به گزارش اکوایران، با پایان سال ۲۰۲۲، پیش‌بینی‌های بسیاری توسط افراد مختلف مطرح می‌شود. از جمله توییت معاون شورای امنیت روسیه، دمیتری مدودف که (به شوخی یا جدی) پیش‌بینی کرده بود در سال ۲۰۲۳ در آمریکا جنگ داخلی می‌شود، اتحادیه اروپا از هم می‌پاشد، رایش چهارم تشکیل شده و اروپا تجزیه خواهد شد، سیستم مالی جهانی نابود شده و بازار تجارت جهانی از غرب به آسیا خواهد آمد.

برخی از این پیش‌بینی‌ها بعید به نظر نمی‌رسند و سایر نیز از خیالات یک ملی‌گرای افراطی روس نشئت می‌گیرند. رویدادهای سرنوشت‌سازی در سال گذشته اتفاق افتاد و هنوز در حال تغییر و تکامل‌اند. ممکن است در سال ۲۰۲۳ شاهد تشدید یا محو آن‌ها بوده یا حتی شاهد اتفاقات جدیدی باشیم.

از نگاه تحلیل‌گر میدل‌ایست‌مانیتور، موارد زیر صرفاً مسائل داغی هستند که بر اساس تحلیلی‌های جاری در مورد مسائل روز خاورمیانه مطرح می‌شوند. مسائلی که تا آینده نزدیکی احتمالا حل و فصل نخواهد شد.

آخرین فرصت اتحاد لیبی

برخلاف وعده برگزاری انتخابات پس از آتش‌بس لیبی در سال ۲۰۲۰، شکاف بین دو دولت رقیب این کشور هم‌چنان پایدار است. سازمان‌ها و شخصیت‌های مسئول برگزاری انتخابات در حل‌کردن اختلاف‌هایشان و عمل به وعده‌ها ناکام مانده‌اند.

نه تنها فرآیند دموکراتیک متوقف شده است، بلکه بعد از نفوذ نیروهای شرق لیبی به طرابلس و برخورد نیروهای نظامی، وقوع مجدد درگیری‌ها نیز محتمل است.

وقوع درگیری‌ها همراه با بحران سیاسی ناشی از اختلاف نخست‌وزیر مستقر و پارلمان لیبی بر سر برگزاری انتخابات، نشانه‌ای از شکنندگی صلح و بازگشت کشور به جنگ داخلی است.

در حالی که سازمان ملل خواستار برگزاری انتخابات با توافق همه طرف‌های سیاسی شده است، خلیفه حفتر هشدار داد که این آخرین فرصت برای انجام این خواهد بود.

بدون اشاره مستقیم به آغاز حمله مجدد به غرب لیبی، بسیاری سخنان حفتر را تهدیدی پنهان برای استفاده از نیروی نظامی جهت متحد کردن کشور تلقی کردند. حتی اگر این درست هم نباشد، خطر تجزیه لیبی همچنان وجود دارد.

پیش از سخنرانی او در روز استقلال که آن سخنان مطرح شد، شایعاتی در میان محافل سیاسی و روزنامه‌نگاری پیدا شد مبنی بر اینکه حفتر می‌خواهد رسماً جدایی شرق لیبی را اعلام کند. البته این شایعات صحت نداشتند، احتمال دارد که در صورت شکست مجدد حفتر در انتخابات و تشدید بن‌بست سیاسی، جدایی‌طلبی در سال ۲۰۲۳ مورد توجه و حمایت قرار گیرد.

چالش اردوغان در ۱۰۰ سالگی ترکیه

رویداد‌های بزرگی مربوط به نظم نوین جهانی در اواخر قرن گذشته اتفاق افتاد؛ از جمله کشورسازی‌ها، بازسازی سیستم مالی جهانی و حذف استاندارد طلا، ظهور ایالات متحده و سقوط اتحاد جماهیر شوروی. اما عمر هیچ‌یک به صد سال نمی‌رسد. اما سال ۲۰۲۳ با صدمین سالگرد تولد جمهوری مدرن ترکیه مصادف خواهد شد.

از زمان تشکیل ترکیه در قرن گذشته بر ویرانه‌های امپراتوری عثمانی، این کشور نمای یک جمهوری غربی را به خود گرفت و در مسیر تغییرات وسیع فرهنگی و زبانی قدم گذاشت. ترکیه دوباره یک قدرت منطقه‌ای شد که نفوذ هژمونیک خود را به خارج صادر می‌کند. همچنین یک سیاست خارجی مستقلانه‌تر را در پیش گرفته است.

با این حال، در چند سال گذشته به خاطر بحران اقتصادی، حضور میلیونی پناه‌جویان سوری و نارضایتی روزافزون ملی‌گراهای افراطی، ترکیه حال خوبی نداشته است.

بر اساس نظرسنجی‌ها، میزان محبوبیت رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه در یک سال پیش به پایین‌ترین حد خود رسید و با وجود افزایش تدریجی محبوبیت وی در طول سال و تلاش‌های او برای جلب نظر مردم، همچنان نارضایتی گسترده‌ای در میان کسانی که منتظر تغییر هستند وجود دارد.

فرصت تغییر ممکن در ۲۰۲۳ برسد، زیرا قرار است در ماه ژوئن و در طول صدمین سالگرد این کشور انتخابات سراسری برگزار شده و حساس‌ترین انتخابات در تاریخ ترکیه را رقم بزند.

محکومیت اکرم امام‌اوغلو، شهردار استانبول بهترین بهانه احزاب و نامزدهای مخالف برای اتحاد علیه اردوغان و حزب حاکم عدالت و توسعه بود. وی به خاطر انتقاد وضعیت کشور به بیش از دو سال زندان و ممنوعیت فعالیت سیاسی محکوم شد.

اگرچه منع فعالیت سیاسی امام‌اوغلو که محبوب‌ترین نامزد اپوزیسیون است، دقیقاً مانند اتفاقی است که علیه خود اردوغان در ۲۰ سال افتاد که باعث محبوبیت رئیس‌جمهور کنونی شده و او را به جایی رساند که امروز قرار دارد. آیا این به سقوط اردوغان منتهی می‌شود؟

photo_2023-01-01_13-28-29

تشدید رقابت ایران و ترکیه

از زمان درگیری مجدد آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره‌باغ کوهستانی، رقابت ترکیه و ایران بیش‌تر شده است. در حالی که آنکارا از باکو در جنگ حمایت کرده و هواپیماهای بدون سرنشین و کمک‌های نظامی ارسال می‌کرد، تهران بیش‌تر طرف ایروان را گرفته و از انجام فعالیت‌ها علیه نیروهای آذربایجان از ایروان پشتیبانی کرد.

حمایت ایران از ارمنستان بدیهی و قابل انتظار بود، نه تنها برای مهار گرایش‌های جدایی‌طلبانه، بلکه در درجه اول، مقابله علیه باکو در راستای منافع ژئوپلیتیک تهران است. همان‌طور که حمایت ترکیه از آذربایجان نیز به نفع ترکیه بوده و علیه منافع ایران انجام می‌شود.

1097585899_0_0_3049_1716_1920x0_80_0_0_d3b48031c3eae611f63e30b90364bf08

یک مثال کلیدی از منافع پیش روی هر دو طرف، مسئله پیرامون کریدور زنگزور است. یک نوار ارمنی که سرزمین اصلی آذربایجان را از منطقه خودمختار نخجوان جدا می‌کند. آنکارا و باکو به دنبال ایجاد و گسترش یک مسیر ترانزیتی از پایتخت آذربایجان به شهر قارص ترکیه هستند که از کناره کریدور زنگزور خواهد گذشت.

طرف‌داران طرح ادعا دارند که این پروژه فرصت‌های اقتصادی بلندمدتی را برای منطقه قفقاز جنوبی ایجاد کرده و کوتاه‌ترین مسیر حمل‌و‌نقل زمینی بین اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس و همچنین ارتباطی جدید بین آسیا و اروپا عمل خواهد بود.

این مسیر به عنوان دروازه‌ای برای ترکیه به دریای خزر و به عنوان راهی سریع‌تر به کشورهای آسیای مرکزی عمل می‌کند. آن‌قدر این طرح برای اردوغان که به خاطر بحبوحه جنگ اوکراین به دنبال مسیر جایگزین به اروپا است، مهم بوده که آنکارا آن را شرط اصلی عادی‌سازی روابطش با ایروان قرار داده است.

در همین حال، تهران همچنان مخالف این طرح است، زیرا در صورتی که ترکیه را مستقیماً به سرزمین اصلی آذربایجان متصل کند، آذربایجانی‌ها نیز دیگر به عبور از ایران برای سفر به نخجوان نیازی نخواهند داشت. مرز ایران و ارمنستان نیز به خاطر گذشتن مسیر ترکیه - آذربایجان، مسدود خواهد شد و از همه بدتر برای ایران، افزایش نفوذ و محکم‌شدن جای پای ترکیه در منطقه قفقاز است.