به گزارش اکوایران، در آستانه برگزاری بیستمین کنگره حزب کمونیست چین، انتظار می‌رود شی‌جین پینگ، رئیس جمهور کنونی این کشور بار دیگر به این مقام برگزیده شود. علی‌رغم ادامه رشد اقتصادی چین، این کشور در دوره زمام‌داری شی سیاست‌های انتظامی و کنترلی بیش‌تری را در داخل در پیش گرفته است. فرید زکریا، تحلیل‌گر مشهور حوزه روابط بین‌الملل با انتشار یادداشتی با عنوان غرب در مورد ظهور شی جین پینگ چه اشتباهی می کند؟ ضمن بررسی دلایل موفق از آب درآمدن مدل شی، پیش‌بینی خود را از آینده آن ارائه کرده است.

اجماع بر سر خطایی نظری

یکی از معدود موضوعاتی که این روزها در واشنگتن بر سر آن اتفاق نظر وجود دارد این است که سیاست ایالات متحده در قبال چین بر اساس یک خطای نظری بنا شده است. لیبرال‌ها و محافظه کاران به طور یک‌سان معتقد بودند که استقبال پکن از بازارهای آزاد و ادغام آن با اقتصاد جهانی، چین را به طور اساسی تغییر خواهد داد. اما چنین اتفاقی به وقوع نپیوست و بدین ترتیب اجماعی وجود دارد که آن تصور مبتنی بر یک باور ساده لوحانه به قدرت بازارها و تجارت بود.

photo_2022-10-08_14-21-32

در واقع، با نگاهی به چین -در آستانه کنگره مهم بیستم حزب کمونیست- متوجه می‌شویم این خط تحلیل به میزان اندکی قادر به توضیح آن چیزی بوده که در دهه‌های گذشته در چین رخ داده است.

برنامه مهار جامعه

چین در این مدت تغییرات اقتصادی و اجتماعی عمیقی را پشت سر گذاشته است. تولید ناخالص داخلی سرانه آن از زمان آغاز آزادسازی اقتصادی در سال 1978 تقریباً سی برابر شده است. آموزش گسترده و شهرنشینی چهره این کشور را تغییر داده است. صدها میلیون چینی اکنون به طبقه متوسط ​​تعلق دارند و از پیشرفته‌ترین ابزارهای انقلاب اطلاعاتی استفاده می‌کنند و آزادی قابل توجهی برای داشتن دارایی، راه‌اندازی کسب‌وکار و تغییر محل زندگی‌شان -که قبلاً ممنوع بود- دارند.

190425-american-companies-surveillance-china-main-kh

دقیقاً در پاسخ به این تغییرات عظیم است که شی جین پینگ برنامه کنترل، سرکوب و تمرکز قدرت خود را راه اندازی کرده است. هنگامی که شی در سال 2012 به قدرت رسید، به این نتیجه رسید که آزادسازی اقتصادی در واقع چین را عمیقاً -به نحو بدی- متحول کرده است. او معتقد بود که حزب کمونیست در جامعه ای که تحت سلطه سرمایه داری و مصرف گرایی است در آستانه بی‌مهار شدن است. بنابراین او در هر زمینه ای که قابل تصور بود سرکوب را اجرا کرد -حمله به بخش خصوصی، تحقیر میلیاردرها، احیای ایدئولوژی کمونیستی، پاکسازی حزب از مقامات فاسد و افزایش ناسیونالیسم (عمدتاً ضد غربی) هم در گفتار و هم در عمل.

چرا چین موفق بود؟

در این زمینه، شی از یک الگوی آشنا پیروی می‌کند. در دیکتاتوری‌هایی که آزادسازی و رشد اقتصادی طبقه متوسط ​​را به وجود آورده، اولین واکنش رژیم حفظ قدرت خود است. در دورانی که کره جنوبی و تایوان هنوز خودکامه بودند، آزادسازی اقتصادی در آنجا به تدریج به طبقه متوسط ​​رو به رشد منجر شد که خواستار آزادی سیاسی بیش‌تر شدند - و رژیم‌ها را مجبور به سرکوب اغلب خشونت‌آمیز کرد. با این حال سرکوب کارساز نبود و سرانجام آن‌ها جای خود را به دموکراسی دادند.

photo_2022-10-01_00-42-14

سوال واقعی این است که چرا واکنش چین به تغییرات ایجاد شده در اثر آزادسازی بازار اینقدر موفق بوده است. چرا کمپین سرکوب شی جین پینگ در جایی کامیاب شده که در مورد سایر کشورهای آسیای شرقی جواب نداده است؟ پاسخ در مقاله ای درخشان در سال 2021 توسط محقق چینی مینیکسین پی نهفته است. پی اشاره می کند که چین امروز تقریباً در جهان منحصر به فرد است. تقریباً هر کشوری با درآمد سرانه بالاتر از چین یا یک دموکراسی است یا یک دیکتاتوری نفت و گاز. (منابع فراوان یک کشور را قادر می سازد بدون نیاز به مدرنیزه کردن اقتصاد یا جامعه خود ثروتمند شود، زیرا تنها کاری که باید انجام دهد این است که زمین را برای ثروت طبیعی کند). پس چرا چین استثنای بزرگ است؟

قلب جهان‌بینی شی جین پینگ​؛‌ هنر تسلط بر تمام عرصه‌های زندگی

پی در تحلیل خود تمایز قدیمی بین رژیم‌های استبدادی و تمامیت‌خواه را احیا می‌کند. در اولی، حکومت سرکوبگر است اما فراگیر نیست. در دومی، مانند چین و اتحاد جماهیر شوروی، دولت بر تمام عرصه‌های زندگی تسلط دارد و اجازه نمی‌دهد جامعه مدنی مستقل توسعه یابد. حزب کمونیست چین بر همه چیز در چین تسلط دارد. هنگامی که یک جنبش اجتماعی خارج از حزب، مانند فالون گونگ، ظهور می کند، حزب آن را به مثابه یک تهدید مرگبار می‌بیند و آن را تعطیل می کند.

38f4fd085c5d76159ee5097163e60250

در قلب جهان‌بینی شی جین پینگ، ترس او از سقوط کمونیسم شوروی قرار دارد. شی اظهار داشته که این اتفاق به این دلیل رخ داد که رهبران حزب در آن‌جا ایمان خود را به ایدئولوژی و جنبش خود را از دست داده بودند. او میخائیل گورباچف ​​را اصلاح‌طلب احمقی می‌بیند که نظام سیاسی را تنها برای فروپاشی کل کشور باز کرد. پس درسی که باید گرفت چنین است: کنترل حزب لنینیست را دوچندان کنید.

نئواستالینیسم؛ مسیر خطرناک شی

پی خاطرنشان می‌کند که در وضعیت یک دولت توتالیتر، تغییرات ایجاد شده از طریق رشد اقتصادی منجر به نیاز به سرکوب بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود -که در چین (و من روسیه را اضافه می کنم) بازگشتی به نئو استالینیسم ایجاد می‌کند. ولادیمیر پوتین و شی در تشخیص این‌که ارتباطات و تجارت بیش از حد با غرب می‌تواند حاکمیت آن‌ها را تضعیف کند، شبیه یکدیگر هستند و آن‌ها را تشویق می‌کند تا به دنبال راه‌هایی برای کاهش وابستگی کشورهایشان به غرب و تحکیم حاکمیت شخصی خود باشند.

photo_2022-10-08_14-20-04

مشکل شی این است که چین را در مسیر بسیار خطرناکی هدایت می کند. اکنون دولت دوباره بر اقتصاد مسلط شده و رشد به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. تاجران فعال چینی در حال نقل مکان به سنگاپور و جاهای دیگر هستند. مناطقی از جامعه چین که زمانی سرزنده و نوآور بودند در حال بسته‌شدن هستند. در همین حال، خصومت بین‌المللی نسبت به توسعه‌طلبی شی در حال افزایش است. پی اشاره می‌کند که مدل نئواستالینیستی تمام نیروهای تغییر را در بطری می‌گذارد و تنها یک در را باز می‌گذارد: انقلاب.

همان‌طور که پی اشاره می کند، تا سال 2035، چین حدود 300 میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی خواهد داشت. آیا آن‌ها راضی خواهند بود که تحت حاکمیت سرکوب‌گر شی، آرام زندگی کنند؟