد. می گوید به این دلیل به جای حقوق خصوصی که بهره مندی مالی بیشتری دارد سراغ حقوق عمومی رفته که دغدغه های شهروندی داشته است.

اما همین حقوقدان دغدغه مند وقتی به تفسیر اصول آزادی قانون اساسی می رسد آشکارا محدودیت های در نظر گرفته شده درباره آزادی در این قانون را قابل تسری به انواع آزادی می داند. این دیدگاه مقابل دو دیدگاهی است که محدودیت ها درباره آزادی را صرفا برای موارد اشاره شده نافذ می دانند یا فقط بخشی از محدودیت ها را قابل تعمیم عنوان می کنند.

بهادری طرفدار جریان سومی است که محدودیت ها درباره آزادی در قانون اساسی را برای انواع قابل تسری می داند. یعنی مطلق انگاری ممنوعیت ها.

سخنگوی جدید دولت گاهش نیز از حوزه حقوق به حوزه مصلحت و سیاست سرک می کشد. او طرفدار این نظریه است که رهبری می تواند حکم رئیس جمهور را تنفید نکند و این اتفاق عین مردم سالاری است زیرا رهبر خلاف مصلحت عامه عمل نمی کند.

در عرصه سیاسی آشکار از دو گانه سازش و مقاومت حرف می زند با پیوستن به گروه اقدام مالی که در حوزه پولشویی و تامین مالی تروریسیم فعال مخالفت می کند و توئیت می زند. در عین حال در عرصه سیاست داخلی مدافع شفافیت و ردیابی سرمنشا پول های کثیف در انتخابات است.

در حوزه اقتصادی تمرکزش بر بودجه و شفافیت است. طرفدار گرفتن مالیات از پزشکان و طلا فروشان و اجرای طرح های مالیاتی برای مسکن است سیاست های مالیاتی که در کشورهای لیبرال اجرا می شود. اما همزمان در رویکرد بیرونی خود به شدت به لیبرالیسیم حمله می کند.

آنهایی که او را می شناسند از حسن برخوردش می گویند که صمیمی و بی تکبر رفتار می کند اما نوشته هایش جسورانه است ابایی ندارد سعید حجاریان را بی سواد بخواند یا استعفای ظریف پس از حاشیه های سفر اسد به تهران رجحان منافع صنفی بر ملی بخواند و او را عتاب کند چرا شیرینی دیدار را تلخ می کند.

گفته می شود آشنایی او با ابراهیم رئیسی از بسیج حقوقدان آغاز شده است و تا کنون ادامه دارد. وقتی رئیسی رئیس قوه قضائیه شد عکس ایستاده او را کنار عکس نشسته آملی لاریجانی مونتاژ کرد تا در توئیتی به سلف کنایه ای بزند و او را تحسین کند. در توئیتش نوشت:رئیسی در قامت یک قاضی ایستاده در مراسم معارفه ظاهر شد انشالله همین روال در مدیریت استمرار داشته باشد و در مراسم تودیع او را قاضی نشسته نبینیم.قضات ایستاده رویکردی فعال در اقدام،حمایت از حقوق مردم و مقابله با فساد دارند و منتظر نمی مانند."

قاضی ایستاده او را ابتدا رئیس مرکز وکلای قوه قضائیه کرد که رقیبی بر ساخته برای کانون وکلا بود. رئیسی منتظر پایان ماموریت 5 ساله نماند و قبای قاضی القضاتی را از تن بیرون کرد تا ردای شیخ الرئیسی را بر تن کند. علی بهادری در دولتی که ریاستش با رئیسی قرار سخنگو و قوه ناطقه او باشد. او تا دیروز مطالبه گر بود و امروز باید پاسخگو باشد بهادری و رئیسش در این جایگاه ایستاده می روند یا مانند گذشتگان عرصه قدرت را ترک می کنند.