رسول بهروش:مهم نیست که پرسپولیس و استقلال از آسیا حذف می‌شوند یا دوباره با سندسازی و التماس و لابی و لابه کارشان راه می‌افتد؛ مهم این است که بزرگترین باشگاه‌های فوتبال در ایران، در منتهاالیه آشفتگی و بی‌برنامگی قرار دارند. بدون تعارف وضعیت پرسپولیس و استقلال به عنوان شناسنامه فوتبال باشگاهی این مملکت «شرم‌آور» است. ورزشگاه اختصاصی ندارند، زمین تمرین‌شان استاندارد نیست، اصلا نمی‌دانند معنای تراز مالی چیست، به عالم و آدم بدهکارند و هشت‌شان در گروی هشتاد است. با این همه اما، بزرگترین معضل و مصیبت این دو تیم، مدیریت دولتی است.

دولت دستش را روی خرخره این دو باشگاه گذاشته؛ نه به درستی آبادشان می‌کند (که اگر می‌خواست هم بلد نبود!)  و نه حاضر است به معنای واقعی کلمه آنها را به مردم واگذار کند. علت‌العلل همه فجایعی که می‌بینیم همین است. مدیران ناشی و نابلد دولتی می‌آیند، انبوهی از بدهی‌های بی‌دلیل را به جا می‌گذارند، تا می‌توانند خسارت به بار می‌آورند و بعد بدون هیچ سوال و جوابی، جای‌شان را به یک نفر بدتر از خودشان می‌دهند. از چنین سیستمی چطور می‌توان انتظار ساختارسازی داشت؟ چطور می‌توان توقع داشت پرسپولیس و استقلال به درآمدزایی برسند، کارآفرینی کنند، تشکیلات درست و درمان به وجود بیاورند و به استانداردهای باشگاهداری نزدیک شوند؟

روزی که صفایی فراهانی ناگزیر به کوچ از فوتبال شد، در جمله‌ای تاریخی گفت: «این طفل را به دست نامادری‌اش سپردم و رفتم.» کاملا آشکار بود و بعدها خود مهندس هم گفت که مقصودش از این نامادری، مدیریت دولتی بوده است. نگاه نکنید به این صناری که دولت خرج پرسپولیس و استقلال می‌کند؛ حق واقعی این دو تیم خیلی بیشتر از اینهاست. اگر اقتصاد آزاد داشتیم و حق پخش تلویزیونی پرداخت می‌شد، سرخابی‌ها چندین برابر این پول را مثل آب خوردن در می‌آوردند. برای دولت، پرسپولیس و استقلال شبیه «کودکان کار» هستند. آنها با کمترین بضاعت ممکن در میدان رها شده‌اند، مفت و مجانی میلیون‌ها نفر را سرگرم می‌کنند، صداوسیمای انحصاری از کنار پخش مسابقات این دو تیم ده‌ها میلیارد منفعت کسب می‌کند و هیچ دست نوازشی هم نیست که روی سر این دو بچه یتیم کشیده شود. شما باشید این مرغ‌های تخم‌طلا را واگذار می‌کنید؟

گاهی که این تیم‌ها غیرت می‌کنند و رقبای متمول عربی را می‌برند، تلویزیون با سرودهای حماسی بر زخم غرور این ملت مرهم می‌گذارد. گاهی هم مثل شکست سه بر صفر اخیر پرسپولیس برابر الهلال، حقیقت کریه مدیریت دولتی در یک جنگ نابرابر آشکار می‌شود. تیمی که آن شب مظلومانه در ریاض زانو زد، طفل ناقص‌الخلقه‌ای بود که بیش از پنجاه سال از عمرش می‌گذرد، اما «نامادری» اجازه نداده روی پای خودش بایستد و راه رفتن بیاموزد. البته که این حکایت تلخ، همچنان ادامه دارد.